رحا مدیا | یوسف پورجم، پژوهشگر و نویسنده
شخصیتهای بزرگ تاریخی و انقلابی بهدلیل جایگاه نمادین خود، همواره در معرض تحریف و بازنماییهای نادرست قرار دارند.حاجقاسم سلیمانی، که بهعنوان نماد مقاومت، وحدت ملی و پایبندی به آرمانهای انقلاب اسلامی شناخته میشود، از جمله شخصیتهایی است که جریانهای لیبرال سعی کردهاند او را بهگونهای دیگر معرفی کنند.این تلاشها تنها تحریف یک شخصیت نیست، بلکه بخشی از یک پروژه گستردهتر برای تضعیف هویت انقلابی و تغییر باورهای اجتماعی است. در این تحلیل، به بررسی دلایل تحریف شخصیت حاجقاسم، ابزارها و تاکتیکهای رسانهای جریان لیبرال و تأثیرات اجتماعی آن میپردازیم.
چرا شخصیت حاجقاسم؟
حاجقاسم سلیمانی فراتر از یک فرمانده نظامی، نماد مقاومت در برابر استکبار و تجسم عملی آرمانهای انقلاب اسلامی بود. محبوبیت گسترده او در میان اقشار مختلف جامعه، از مذهبی تا غیرمذهبی، و حتی در میان گروههایی که ممکن است با نظام جمهوری اسلامی زاویه داشتهباشند، او را به یک سرمایه اجتماعی بینظیر تبدیل کرده است. از دید جریان لیبرال، این محبوبیت و مقبولیت، تهدیدی جدی برای پروژه لیبرالیسم در ایران است که تلاش دارد گفتمان انقلابی و هویتی را به حاشیه براند و گفتمان فردگرایی و سکولاریسم را جایگزین آن کند.
ابزارها و تاکتیکهای رسانهای
رسانههای وابسته به جریان لیبرال، از روشهای مختلفی برای تحریف شخصیت حاجقاسم استفاده میکنند؛
۱.برش گزینشی سخنان: یکی از تاکتیکهای رایج، جدا کردن جملات حاجقاسم از بستر اصلی سخنان او است. برای مثال، تأکید بیش از حد بر جنبههای عاطفی شخصیت او، بدون اشاره به مواضع قاطع و انقلابی او، تلاش برای نشان دادن او بهعنوان فردی میانهرو و غیرسیاسی است.
۲.ساخت روایتهای جدید: این جریان سعی میکند شخصیت حاجقاسم را در قالبهایی بازنمایی کند که با ارزشهای لیبرال همخوانی دارد. بهعنوان مثال، معرفی او بهعنوان فردی مخالف قانون حجاب یا متمایل به جریانهای اصلاحطلب، بخشی از این پروژه است.
۳.استفاده از فضای مجازی: فضای مجازی، بهویژه شبکههای اجتماعی، بستری مناسب برای بازنماییهای دستکاریشده است. تولید محتواهای تصویری و متنی که در آنها حاجقاسم بهعنوان فردی «مدرن و لیبرال» معرفی میشود، نمونههایی از این رویکرد است.
اهداف اجتماعی جریان لیبرال
تحریف شخصیت حاجقاسم تنها یک اقدام سیاسی نیست؛ بلکه بخشی از یک تلاش گستردهتر برای تغییر هنجارها و باورهای اجتماعی است؛
۱.تضعیف گفتمان انقلابی: حاجقاسم، نماد عینی گفتمان مقاومت و انقلاب بود. تحریف او، بهمعنای تضعیف این گفتمان و باز کردن فضا برای گفتمانهای سکولار و غربگرا است.
۲.دوقطبیسازی جامعه: بازنمایی حاجقاسم بهعنوان فردی مخالف یا متفاوت با اصول انقلاب، میتواند شکافهایی در میان حامیان انقلاب و هواداران او ایجاد کند. این دوقطبیسازی، در نهایت به تضعیف وحدت ملی منجر میشود.
۳.جایگزینی ارزشها: با تحریف شخصیتهای انقلابی مانند حاجقاسم، جریان لیبرال تلاش میکند ارزشهای مقاومت و ایثار را با ارزشهای فردگرایی و مصلحتاندیشی جایگزین کند. این تغییر ارزشها، در بلندمدت به تغییر هویت اجتماعی منجر خواهد شد.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
تحریف شخصیت حاجقاسم، علاوه بر پیامدهای سیاسی، تأثیرات عمیقی بر بافت اجتماعی و فرهنگی کشور دارد؛
۱.کاهش اعتماد عمومی: مردم، زمانی که با روایتهای متناقض از شخصیتهای ملی مواجه میشوند، ممکن است اعتماد خود را به رسانهها و حتی نهادهای رسمی از دست بدهند.
۲.تضعیف همبستگی ملی: حاجقاسم، نماد وحدت در جامعهای بود که گاهی دچار شکافهای داخلی است. تحریف او، میتواند این وحدت را تضعیف کند و به اختلافات دامن بزند.
۳.ایجاد بحران هویت: جوانان، که بهدنبال الگوهای الهامبخش هستند، در مواجهه با روایتهای متناقض، ممکن است دچار سردرگمی هویتی شوند. این بحران هویت، به نفع گفتمانهای بیگانه و مضر برای جامعه خواهد بود.
تحریف شخصیت حاجقاسم توسط جریان لیبرال، فراتر از یک اقدام رسانهای، بخشی از یک پروژه کلان برای تغییر هنجارها و گفتمانهای اجتماعی است. این تلاشها، از طریق برش گزینشی سخنان، ساخت روایتهای جدید و استفاده از فضای مجازی، سعی در تضعیف گفتمان انقلابی و جایگزینی آن با گفتمان لیبرال دارند. مقابله با این پروژه، نیازمند بازخوانی دقیق شخصیت حاجقاسم، تبیین درست مواضع او و ارتقای سواد رسانهای جامعه است. حاجقاسم، نهتنها یک فرمانده نظامی، بلکه نمادی از وحدت، مقاومت و پایبندی به ارزشهای انقلابی بود که تحریف او، بهمعنای تضعیف همه این ارزشها است.