به گزارش رحا مدیا، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان، مدیر مدرسه علمیه دار الحکمه در گفتاری به تبیین ابعاد تربیت نسل مهدوی پرداخت که در ذیل میخوانید.
در این چهل، پنجاه سالی که از انقلاب گذشته؛ همیشه مسألهای را بهعنوان چالش اصلی بر سر راه دینداری داشتهایم. اوایل انقلاب، گرایشهای مارکسیستی خیلی خودش را برجسته نشان میداد که با هزینههایی از این مرحله گذشتیم. بعد از آن با نوعی غربگرایی و اسلامگریزی با گرایشهایی به لیبرال دموکراسی مواجه شدیم؛ مثل جبهه ملی که حضرت امام ارتدادشان را اعلامکرد. تابلوی اینها غرب بود، کما اینکه کمونیستها تابلویشان شرق بود. از این دو دوران گذشتیم و البته خسارات و تلفات زیادی را متحمل شدیم. امروز ولی با مشکلی مواجه هستیم که بدتر از دو مشکل قبلی است؛ مشکل فردگرایی و در لاک خود بودن. بیتفاوتی نسبت به دیگران، جامعه و جهان.
برجستهترین افرادی که مقابل انقلاب میایستادند در دور اول با ادبیات مارکسیستی میآمدند، در دور دوم با ادبیات غربگرایانه و فرهنگ و تفکر غربی. الان با این ادبیات میآیند که بگذار من زندگی فردی خودم را داشته باشم، به من چه کار داری؟ من هم با کسی کار ندارم. مساجد و مدارس ما هم کم و بیش در چنین مسیر غلطی همکاری میکنند و اسلام اجتماعی را یاد نمیدهند. نتیجهاش این میشود که اسلام سیاسی آموخته نمیشود. اسلام سیاسی نهتنها باور نمیشود، بلکه با آن مخالفت هم میشود. اخلاق، اخلاقِ فردی است، نه اخلاق سیاسی. دین، دینِ فردی است نه دین اجتماعی.
تربیت اجتماعی در دین
تربیت اجتماعی کجای دین است؟ اصلِ دین و اکثر آیات قرآن در حاشیه مسائل اجتماعی ذکر شدهاست. قرآن، کتاب جامعهسازی است. اگر جامعه ساخته شود، انسان در آن جامعه، راحت ساخته میشود. در تربیت درستِ انسانی، تربیتی مدنظر است که بتواند انسان را به جایی برساند که نسبت به جامعه و نسبت به اطرافیانش احساس مسئولیت کند. مشکل امروز ما، مشکل زندگی فردی است. کسی که زندگی فردی دارد، از مطلوب اسلام در مورد تربیت اجتماعی و سیاسی دور میشود.
نقش مساجد و مدارس در تربیت اجتماعی
اگر بخواهی اسلام، اسلامِ فردی نباشد مساجد باید محل شکل دادن جامعه دینی باشند نه صرفاً نمازخانه. باید محلِ جامعهپذیری و تربیت انسانها برای زندگیِ اجتماعیِ مؤمنانه باشند نه فقط محل جمعشدن، نمازخواندن و پراکنده شدن.
در مدارس هم دینی که یاد میدهند، نهتنها دانش آموزان را اجتماعی نمیکند، بلکه اولاً آنها را از دین خارج میکند و ثانیاً متنفر از دین میکند، چون دین فردی برای جوانِ جامعهگرا و نوجوان، نفرتانگیز است. طبع نوجوان به این است که برود سراغ گروه همسالان و جامعه خودش را پیدا کند. طبع نوجوان این است که هویت اجتماعی خودش را پیدا کند. ما به بهانه آموزش دین، جلوی تربیت اجتماعی را گرفتیم و این خیلی هولناک است. تربیت نسل مهدوی برای امامزمان(عج)، یعنی تربیت اجتماعی دین را به نسل بعد یاد دهیم.
مسئولیتی به نام زندگی اجتماعی مسئولانه
مهمترین شاخصه زندگی زیر سایه امامزمان(عج) و سربازی حضرت در روایات ذکر شدهاست و آن زندگی اجتماعی فوقالعاده مسئولانه و بالاتر، زندگی مواسات ایثارگرانه است. در جامعه ما برخی از کسانی که لباس دین را پوشیدهاند، میگویند اسرائیل به ما چه ربطی دارد؟! فلسطین به ما چه ارتباطی دارد؟! هر دو کلمه را هم استفاده میکنند؛ اینقدر غیرمسئولانه. متأسفانه بسیاری از مساجد ما با شهادت سید حسن نصرالله متحول نشدند. امروز مشکل ما، دین فردی است که در ذهنِ مردم در حال تکثیر است. باید سبک زندگی فردی، را از میان برداریم. یک عده دیندار با آموزههایی که دریافت کردهاند و به دین فردی رسیدهاند، مانع دیندار شدن جامعه و پیشرفت جامعه هستند.
زندگی اجتماعی مسئولانه را توسعه دهیم
آموزش سبک زندگی اجتماعی مسئولانه در جامعه مهم است. این موضوع را در دو مدرسه امتحان کردند. در یک مدرسه آموزش دادند که با هم زندگیِ جمعی دوستانه داشتهباشند. در آخر سال خلاقیت در این مدرسه هفتاد درصد به بالا بود و در مدرسه دیگر، زندگی جمعی را آموزش ندادند، خلاقیت بهشدت پایین آمد. انسان اجتماعی زندگی میکند ولی متأسفانه همه مشغول زندگی فردی خود هستند. بیحجابی یکی از آثار کوچک این ماجراست. نمیتوان مسأله بیحجابی را حل کرد؛ قبل از آنکه فردگرایی را در مساجد و مدارس حل کرده باشیم. اشتباه است اگر درس عقیدتی به فرزندان خود بدهیم ولی حیات اجتماعی را به آنان آموزش ندهیم.
روضه فاطمیه، روضه بیتفاوتی مردم است
روضه فاطمیه برای چیست؟ این روضه فقط این نیست که چند نفر آمدند و دربِ خانه حضرت زهرا(س) را آتش زدند. بالاخره چند نفر پیدا میشوند که کینه امیرالمؤمنین(ع) را به دل داشتهباشند و به مقام، آنها را قاتل فرزندان پیغمبر کند؛ اما گریه و روضه برای این است که چرا وقتی حضرت زهرا(س) بین درب و دیوار ضجه زد، هیچکس به کمک نیامد؟ روضه این است. ما غصه میخوریم که چرا چهار نفر منافق جنایت کردند و هیزم دستشان گرفتهبودند تا دربِ خانه را آتش بزنند، اما چرا کسی جلویشان را نگرفت و نگفت هیزم را کجا میبرید؟ دربِ خانه چه کسی را میخواهید آتش بزنید؟ در جامعهای که صدای فاطمه(س) را بشنوند و بهکمک نیایند، در این جامعه همین مردم میروند دور گودی قتلگاه و حسینش(ع) را قطعهقطعه میکنند! روضه فاطمیه، روضه بیتفاوتی است.
پسر آقای بهجت به خودِ من میگفتند آیت الله بهجت که زیاد غذا نمیخوردند، وقتی از اخبار میشنیدند انفجاری در بغداد شده، ایشان تا سه روز حالشان بد بود و دیگر همان اندک غذا را هم نمیتوانستند بخورند. میگفتند: ببین آدم میکشند. به این میگویند عرفان.
کسی که اجتماعی زندگی نکرده، چگونه میتواند زندگی عرفانی و امام زمانی(عج) داشته باشد؟ نور وجودی انسانهایی که حساسیت اجتماعی دارند و دینشان آنها را به اینجا رسانده؛ نور اینها محبت به امامزمان(عج) را میآورد و قلبشان را به امامزمان(عج) مقرب میکند.