رحا مدیا | محمد حائری شیرازی، استاد و پژوهشگر حوزوی
منشور روحانیت که در اسفند ۱۳۶۷ توسط امام خمینی(ره) منتشر شد، همچنان بهعنوان یکی از اسناد راهبردی در تبیین جایگاه روحانیت در نظام اسلامی مورد توجه پژوهشگران و متفکران قرار دارد. این سند که در بستر تحولات پسادفاع مقدس تدوین شد، بهطور همزمان نگاهی بازتابی به عملکرد تاریخی روحانیت دارد و نقش آن را در آینده نظام اسلامی تبیین میکند. حال، با گذشت بیش از سه دهه از صدور این منشور، ضرورت بازخوانی و انطباق آن با مقتضیات معاصر بیش از پیش احساس میشود. نسل امروز که در فضایی کاملاً متفاوت از منظر تحولات فکری، فناوریهای نوین و گفتمانهای اجتماعی بالیده است، انتظار دارد که آموزههای منشور روحانیت در چارچوبی بازتعریفشده و بهروز ارائه شوند. این ضرورت نهتنها یک مطالبه علمی و نظری، بلکه یک نیاز عملی برای تداوم مشروعیت و کارآمدی نهاد روحانیت است.
تحولات شتابان در حوزه معرفتشناسی، سیاستگذاری اجتماعی و توسعه فناوری، بسیاری از مفاهیم بنیادین مرتبط با نقش روحانیت را در وضعیت جدیدی قرار داده است. نسل نوین، که با فضای دیجیتال و گفتمانهای چندلایه مواجه است، نیازمند پاسخهایی است که نهتنها از لحاظ معرفتی عمیق باشند، بلکه بتوانند با سبک زندگی و دغدغههای روزمره آنان ارتباط برقرار کنند. از این رو، بازخوانی منشور روحانیت باید از سطح بررسی تاریخی فراتر رفته و به ابعاد کاربردی آن در بستر جهان معاصر بپردازد. در غیر این صورت، گفتمانهای جایگزین ممکن است خلأهای نظری و معرفتی را پر کرده و از اقتدار سنتی روحانیت در هدایت معنوی و اجتماعی بکاهند.
۱. روحانیت و کارکردهای عدالتمحور در نظام معاصر
امام خمینی(ره) در این منشور بهطور ویژه بر مسئولیت روحانیت در قبال محرومان و مستضعفان تأکید داشت. پرسشی که امروز مطرح میشود این است که آیا ساختارهای موجود توانستهاند این مأموریت را بهنحو مطلوب اجرایی کنند؟ با توجه به شکافهای طبقاتی و چالشهای جدید اقتصادی، تبیین جایگاه روحانیت در حوزه عدالت اجتماعی نیازمند رویکردی پویا و مبتنی بر تحلیلهای کلاننگر اقتصادی و اجتماعی است. در عین حال، باید بررسی کرد که نهادهای حوزوی تا چه حد توانستهاند با جریانهای نوین عدالتخواهی ارتباط برقرار کرده و نقش مؤثری در این عرصه ایفا کنند.
۲. روحانیت و چالشهای فناوریهای دیجیتال
فناوریهای نوین ارتباطی، امکانات گستردهای برای انتقال پیامهای دینی و ارزشهای اسلامی فراهم کردهاند، اما همزمان چالشهایی را نیز متوجه کارکردهای سنتی روحانیت نمودهاند. منشور روحانیت در زمان تدوین، فاقد پیشبینیهای لازم برای چنین تحولاتی بود. حال، این پرسش مطرح میشود که روحانیت چگونه میتواند نقش رهبری فکری و معنوی خود را در بستر فضای مجازی ایفا کند؟ آیا حوزههای علمیه راهبردهای مشخصی برای بهرهگیری از ظرفیتهای رسانههای دیجیتال دارند؟ علاوه بر این، باید تحلیل کرد که چگونه جریانهای سکولار و حتی جریانهای انحرافی مذهبی از فضای دیجیتال برای تغییر ذهنیت نسل جدید استفاده میکنند و چگونه میتوان در برابر آنها راهبردهای مؤثرتری اتخاذ کرد.
۳. استقلال روحانیت و اقتضائات معاصر سیاستگذاری دینی
یکی از اصول محوری در منشور روحانیت، تأکید امام خمینی(ره) بر استقلال حوزههای علمیه از مداخلات قدرتهای سیاسی و اقتصادی بود. این مسأله امروز با ابعاد پیچیدهتری روبهرو است، زیرا وابستگیهای ساختاری جدیدی در حوزه سیاستگذاری دینی پدید آمده است. نسل جدید انتظار دارد که نهاد روحانیت بهمثابه یک مرجع مستقل، نقدپذیر و دارای شفافیت در مناسبات خود با نهادهای حکومتی و اقتصادی باشد. تحلیل این مقوله نیازمند ارزیابی دقیق نسبت میان استقلال فکری و الزامات سیاستگذاری دینی در چارچوب تحولات معاصر است. افزون بر این، باید بررسی شود که چگونه نهاد روحانیت میتواند بدون وابستگیهای اقتصادی به دولت، از منابع پایدار مردمی استفاده کند و در عین حال استقلال خود را حفظ نماید.
۴. نسبت روحانیت با تحولات گفتمانی در علوم انسانی
منشور روحانیت در زمانی تدوین شد که گفتمانهای غالب در حوزه علوم انسانی و اجتماعی، عمدتاً بر مبانی کلاسیک و سنتی استوار بودند. اما امروزه، نظریههای نوین در حوزههایی همچون فلسفه دین، جامعهشناسی دین و انسانشناسی دینی، چالشهای جدیدی را مطرح کردهاند که پاسخگویی به آنها نیازمند تعامل فعال روحانیت با این حوزههاست. روحانیت تا چه حد توانسته است در برابر این تحولات، یک رویکرد نوین و کارآمد اتخاذ کند؟ آیا حوزههای علمیه توانستهاند از ظرفیتهای جدید معرفتی در علوم انسانی بهرهبرداری کنند و یا همچنان در چارچوب سنتی باقی ماندهاند؟ این پرسشها از آن جهت اهمیت دارند که پاسخ به آنها میتواند نقشه راه آینده روحانیت در مواجهه با علوم انسانی مدرن را ترسیم کند.
منشور روحانیت همچنان بهعنوان یک سند کلیدی در مطالعات مربوط به جایگاه روحانیت در نظام اسلامی مطرح است، اما تداوم اثرگذاری آن نیازمند بازخوانیهای روزآمد است. قرائت جدید از این منشور باید بتواند با ادبیات معاصر سازگار بوده و در مواجهه با چالشهای کنونی، راهحلهایی عملی و کاربردی ارائه دهد. نسل جدید نهتنها خواهان بازخوانی این سند، بلکه در پی مشارکت فعالانه در بازتعریف نقش روحانیت در سپهر اجتماعی، فرهنگی و معرفتی روزگار خود است. بنابراین، منشور روحانیت اگرچه نقطه آغازین یک گفتمان راهبردی است، اما بسط و تطبیق آن با تحولات آینده نیازمند پژوهشهای بینرشتهای و مشارکت گسترده نخبگان فکری و حوزوی خواهد بود. شاید زمان آن رسیده باشد که یک منشور تکمیلی تدوین شود که ضمن حفظ اصول بنیادین، بتواند پاسخی کارآمد به اقتضائات روز ارائه دهد.