صدسالگی حوزه؛

چرا حوزه باید صدای مردم را بشنود؟

صدای مردم، تنها یک مطالبه بیرونی نیست؛ یک نیاز درونی حوزه نیز هست. بی‌توجهی به این صدا، نه‌تنها فرصت‌های تأثیرگذاری را از حوزه می‌گیرد، بلکه آن را از ایفای رسالت تاریخی‌اش بازمی‌دارد.

رحا مدیا | یوسف پورجم

«اگر صدای مردم شنیده نشود، حوزه نیز دیر یا زود پژواک سکوت خواهد شد.» این جمله نه هشدار است و نه شعار؛ بلکه واقعیتی است که در بطن تحولات اجتماعی دهه‌های اخیر، هر روز بیشتر به چشم می‌آید. حوزه علمیه، به‌عنوان یکی از نهادهای ریشه‌دار و مرجع در فرهنگ و هویت اسلامی ایرانی، نمی‌تواند نسبت به نیازها، دغدغه‌ها و زبان مردم بی‌تفاوت بماند؛ زیرا از همان ابتدا، از دل جامعه برخاسته و برای اصلاح و هدایت همان جامعه نیز شکل گرفته است. اما این ارتباط، در سال‌های اخیر در برخی حوزه‌ها تضعیف شده و شکافی پنهان یا آشکار میان حوزه و بدنه اجتماعی شکل گرفته است. این یادداشت می‌کوشد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که چرا حوزه باید به‌طور جدی صدای مردم را بشنود؟ و چگونه می‌توان این تعامل را به شکلی مؤثر بازسازی کرد؟

حوزه‌های علمیه در سنت شیعه، همواره نقشی دوسویه داشته‌اند. از یک‌سو تربیت نیروهای فکری و دینی، و از سوی دیگر، پاسخ‌گویی به نیازهای واقعی مردم. در دوران مشروطه، نهضت ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی و حتی جنگ تحمیلی، این نهاد دینی در کنار مردم و گاه پیش‌روتر از دیگر نهادها بوده است. اما امروز، این پیوند تاریخی به دلایلی چون تغییرات سبک زندگی، ظهور رسانه‌های نوین، و دغدغه‌های متفاوت نسل جدید، دچار فرسایش شده است. بسیاری از مردم، به‌ویژه جوانان، احساس می‌کنند حوزه صدای آن‌ها را نمی‌شنود یا مسائل آن‌ها را درک نمی‌کند. این گسست، اگر ترمیم نشود، نه‌تنها کارآمدی اجتماعی حوزه را کاهش می‌دهد، بلکه مشروعیت فرهنگی آن را نیز تهدید می‌کند.

یکی از مهم‌ترین جلوه‌های بی‌توجهی به صدای مردم، در طراحی سرفصل‌ها و خط‌مشی‌های حوزه دیده می‌شود. بسیاری از دروس حوزوی، برخلاف ارزش‌های عمیق فقهی یا فلسفی، کمتر به دغدغه‌های جاری جامعه مانند عدالت اجتماعی، معیشت مردم، یا تحولات خانواده و سبک زندگی جدید می‌پردازند. برای مثال، در حالی که مفاهیمی چون عدالت در فقه اجتماعی ما ریشه‌دار است، جای آن در آموزش‌های رسمی حوزه کمرنگ مانده است. این در حالی است که مطالبه عدالت، یکی از پررنگ‌ترین صداهای مردم در فضای عمومی است. اگر حوزه به این صدا پاسخ ندهد، دیگرانی که ممکن است صلاحیت یا عمق فکری لازم را نداشته باشند، جای او را پر خواهند کرد.

دیگر اینکه مردم امروز، زبان خاص خود را دارند؛ زبانی ساده، شفاف، تصویری و ناظر به زندگی روزمره. در مقابل، بخش قابل توجهی از گفتمان حوزوی، همچنان گرفتار پیچیدگی‌های لفظی، اصطلاحات سنگین و استدلال‌های انتزاعی است. این شکاف زبانی، مانعی جدی در راه ارتباط حوزه با بدنه اجتماعی است. حتی در موضوعاتی که حوزه به آن‌ها ورود می‌کند ـ مانند حجاب، خانواده یا اقتصاد اسلامی ـ گاه زبانش چنان دور از تجربه زیسته مردم است که حتی نیت خیرخواهانه‌اش نیز درک نمی‌شود. فهم زبان مردم، نه به معنای عوام‌گرایی، بلکه به معنای درک موقعیت مخاطب و ترجمه مفاهیم دینی به زبان زیست‌جهان اوست.

نمونه‌های روشنی از پیوند موفق حوزه و مردم را می‌توان در بحران‌های اجتماعی و طبیعی دید. در جریان کرونا، بسیاری از طلاب جوان با حضور در بیمارستان‌ها، گروه‌های جهادی، تدفین اموات کرونایی و توزیع کمک‌های معیشتی، چهره‌ای مردمی و اثربخش از حوزه را بازنمایی کردند. همچنین در سیل خوزستان و گلستان، طلاب جهادی توانستند پل ارتباطی میان حوزه و مردم باشند. این تجربه‌ها نشان می‌دهد که حوزه نه‌تنها توانایی شنیدن صدای مردم را دارد، بلکه در عمل نیز می‌تواند پاسخ‌گو و مؤثر باشد؛ البته مشروط به آن‌که این حرکت‌های خودجوش، به جریان غالب حوزه تبدیل شوند و صرفاً در زمان بحران‌ها ظهور نکنند.

اگر حوزه بخواهد نقش تمدن‌ساز ایفا کند، نمی‌تواند تنها ناظر بر تحولات اجتماعی باشد. حوزه باید نقش پاسخ‌گو، راه‌حل‌محور و آینده‌نگر را برعهده گیرد. این نقش، بدون شنیدن صدای جامعه و فهم نیازهای آن ممکن نیست. برای نمونه، در مسأله‌ای مانند کاهش اعتماد عمومی به نهادها یا ناامیدی اجتماعی، حوزه می‌تواند نقش ترمیمی ایفا کند؛ اما تنها زمانی که از بطن جامعه خبر داشته باشد. نهادهای دینی اگر بخواهند صرفاً به تربیت نخبگان مذهبی بپردازند، اما از ریشه‌های اجتماعی‌شان جدا شوند، در نهایت به نهادهایی بی‌اثر در متن جامعه بدل خواهند شد؛ نهادهایی که شاید احترام تاریخی داشته باشند، اما کارکرد زنده نخواهند داشت.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
چرا حوزه باید صدای مردم را بشنود؟

لینک کوتاه: