گفتگوی بی‌رودربایستی با امام جمعه کرمان؛

وقتی طلبگی با خواندن یک زندگی‌نامه آغاز می‌شود

امام جمعه کرمان در گفتگویی صمیمی با خبرنگاران پایگاه خبری «راه آرمان» از مسیر طلبگی، ارتباط با رسانه‌ها و خاطرات شهید سلیمانی سخن گفت.

به گزارش رحا مدیا، دفتر پایگاه خبری «راه آرمان» روز گذشته میزبان چهره‌ای بود که همواره از تریبون نماز جمعه سخن می‌گوید و در جایگاه نماینده ولی‌فقیه در استان کرمان مسئولیتی سنگین بر دوش دارد. اما این بار، فضای دیدار متفاوت بود؛ نه از سیاست خبری بود و نه از کلیشه‌های پرسش‌های همیشگی.

دیداری متفاوت در یک بعد از ظهر خبری

حجت‌الاسلام والمسلمین حسن علیدادی‌ سلیمانی با آرامشی خاص وارد شد و با لبخندی صمیمی روی صندلی نشست. قرار بود به بچه‌های تیم خبری «راه آرمان» خدا قوت بگوید اما تلاش کردیم تا با او گفتگویی داشته باشیم که پرده از بخش‌های کم‌تر دیده‌ شده زندگی او بردارد؛ خاطراتی که کم‌تر به زبان آورده و تصمیم‌هایی که مسیر زندگی‌اش را تغییر داده‌اند.

از رؤیای پزشکی تا انتخاب طلبگی

در ابتدا از تعداد سال‌های زندگی‌اش پرسیدم و پاسخ داد: متولد سال ۱۳۴۳ است. وقتی از روزهای نوجوانی پرسیدم، خاطرات دبیرستان در ذهنش زنده شد. با نگاهی به گذشته گفت: در دوران دبیرستان به پزشکی علاقه داشتم. جدی درس می‌خواندم، رشته تحصیلی‌ام را علوم تجربی انتخاب کرده بودم و هدفم این بود که پزشک شوم. خانواده هم امیدوار بودند آینده‌ام در همین مسیر رقم بخورد.

اما سرنوشت او طور دیگری رقم می‌خورد…

سال سوم دبیرستان بودم که مجله‌ای به نام «پاسدار انقلاب» در سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سپاه پاسداران منتشر می‌شد که او بخشی از این مجله را با علاقه دنبال می‌کند؛ بخش زندگی‌نامه علما.

«وقتی زندگی شیخ عبدالکریم حائری یزدی را خواندم، جرقه‌ای در ذهنم زده شد. مسیرم عوض شد و تصمیم گرفتم به حوزه علمیه بروم».

انتخابی که ابتدا با مخالفت خانواده روبه‌رو شد؛ اما علاقه و جدیت او در نهایت همه را قانع کرد. علیدادی‌ سلیمانی می‌گوید اگر بار دیگر به عقب بازگردد، باز هم همین مسیر را انتخاب خواهد کرد.

فرزندان و مسیر زندگی آن‌ها

علیدادی‌ سلیمانی درباره فرزندانش توضیح داد: دو فرزند دارم که هر یک از فرزندانم در بخش خصوصی مشغول به کار هستند. یکی از آن‌ها تأثیراتی در حوزه عمران داشته و دیگری با مدرک فوق‌لیسانس حقوق در مجموعه‌ای دیگر فعالیت می‌کند. از میان مشاغل مختلف، علاقه و استعداد هر یک باعث شده مسیر شغلی خود را انتخاب کنند.

رابطه با رسانه‌ها؛ بین علاقه و مشغله

وقتی بحث به رسانه‌ها رسید، از او پرسیدم از نظر خودتان تعامل شما با رسانه‌ها چگونه است: من رسانه‌ها را بسیار مهم می‌دانم. تلاش کرده‌ام هر زمان که امکانش فراهم باشد، با خبرنگاران گفتگو کنم. اما واقعیت این است که حجم مشغله‌های کاری اجازه نمی‌دهد همیشه این ارتباط کامل و مستمر باشد.

او بی‌پرده گفت: خبرنگاران را بیش‌تر با جایگاهشان می‌شناسم، شاید اسم‌ها در ذهنم نمانده باشد، اما جایگاهشان در ذهنم هست و برایم محترم‌اند.

تلخ‌ترین خبر در روزهای مسئولیت

پرسیدم از تلخ‌ترین خبری که در دوران مسئولیت خود شنیده است. لحظه‌ای سکوت کرد و سپس آرام گفت: صبحی بود که تلویزیون را روشن کردم. نزدیک اذان صبح بود و ناگهان خبر شهادت سردار سلیمانی در فرودگاه بغداد زیرنویس شد. برایم بسیار سنگین بود. به فکر افتادم که پیگیری کنم، نمی‌توانستم باور کنم.

وی ادامه داد: شهادت جمعی از مردم در مراسم تشییع سردار سلیمانی و حملات تروریستی در سالگرد او هم از خبرهای تلخی بود که قلبم را آزرد. این خبرها تنها برای من تلخ نبود؛ ملت ایران و جهان اسلام همه در این غم شریک بودند.

شیرینی‌هایی که در ذهن کم‌رنگ می‌شوند

نماینده ولی فقیه در استان کرمان گفت: برخلاف تلخی‌ها، وقتی از خبرهای شیرین پرسیدم، با نگاهی عمیق پاسخ داد: خبرهای شیرین فراوان‌اند، اما در ذهن کم‌تر برجسته می‌شوند. چون ما توقع داریم که زندگی بناست با شیرینی بگذرد، اما تلخی‌ها چنان عمیق‌اند که بیش‌تر در خاطر می‌مانند. شاید به همین دلیل است که وقتی می‌خواهم نمونه‌ای از خبرهای خوش یاد کنم، ذهنم زود به یاد نمی‌آورد.

سخت‌ترین نماز جمعه‌ها

علیدادی سلیمانی بیان کرد: نماز جمعه برای امام جمعه کرمان تنها یک مراسم عبادی نیست؛ مسئولیتی است که باید در آن به مردم امید و آرامش داد. او از روزهایی گفت که اداره نماز جمعه برایش بسیار دشوار بود، یکی از سخت‌ترین نماز جمعه‌ها همان روزی بود که خبر شهادت سردار سلیمانی اعلام شد.

وی ادامه داد: جمعیت بی‌سابقه‌ای آمده بودند و همه چشم‌ها به تریبون بود. داغ بزرگی بر دل مردم نشسته بود و وظیفه من این بود که هم خودم آرام باشم و هم آرامش را به مردم منتقل کنم. همچنین بعد از شهادت سرداران و دانشمندان هسته‌ای در حملات ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی، خطبه‌ها بسیار سنگین و پراضطراب بود و من دقیقاً همان حس را داشتم، باید هم آرام بودم و هم آرامش را به مردم انتقال می‌دادم.

ویژگی‌های مردم کرمان

وقتی خواستم مردم کرمان را در سه واژه توصیف کند، بی‌درنگ گفت: مردم کرمان نجیب‌اند، صادق‌اند و سخت‌کوش. این سه ویژگی را در رفتار روزمره، در بازار، در میدان‌ها و در روابط اجتماعیشان به‌خوبی می‌توان دید.

کتاب و شعر در زندگی امام جمعه

علیدادی‌ سلیمانی اهل مطالعه است. آخرین کتابی که خوانده، «شجره مبارکه» بود؛ زندگی‌نامه و سفرنامه یکی از علمای بزرگ اصفهان که حدود یک قرن پیش می‌زیسته است.

خودش می‌گوید: این کتاب هم زندگی‌نامه است و هم سفر معنوی. پر از نکات تبلیغی و معنوی.

و وقتی خواستیم بیتی از شعر بخواند، فی‌البداهه این بیت را زمزمه کرد:
بی‌کمالی‌های انسان از سخن پیدا شود
پسته بی‌مغز چون لب باز کند رسوا شود

حسرت دیدار

پرسیدیم اگر همین لحظه کسی وارد شود و شما آرزو داشته باشید او را در آغوش بگیرید، چه کسی خواهد بود؟ بی‌تامل پاسخ داد: مقام معظم رهبری. مدتی است شرایط کشور اجازه دیدار نداده و این برایم سخت و حسرت‌برانگیز است.

شهید مطهری؛ چهره‌ای همواره در ذهن

هرچند همه شهدا برای او عزیزند، اما از شهید مطهری یاد کرد: از ابتدای انقلاب شهید مطهری ذهنم را به خود مشغول کرده بود. امام خمینی (ره) هم آثار او را تائید کردند. بیان و قلمش در حوزه فرهنگ امروز بسیار کم‌یاب است. به نظرم جای خالیش در جامعه فرهنگی ما بیش از همیشه حس می‌شود.

روایت‌هایی از حاج قاسم سلیمانی

بخش ویژه گفتگو به شهید حاج قاسم سلیمانی اختصاص یافت. امام جمعه کرمان از ارتباط نزدیک خود با سردار دل‌ها گفت: ما هم‌ایل و طایفه‌ای هستیم و از همان آغاز آشنایی نزدیک داشتیم. برجستگی‌های شهید حاج قاسم نشان می‌داد که جایگاه ممتازی خواهد یافت.

علیدادی سلیمانی خاطره‌ای از پدر شهید سلیمانی نقل کرد: پیرمردی روستایی بود که از نظر تحصیلات مدرسه‌ای بی‌سواد به حساب می‌آمد، اما در فضل و فهم چیزی کم نداشت.

یک‌بار از پدر شهید سلیمانی پرسیدم: پسر شما چرا نسبت به هم‌قطاری‌ها و هم‌رده‌هایش این‌قدر ممتاز است؟
او گفت: هرچه هست، از من نیست؛ همه‌اش از مادر اوست.

بعد پدر شهید سلیمانی خاطره‌ای را تعریف کرد: «ما در فصل درو، در گرمای شدید، هم کار می‌کردیم و هم روزه می‌گرفتیم. چند کارگر هم گرفته بودیم که روزه نمی‌گرفتند. مادر حاج قاسم برای آن‌ها غذا درست می‌کرد و در گوشه‌ای می‌گذاشت تا بخورند. من به او اعتراض کردم و گفتم: تو حق نداری به کسی که روزه نمی‌گیرد غذا بدهی.

ایشان جواب داد: ما شنیده‌ایم اگر کسی به قصد مخالفت با خدا روزه نگیرد و تو هم به همان نیت به او غذا بدهی، حرام است. اما این کارگران ممکن است عذر شرعی داشته باشند؛ ما موظفیم خودمان روزه بگیریم، اما حق نداریم دیگری را مجبور کنیم.

پایانی بر یک گفتگوی صمیمی

گفتگوی ما با حجت‌الاسلام والمسلمین علیدادی‌ سلیمانی در فضایی صمیمی به پایان رسید. او برخلاف چهره رسمی و جدی پشت تریبون نماز جمعه، در این نشست بیش‌تر شبیه یک پدر سخن گفت؛ بی‌تکلف، صادق و پر از خاطره. از تلخ‌ترین روزهای مسئولیتش گفت، از شیرینی‌هایی که در ذهن کم‌رنگ‌اند، از سختی‌های خطبه در روزهای داغ، از ویژگی‌های مردم کرمان، از شهید مطهری و از حاج قاسم.

وقتی از دفتر «راه آرمان» بیرون رفت، این احساس در دل همه ما ماند که روحانی مردمی کرمان چهره‌ای دوستانه‌تر از همیشه داشت؛ چهره‌ای که در کنار وظایف سنگین سیاسی و اجتماعی، با صمیمیت و خاطره، روایتگر زندگی‌ بود که هم تلخی دارد و هم شیرینی، اما در نهایت رنگ ایمان و خدمت به مردم بر همه چیزش سایه انداخته است.

انتهای خبر/ پسند

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها