رحا مدیا | علی اسدی
گوشهای از حرم امام رضا(ع) نشستهبودم. چند متر آنطرفتر، جوانی حدوداً سیساله نشستهبود. حال خوشی داشت. زیر لب زمزمه میکرد. نمیشنیدم چه میگوید، اما میدیدم که به پهنای صورت اشک میریزد. چهرهاش نورانی بود و بهقول معروف نور بالا میزد.
زائری کنارم نشستهبود. متوجه نگاهم شد. پرسید: حاجآقا! میتوانم چند دقیقه وقت شما را بگیرم؟ لبخندی زده و گفتم: بفرمایید. در خدمتام. وقت قبلی گرفتید؟ خندید و گفت: حاجآقا! من هم چند دقیقهای است که تو نخ این جوانم! خیلی حسرت چنین حالی را میخورم! افراد دیگری را هم دیدهام که خیلی عاشقانه دعا و نماز میخوانند! واقعاً با خدا و اهلبیت(ع) عشق و حال میکنند! خیلی لذت میبرند! نمیدانم چرا من چنین حالی ندارم؟ نمازم را که میخوانم تا تمام شود جونم بالا میآید! با دعا و زیارت خیلی حال نمیکنم! بهقول معروف انگار حسش نیست! چه کار کنم؟
گفتم: حس و حال و نشاط معنوی را باید ایجاد کرد. این چیزها کاملاً با افکار، اندیشهها، احساسات و رفتارهای انسان ارتباط دارد. در یک جمله، بیحسی و بیحالی معنوی ریشه در گناه و معصیت دارد. اگر جای دیگر حال کنی، اینجاها حالت گرفتهمیشود!
پرسید: چه ربطی دارد؟ یعنی باید کلاً دور حال کردن را خط کشید؟ میشود بیشتر توضیح بدهی؟ گفتم: ببین! داشتن حال خوش معنوی مانند این جوان، دستکم دو شرط دارد. یکی نداشتن «قساوت قلب» و دیگری درک «لذت معنوی».
گفت: مگر معنویات هم لذت دارد؟ گفتم: البته که دارد. کلاً سه جور لذت داریم؛ جسمی، روحی و معنوی. لذت جسمی مانند لذت غذا خوردن و خوابیدن. لذت روحی مانند لذت علم و دانش و خواندن اشعار دلانگیز، دیدن چشماندازهای زیبای طبیعی، شنیدن نواهای خوش. لذت معنوی هم مانند لذت نماز و راز و نیاز با خدا، زیارت انسانهای کامل مانند پیامبران و امامان و مانند آن.
گفت: در آموزههای دینی به لذتهای معنوی اشاره شدهاست؟ گفتم: بله. با تعابیر مختلف در آیات و روایات آمده است. برای نمونه در دعای روز چهارم ماه رمضان آمده است: «الّهی! آَذِقنی فیه حَلاوَةَ ذِکرِک؛ معبودا! در این روز شیرینی یاد خودت را به من بچشان!» یا در دعای جوشن کبیر است: «یا مَن ذِکرُهُ حُلوٌ؛ ای کسی که یاد تو شیرین است».
اصلاً اگر معنویات لذت نداشتهباشد کسی نمیتواند عبادت عاشقانه بکند. پیامبر اکرم(ص) به قدری شبزندهداری میکرد که بر اثر ایستادن زیاد پاهایش ورم میکرد. بهگونهای که آیه نازل شد: «طه مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی. (طه/1- 2)؛ ای پیامبر! ما قرآن را نازل نکردیم که شما خود را این چنین به رنج و زحمت بیندازی!»
علامه امینی برخی شبها تا صبح در حرم امام(ع) نماز میخواند. میگفتند: خسته نمیشوی؟ میگفت: مگر ماهی از شنا کردن خسته میشود که من از نماز خواندن خسته شوم! در احادیث آمده است که حضرت موسی(ع) در میقات بدون خوردن و آشامیدن چیزی سه شبانهروز با خدا مشغول گفتوگو بود!! اگر لذت در کار نباشد این موارد امکان ندارد.
پرسید: حالا زچگونه باعث میشود که انسان لذتهای معنوی را درک نکند؟ گفتم: یک سؤال؟ اگر کسی به سبب بیماری، حس بینایی، شنوایی، چشایی یا بویایی خود را از دست بدهد میتواند از دیدن مناظر زیبا، آواهای خوش، غذاهای خوشمزه و انواع بوهای خوش و عطرهای دلانگیز لذت ببرد؟ گفت: نه، نمیتواند، اما این چه ربطی به گناه و عدم درک لذتهای معنوی دارد؟
گفتم: ربطش این است که براساس آیات و روایات، روح انسان هم مانند جسم او دارای نوعی حیات، قدرت بینایی، شنوایی، چشایی و بویایی است. مانند جسم بیمار میشود. میمیرد. تعابیری مانند چشم دل، گوش جان، زنده دل و دلمردگی ناظر به همین معانی است.
گفت: حتماً گناه کردن، روح انسان را بیمار میکند؟ گفتم: آفرین! حتی گناه زیاد و برخی گناهان، دل و جان آدمی را میمیراند. دل که بر اثر گناه و معصیت بیمار شد یا مرد دیگر حقایق معنوی را درک نمیکند. از آنها لذت نمیبرد. شنیدنیها را نمیشنود.
پرسید: حاجآقا! کدام گناهان باعث میشود انسان لذتهای معنوی را درک نکند؟ در این لحظه صدای اذان مغرب بلند شد. گفتم: ادامه بحث بماند برای بعد از نماز.