رحا مدیا | محسن رضایی
از «منظر جریانشناسی» با جریانهای مختلفی در کشور مواجهیم که برخی از آنها حامی و پشتیبان نظام اسلامی و برخی زاویهدار با نظام هستند.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که کدام «جریان زاویهدار» توان و ظرفیت بیشتری برای ایجاد چالش و مانع در مسیر حرکت انقلاب اسلامی دارد؟
در پاسخ باید ابتدا «مولفههای قدرت» را برشمرد، سپس آنها را بر جریانهای زاویهدار تطبیق کرد تا بر اساس آن نتیجه گرفت کدام جریان، از قدرت بیشتری برای ایجاد چالش برای نظام اسلامی برخوردار است.
برخی از شاخصههای قدرت عبارتند از:
۱. حضور در ساختارهای قدرت
۲. دارا بودن منابع مالی گسترده
۳. داشتن رسانههای پر تعداد و پر قدرت
۴. دسترسی به اطلاعات و داشتن رانت اطلاعاتی
۵. داشتن تشکیلات و تشکیلاتی عمل کردن
۶. دارا بودن بدنه اجتماعی
۷. داشتن پشتیبانی خارجی
۸. دارا بودن عقبه فعال حوزوی
با نگاهی به جریانهای مختلف و وضعیت و جایگاه آنها در جامعه و همچنین حضور آنها در ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشور به روشنی میتوان گفت که «جریان غربگرا و لیبرال» از میان «جریانهای زاویهدار»، بیشترین مؤلفههای قدرت را دارد.
این جریان بهجهت داشتن «نگاه مادی و منفعتطلبانه»، از ابتدای انقلاب به ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور ورود پیدا کرد و بهتدریج حیطه نفوذ خود را گسترش داد به همین جهت در حال حاضر از نظر سیاسی، فرهنگی و بهخصوص اقتصادی، قدرت مانور بالایی دارد.
جریان لیبرال «نگاه تشکیلاتی» دارد و برای رسیدن به اهداف خود، «تشکیلاتسازی»، «کادرسازی» و «تربیت نیرو» انجام داده است و در هر دورهای با رنگ و لعاب و شعار خاصی ظاهر میشود.
این جریان «رسانهفهم» است و قدرت و تأثیر رسانه را در رسیدن به اهداف و خواستههای خود بهخوبی درک کرده به همین جهت بهصورت «هدفمند»، با ایجاد «رسانههای پر تعداد و فعّال»، «پیشرانهای قوی» برای پیشبرد اهداف خود فراهم کرده است.
جریان لیبرال بهجهت حضور در نهادهای مختلف نظام، به اطلاعات دسترسی داشته و از «رانت اطلاعاتی» بهره میبرد.
این جریان «تشکیلاتی» است و «تشکیلاتی» عمل میکند بهطوری که با رسانههای پر تعداد منتسب به خود و با تمرکز بر موضوعات و مسائل مختلف، آنها را به «مسئله اول کشور» و یا «چالش برای نظام اسلامی» تبدیل میکند.
جریان لیبرال بهجهت «غربگرا بودن»، بسیاری از اوقات از «پشتیبانی غرب و رسانههای معاند» برخوردار است لذا در مسائل گوناگون، نوعی «همصدایی» و «همافزایی» بین آنها برقرار است.
این جریان «عقبه حوزوی» دارد که با عنوان «حوزویان سکولار» شناخته میشوند. هر چند تعداد این افراد فراوان نیست اما بسیار فعالند و هر روز در رسانهها با «ادبیات دینی و فقهی» به حمایت از مبانی، آرمانها و عملکرد جریان لیبرال میپردازند.
وظیفه نخبگان و خواص در مواجهه با این جریان چیست؟
به نظر میرسد در ساحت «اندیشه و فکر»، خواص و نخبگان باید به «نقد جدّی، فراگیر و مستمرِ» اندیشهها، تفکرات و مواضع این جریان بپردازند و در ساحت «عمل» نیز باید با تلاش مضاعف، «نیروهای مؤمن، معتقد به انقلاب، متعهد و کارآمد» هر چه بیشتر به ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور ورود کرده و «نظام اسلامی» را تقویت نمایند.
آنچه در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است، «تربیت نیروها و مدیران توانمند و باورمند به مبانی اسلام و انقلاب» است که توانایی بهدست گرفتن مناصب و مسئولیتهای مهم را داشتهباشند و عمل آنان هر چه بیشتر در «چارچوبهای تعریف شده از سوی شرع و منویات رهبری» باشد.
تحقق این موضوع بسان «خون تازهای» است که به «نظام حکمرانی اسلامی» دمیده میشود و پیکره انقلاب را همواره شاداب و پرنشاط نگهمیدارد.