رحا مدیا | آمنه عسکریمنفرد
حادثه صلح امام حسن(ع) با معاویه، حماسهای سرنوشتساز و بینظیر در کل روند انقلاب در صدر اسلام بود که حادثهای دیگری نظیر آن وجود نداشت، و به حق باید آن را پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ نامید. این حرکت امام حسن(ع) باعث حفظ اسلام به عنوان یک نهضت ارزشی گشت. اگر امام حسین(ع هم بهجای ایشان بود، در جهت حفظ نهضت عظیم انقلابی که پیامبر اکرم به راه انداخت و امیرمؤمنان علی(ع) از آن صیانت کرد، همین کار را میکرد.
این حرکت امام مجتبی صددرصد بر استدلال منطقی غیرقابل تخلف انطباق داشت، زیرا در دوران ایشان جریان مخالف اسلام معاویه بهقدری رشد کرده بود که میتوانست بهعنوان یک مانع ظاهر شود و به دلیل ضعف نیروهای شیعیان حامی امام، بر اسلام غلبه مییافت. بنابراین «حتی اگر خود امیرالمؤمنین هم بهجای امام مجتبی بود، در آن شرایط ممکن نبود کاری بکند، غیر از آن کاری که امام حسن کرد. امام حسین(ع) در این صلح با امام حسن شریک بودند، اگر امام حسن صلح نمیکرد تمام ارکان خاندان پیامبر را از بین میبردند و کسی را باقی نمیگذاشتند که حافظ نظام ارزشی اسلام باشد.»(بیانات رهبر انقلاب، ۲۳ فروردین ۶۹).لذا اگر این صلح تحمیلی از جانب امام مجتبی که خود یک مکر الهی بود «وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرين» (آل عمران/ ۵۴) قبول نمیشد، مکر معاویه قوت میگرفت و به شهادت خاندان پیامبر و اصحاب او منتهی میشد.
به احتمال قوی بهدست اصحاب امام که جاسوسان معاویه آنها را خریده بودند، کشته میشدند و معاویه به بهانه خونخواهی عزاداری کرده، تمام اصحاب امیرالمؤمنین را هم ازمیان برمیداشت و دیگر چیزی بهنام تشیع باقی نمیماند، تا عدهای بعد از ۲۰ سال امام حسین را در کوفه دعوت کنند. امام حسن(ع) شیعه را حفظ کرد تا بعد از ۲۰ الی ۲۵ سال حکومت به اهلبیت برگردد.»(بیانات رهبر انقلاب، ۱۳ خرداد ۷۹).
بنابر روایتی از امام صادق(ع) «و قطع هذا الأمر فی سبعین» (اصول کافی، جلد ۱، ص۳۶۸). تقدیرات الهی چنین بود که با فاصله سی سال از شهادت حضرت امیر و ده سال بعد از شهادت امام حسین امر حکومت به دست اهلبیت برگردد تا مردم مقدمات حکومت اسلام را با اراده و تصمیم خودشان فراهم کرده باشند. اما چون در قضیه امام حسین خواص از جمله عبدالله جعفر و عبدالله عباس وظیفه خود را بهخوبی انجام نداده بودند، حادثه کربلا نیز آنچنان رقم خورد.
بر این اساس در ماجرای صلح و بعد از آن امام مجتبی به عنوان مرد جنگی، مرد سیاست و مرد تدبیر، با مباحثات و مجادلات بسیار قوی و قدرتمندانه با کلماتی قاطع و کوبندهتر از کلام مولا علی، برای دفاع از اسلام، استوار ایستاد و با تغییر روش و مانور در انتخاب روشها (قبول صلح ) کاری اساسی و لازم برای حفظ اسلام انجام داد.