رحا مدیا | طاهره موحدی پور
جوانی بود خوش سیما چهرهی سفید و نورانی او در پس موهای مشکیاش میدرخشید. قرار بود در میان دیوارهای قصرة الحمرا زنده به گور شود. او از شیعیان موسی بن جعفر(ع) بود. بنایی که مأمور این کار بود، او را در میان دیوار گذاشت، ولی راه هوای بسیار کوچکی را برای وی قرار داد تا بتواند نفس بکشد و شبانه او را نجات دهد. این قصهی هر روزهی آن روزها بود که پایان آن ختم به خیر شد. آن سالها عباسیان حکومت میکردند که خفقان را وسیلهای برای حفظ حکومت خود میدانستند و سالها امام کاظم(ع) را زندانی و گاه مورد شکنجه قرار میدادند.
با وجود آن خفقان و دشواریها بدون توجه به آن شرایط خاص، برخی افراد به این شبهه دامن زدهاند که اگر موسی بن جعفر(ع) بنابر نص امام شیعیان بود، چرا در آن سالها کسی از پیروانش به یاری حضرت نشتافت و اقدامی جهت رهایی ایشان از زندان انجام ندادند؟ پس امامت موسی بن جعفر(ع) مورد تردید است و نصی در این زمینه نبوده است. این سوال نشان از عدم علم سوال کننده از امامت و شرایط آن و نصوص وارد شده در مورد امامت بهخصوص امامت موسی بن جعفر(ع) دارد، همچنین شبههکنندگان اوضاع و شرایط اختناق و لزوم تقیه را گویی فراموش نمودهاند.
اولا: چه بسیار انبیا و امامان که به دست مردم زمان خود به شهادت رسیدند یا مورد آزار و شکنجه قرار گرفتهاند و این امر مسئلهی جدیدی نیست و یاری نکردن کمترین حد آن است؛ مثلا بنی اسرائیل بسیاری از پیامبران خود را کشتند تا جايي که این گناه بزرگ برای آنها امری عادی شده بود. با رجوع به آیات و روایات پیامبرانی چون زکریا و یحیا را از جمله پیامبران کشته شده دانستهاند.
ثانیا: اصل اثبات مسئله امامت و ولایت بر مردم ارتباطی به همراهی و عدم همراهی مردم ندارد، همانگونه که درمورد انبیا الهی نیز این مسئله صادق است و فقط انبیا و امامان براساس نص الهی منصوب میشدند و چه بس مردم با آنها دشمنی نیز میکردند. در مورد امام کاظم(ع) نیز نصوص عام و خاص زیادی وجود دارد. نص عام از آیهی اطاعت و ولایت و بسیاری آیات دیگر، و روایاتی مثل حدیث ثقلین و حدیث منزلت و حدیث اثنی عشر و بسیاری روایات که باید به کتب تفصیلی در این باب رجوع کرد.
ثالثا: ادعای آنان مبنی بر یاری نشدن امام کاظم(ع) از جانب شیعیان ادعایی بیاساس است و نشان از ناآگاهی آنان از منابع تاریخی دارد. چه بسیار اصحاب و شاگردان و شیعیانی که در راه یاری حضرت به شهادت رسیدند یا شکنجه و زندانی شدند و بسیاری هم به نقاط دور دست و صعب العبور متواری شدند.
یاری شیعیان نیز به امام تنها از جنس نجات ایشان از زندان نبوده است؛ بلکه گاهی شیعیان با حفظ تقیه در دستگاههای حکومتی نفوذ میکردند و از این طریق امام و باقی پیروان، حضرت را یاری میرساندند (در میان آنها شخصیتهای بزرگی چون علی بن یقطین وزیر مهدی و هارون، حسن بن راشد، جعفر بن محمد بن اشعث از وزیران هارون بودند.) و از طریق وکلای امام در شهرهای مختلف وجوهات خود را به دست امام میرساندند.
شبکه وکلای امام که در سراسر نقاط ممالک اسلامی گسترده بودند، حتی در برخی روایات آمده است که حکام عباسی معاصر امام کاظم(ع) مرتب امام را از زندانی به زندان دیگر منتقل میکردند و مکان امام گاهی از شیعیان مخفی بود تا از دیدار شیعیان و یاری رساندن به امام جلوگیری کنند.
رابعا: دوره امامت حضرت حدود سی و پنج سال بود که دوره نسبتا طولانی میباشد و امام بنابر اقوال مختلف پنج تا شش سال از عمر مبارکشان را در زندان بودند که فقط چهار سال آخر عمر ایشان بهطور پیوسته در زندان سپری شد که روایات مربوط به سالهای آخر ایشان را میتوان در منابع مختلف مورد مطالعه قرار داد.
خامسا: تشکیل فِرَق مختلف پس از شهادت امام صادق(ع) باعث ایجاد شکاف میان جامعهی شیعیان شده بود که اسماعیلیه و فطحیه و ناووسیه از آن جملهاند، و برخی فرق انحرافی مانند غلات و نواصب هم نیز شکل گرفته بودند که به عدم اتحاد شیعیان دامن زده و بر انسجام شیعیان برای یاری امام کاظم(ع) خدشه وارد میکردند و در نتیجه از ایجاد هماهنگی در میان صفوف شیعه برای مقابله با حکومت عباسی و یاری امام جلوگیری مینمودند.
خفقان شدید و ظلم حکمای عباسی مانع از آن بود که امام صادق(ع) امام بعد از خود را با روشی خاص معرفی نمایند تا جان او را از آسیب حکومت عباسی حفظ نمایند؛ بنابراین ایشان به شمار اندکی از یاران و اصحاب خاص خود فرموده بودند که امام بعد خود موسی بن جعفر(ع) است.
این مسئله تا حدودی باعث سردرگمی برخی شیعیان و تشکیل فرقههای مختلف بعد از ایشان شده و این امر مانع از انسجام شیعه بود، همچنین این خفقان وصفناپذیر و تحت نظر بودن شدید امام هرگونه فعالیت و جنبش مهم و تأثیرگذاری را در نطفه خفه میکرد که حتی با جابهجایی امام از زندانی به زندان دیگر مانع دسترسی شیعیان به ایشان بهصورت منظم میشدند، پس دوران امامت امام کاظم(ع) با اوج قدرت خلافت عباسی همراه بود و امام در برابر حکومت وقت تقیه میکردند و شیعیان را هم به تقیه سفارش مینمودند.
شبههافکنان باید بدانند که شیعیان طبق نظر امام(ع) عمل مینمودند و یاری رساندن آنها به امام بهسختی و با مرارتهای بسیار و بهصورتهای غیرمستقیم بوده است و قیامهای شیعیان هم به شهادتشان ختم میشد. گستردگی حکومت عباسی و پراکندگی شیعیان در نقاط مختلف نیز مانع انسجام شیعیان و یاری امام بر علیه حکومت عباسی میشد و همچنین دور بودن آنان از امام باعث جهل و عدم آگاهی عموم شیعیان از بسیاری از مسائل سیاسی و معرفتی میشد و این امر در یاری منسجم و هماهنگ شیعه خلل وارد مینمود.
در جمعبندی بسیاری نصوص عام و خاص بر امامت موسی بن جعفر(ع) دلالت مینماید و یاری و عدم یاری شیعه هیچگونه خللی بر اصل امامت موسی بن جعفر(ع) و نص بر آن از جانب خداوند ایجاد نمیکند، همانطور که انبیا و امامان دیگر نیز مورد آزار و شکنجه و زندانی و حتی قتل قرار میگرفتند. همچنین بسیاری از قیامها و حرکات از جانب شیعه در مبارزه با عباسیان و حمایت از امام صورت گرفته که این دلیل بر حمایت شیعه از امام دارد ولی وجود برخی موانع مثل پراکندگی شیعه و اختناق شدید و لزوم رعایت تقیه و تشکیل فِرق مختلف در میان صفوف مسلمانان مانع از یاری تأثیرگذار شیعه به امام(ع) میشد. این موانع در امر امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) خللی وارد نمیکرد و ارتباطی به حجیت و عدم حجیت امامت موسی بن جعفر(ع) ندارد.