یادداشت؛

وقت پاکسازی نظام پژوهشی از التقاط و تحجر دینی

در پهنه فکری و علمی جامعه، آنچه امروز به وضوح احساس می‌شود، کم‌رنگی نقش پژوهش‌های حوزوی و دانشگاهی در حل مسائل بنیادین نظام جمهوری اسلامی است. پژوهش‌هایی که به‌جای لمس «نبض انقلاب اسلامی»، در خلأ انتزاعی یا سطحی‌نگری بی‌ثمر گرفتار شده‌اند.

رحا مدیا | سجاد انجم‌شعاع

در پهنه فکری و علمی جامعه، آنچه امروز به وضوح احساس می‌شود، کم‌رنگی نقش پژوهش‌های حوزوی و دانشگاهی در حل مسائل بنیادین نظام جمهوری اسلامی است. پژوهش‌هایی که به‌جای لمس «نبض انقلاب اسلامی»، در خلأ انتزاعی یا سطحی‌نگری بی‌ثمر گرفتار شده‌اند. این انحراف فکری، یا به دامان «اسلام التقاطی» می‌لغزد که در آن معیارهای اسلامی با مفاهیم مدرن آشتی‌ناپذیر آمیخته می‌شوند، یا به وادی «اسلام تحجر» کشیده می‌شود، که در آن تغییرات زمانه نادیده انگاشته شده و اندیشه‌ها به خمودی می‌گرایند.

در این میان، آفت‌های فکری و روش‌شناختی همچون گرایش به «اسلام التقاطی» یا «اسلام تحجر»، بیش از هر زمان دیگری پژوهشگران ما را تهدید می‌کند. اسلام التقاطی، به‌واسطه آغشتگی به اندیشه‌های غیر خالص و التقاطی با غرب‌گرایی یا مدرنیته بی‌ریشه، توان ایستادگی در برابر فشارهای «معرفتی» و «تمدنی» دشمن را ندارد. از سوی دیگر، اسلام تحجر، با اتکا به فهم‌های بسته و غیر منعطف از دین، ارتباط خلاقانه با زمانه را از دست داده و خود را در حصار تنگ گذشته محصور می‌کند.

اسلام التقاطی، مانند چاقویی دو لبه، درصدد است تا آموزه‌های اسلامی را در قالب‌های غربی بازتفسیر کند. نتیجه این رویکرد، از دست دادن هویت اسلامی و کاهش تأثیرگذاری در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی است. در مقابل، اسلام تحجر نیز با عدم درک مقتضیات زمانه، به انزوای فکری و ناکارآمدی عملی می‌رسد. تجربه عربستان سعودی در پروژه‌های مبتنی بر افراط‌گرایی دینی یا سازش با مدرنیسم تحمیلی، مثالی گویا از این دو رویکرد متضاد اما هم‌ریشه است.

علت ریشه‌ای این گسست را می‌توان در دو محور جست‌وجو کرد:

یکم) بی‌ارتباطی پژوهش‌ها با میدان عمل انقلاب اسلام

دوّم) ضعف در دستگاه محاسباتی و تحلیلی که پژوهشگران را از فهم عمیق زمانه و شرایط حاکم بازمی‌دارد.

بسیاری از پایان‌نامه‌ها و تحقیقات دانشگاهی و حوزوی در چارچوبی تعریف می‌شوند که ریشه در نیازهای واقعی جامعه ندارد. این پژوهش‌ها بیشتر به «تسکین روانی محافل علمی» محدود شده‌اند و از صحنه پیچیده انقلاب اسلامی غفلت می‌کنند.

نظام جمهوری اسلامی، به‌عنوان محصول انقلاب اسلامی، با مسائلی چون «جنگ نرم»، «تحریم‌های اقتصادی»، «تحریف‌های رسانه‌ای» و «تقابل ایدئولوژیک» روبروست. پژوهش‌هایی که از صحنه و میدان انقلاب اسلامی فاصله بگیرند، عملاً توان تحلیل و ارائه راهکارهای عملی برای این مسائل را نخواهند داشت. به‌عنوان مثال، در مواجهه با تحریم‌های اقتصادی، نیاز به پژوهش‌هایی با رویکرد اقتصاد مقاومتی وجود دارد که بتوانند الگوهای عملیاتی برای تقویت تولید داخلی و کاهش وابستگی به خارج ارائه دهند.

راه برون‌رفت از این بحران، بازگشت به «اسلام ناب محمدی» است؛ اسلامی که نه در التقاط گم می‌شود و نه در تحجر اسیر. اسلام ناب، دستگاه محاسباتی هوشمندانه‌ای دارد که هم به پیچیدگی‌های زمانه اشراف دارد و هم از اصول تغییرناپذیر خود پاسداری می‌کند. این دستگاه محاسباتی، نه منفعلانه در برابر تحولات جهانی واکنش نشان‌می‌دهد و نه در مقابل آنان کرنش می‌کند، بلکه با تحلیل دقیق شرایط، از موضع «ابتکار و خلاقیت» به میدان می‌آید.

یکی از نمونه‌های عینی چنین رویکردی را می‌توان در «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» مشاهده کرد. این بیانیه، به مثابه نقشه راهی جامع، ضمن ارائه تحلیلی دقیق از نقاط قوت و ضعف گذشته، مسیر آینده را با اتکا به اصول اسلام ناب ترسیم می‌کند. برای پژوهشگران حوزه و دانشگاه، این بیانیه الگویی است که آنان را به مسأله‌محوری، ابتکار و پاسخ‌گویی به نیازهای واقعی جامعه فرا می‌خواند.

برخی از عزیزان درباره راهکارها پرسش‌هایی مطرح می‌کنند، و در پاسخ به این دغدغه، لازم است بدانیم راهکارهای متعددی برای مواجهه و رفع این بحران وجود دارد که در اینجا صرفاً به برخی از آن‌ها به‌صورت اجمالی اشاره می‌کنم:

۱-پیوند عمیق با میدان انقلاب اسلامی و ضرورت آنکه پژوهشگران، مسائل و موضوعات خود را مستقیماً از دل واقعیت‌های جاری و زیست‌بوم پویای انقلاب استخراج نمایند.

۲-بازسازی نظام فکری و بازتعریف اولویت‌های پژوهشی برگزاری کارگاه‌های اندیشه‌ورزی با محوریت آرا حضرت امام (ره) و حضرت آقا، می‌تواند زمینه‌ساز این تحول باشد.

۳-توجه به ابعاد بین‌المللی در پژوهش‌ها

۴-تقویت دیپلماسی علمی پژوهشگران

۵-شناسایی مسائل کلیدی انقلاب

۶-تخصیص بودجه هدفمند

۷- تأسیس رشته‌های میان رشته‌ای و تدوین سرفصل‌های بومی

۸-تشکیل گروه‌های علمی مشترک و ایجاد نهادهای پیوندی

۹-راه‌اندازی مجلات علمی با محوریت اندیشه‌های اسلام ناب

۱۰-مطالعه الگوهای بومی و نقد الگوهای غربی

۱۱-تشکیل شبکه‌های علمی بین‌المللی و پروژه‌های مشترک

۱۲-آموزش تفکر استراتژیک و توجه به آینده‌پژوهی

۱۳-کارکرد رسانه‌ای و گفتمان سازی در فضای‌مجازی و…

امید است در پژوهش‌های آتی، این موارد با رویکردی عمیق‌تر و تحلیلی‌تر مورد واکاوی و تبیین قرار گیرند تا بتوان از رهگذر آن‌ها، مبانی نظری مستحکم‌تری برای حل این مسأله ارائه نمود.

 اما آنچه به‌عنوان شاه‌کلید این مسیر باید تحقق یابد، تربیت و حضور دغدغه‌مندانی با افق‌های بلند و اراده‌هایی استوار است که توانایی ترجمان این نظریات به عملیات را داشته‌باشند. تنها در پرتو چنین اراده‌های جهادی و اندیشه‌های متعهد است که می‌توان نظریه‌ها را از قفسه‌های انتزاعی به گستره پویای واقعیت سوق داد.

guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمد
محمد
4 ماه قبل

سلام و تشکر
ممنون از دغدغه خوب شما
اما راه حل شما، کافی نیست و به درد رفع تکلیف می خورد
مشکل این است که مساله را درست متوجه نشدید
نظام علم و فناوری یک سیستم است و ما نیازمند طراحی یک سیستم برای پاسخگویی به آن هستیم.
بحمدالله چنین نظامی تحت عنوان نظامنامه نهاد علم تمدنساز تدوین گردیده است.
برای دسترسی به فایلها در شبکه اجتماعی ایتا، کانال حکمرانی مسوولانه را جستجو بفرمائید. یادداشت پین شده را مطالعه فرمائید و نه فایلی که قبل و بعد از این یادداشت منتشر شده است را ملاحظه فرمائید.