فصل سوم: منتظری و لیبرالها
در این فصل، با توجه به تصریح امام خمینی(ره) درباره تأثیرپذیری حسینعلی منتظری از لیبرالها، به چگونگی نفوذ این جریان در بیت منتظری پرداخته میشود. بسیاری از افراد نهضت آزادی در بیت او حضور مییافتند و دیدگاههای خود را بهگونهای نزد منتظری موجه جلوه میدادند که او عملاً به بلندگوی لیبرالها تبدیل شده بود.
در کارنامه سیاسی نهضت آزادی، نشانی از مبارزه و همراهی با نهضت امام خمینی(ره) دیده نمیشود؛ تا جایی که مهندس بازرگان در سال ۱۳۴۲ به همراهی نهضت با رژیم سلطنتی تصریح کرده و میگوید: «کوچکترین نمونه و اثری که جنبه قیام یا عمل داشته باشد» در کارنامه نهضت آزادی وجود ندارد. همچنین، در ابتدای فعالیت، سران نهضت آزادی بهشدت پیگیر دیدار با امام خمینی(ره) بودند، اما موفق نشدند. آنان علامه طباطبایی(ره) را واسطه ملاقات با امام قرار دادند؛ با این وجود، باز هم توفیقی حاصل نشد و امام از پذیرش سران نهضت آزادی استنکاف کردند.
شاخه خارج از کشور نهضت آزادی نیز، با وجود برخورداری از آزادی عمل نسبت به اعضای داخل کشور، کارنامه قابل قبولی در همراهی با نهضت امام خمینی(ره) نداشت و با مقولههای مهمی همچون حکومت اسلامی و ولایت فقیه با سردی کامل برخورد میکرد. نهضت آزادی همواره در همراهی با امام دچار تردید بود و تبعیت از قانون اساسی را شعار خود قرار داده بود؛ چنانکه بازرگان در نخستین مصاحبه مطبوعاتی «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» در تاریخ ۲۲/۱۰/۱۳۵۶، یعنی چند روز پس از قیام ۱۹ دی، اعلام کرد که فعالیتهای نهضت آزادی در چارچوب قانون اساسی مشروطه خواهد بود؛ امری که لازمه آن، پذیرش رژیم شاهنشاهی بود و البته با مشی امام خمینی(ره) همخوانی نداشت. از نظر امام، آنان فاقد روح انقلابی بودند.
بازرگان پس از ریاست دولت موقت، مذاکراتی با آمریکاییها داشت که هدف آن بهروشنی مشخص نیست؛ هرچند بعدها ادعا شد هدف از این مذاکرات جلوگیری از کشتار مردم و ویرانی کشور بوده است. کابینه مهندس بازرگان عملاً در خطی موازی با انقلاب اسلامی حرکت میکرد که نمونه آن، طرح انحلال مجلس خبرگان رهبری پس از مطرح شدن بحث ولایت فقیه بود. بزرگترین نقطه ضعف نهضت آزادی، خوشبینی بیش از حد به آمریکا به شمار میرفت. مخالفت بازرگان با تسخیر لانه جاسوسی نیز یکی از تقابلهای جدی آنان با جریان اصیل انقلابی محسوب میشود.
در این میان، نحوه مواجهه نهضت آزادی با منتظری قابل توجه است. سران نهضت آزادی، از جمله مهندس بازرگان، نسبت به منتظری دیدگاهی منفی داشتند و از ابراز مواضع خود در سخنرانیهای عمومی یا جلسات شورای انقلاب نیز ابایی نداشتند و در مواجهه با این مسئله، گاه از عبارات تحقیرآمیز و ادبیاتی استهزاءگونه استفاده میکردند. ارتباط مستمر منتظری با برخی سران نهضت، از زمان امامت جمعه او در تهران آغاز شد و آنان برای وی تحلیل مینوشتند.
رفتوآمدهای ابراهیم یزدی، نفر دوم نهضت آزادی که از همان ابتدا مورد توجه آمریکاییها قرار داشت، به بیت منتظری قابل تأمل است. یزدی فردی بود که همزمان با ارتباطات مشکوک و گرایشهای آشکار به آمریکا، تا پایان عمر خود تلاش کرد بسیاری از ابتکارات و اقدامات راهبردی امام خمینی(ره) در عرصه نهادسازی را به نام خود ثبت کند. تفاوت آشکار و عمیق نگاه امام خمینی(ره) با نظرگاه سیاستمداران دولت موقت و شخص ابراهیم یزدی در مواجهه با آمریکا و دیگر دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران امری واضح بود. رویکرد ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت، و مهندس بازرگان، رئیس این دولت، در برابر اقدامات خصمانه آمریکا، رویکردی غلط، غیرانقلابی، خوشبینانه و منفعلانه بود.
بیشترین تلاش دولت موقت در عرصه سیاست خارجی، معطوف به رفع نگرانی آمریکاییها از رفتارهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی بود و ابراهیم یزدی در دیدارهای خود با شخصیتهای بینالمللی از عدم صدور انقلاب سخن میگفت. جالب توجه آنکه ابراهیم یزدی در سالهای بعد، در قالب ادعاهای انقلابی، خود را طراح و مبتکر روز قدس و مؤسس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی کرد؛ ادعاهایی که به تفصیل از سوی برخی یاران امام و روحانیان مبارز رد شده است. درباره ارتباطات ابراهیم یزدی با آمریکاییها نیز منابع و مستندات فراوانی وجود دارد.
مرور بیانیههای منتشرشده نهضت آزادی نشان میدهد که منتظری و دفتر او به نقطه امید این جریان تبدیل شده بودند.
در اوایل انقلاب اسلامی، نهضت آزادی در برابر اعتراضاتی که متوجه آن میشد، نامههای خود را به سمت رهبری، رئیسجمهور، مسئولان قضایی و همچنین منتظری گسیل میداشت؛ اما پس از وقایع بهمن سال ۱۳۶۳، نهضتیها تنها به منتظری نامه مینوشتند و بهاصطلاح خود، فریاد مظلومیت سر میدادند. این در حالی بود که در آن سالها، عملکرد نهضت آزادی بهشدت مورد انتقاد دلسوزان انقلابی قرار داشت و تنها کسی که در سخنانش انتقادی متوجه آنان نمیکرد، منتظری بود. او نیز بر رفتوآمد اعضای نهضت آزادی صحه میگذاشت.
ارتباط وثیق فکری و تشکیلاتی منتظری با نهضتیها، پس از عزل از قائممقامی و پس از درگذشت امام خمینی(ره) نیز ادامه یافت و تقویت شد. در این دوره، برخی از اعضای ارشد بیت او عملاً در یک جبهه سیاسی با اعضای نهضت آزادی قرار گرفتند و میزان ارتباط آنان کمتر از ارتباط اعضای نهضت آزادی با یکدیگر نبود. بهعنوان نمونه، مصطفی ایزدی، نویسنده کتاب «فقیه عالیقدر» و ناظر محتوایی کتاب «خط امام از کلام آیتاللهالعظمی منتظری»، در دهه هفتاد بهعنوان نامزد رسمی نهضت آزادی در انتخابات دوم شورای شهر تهران معرفی شد. نهضت آزادی با گسترش روابط علنی خود با منتظری، از میانه دهه هفتاد به بعد، او را بهعنوان مرجع دینی و سیاسی خود تبلیغ و ترویج میکرد و منتظری نیز چندین بار از نهضت آزادی اعلام حمایت نمود؛ از جمله در دیماه ۱۳۸۴ که نهضت آزادی را «حزبی استوار و باثبات در دفاع از اسلام و مبارزه با دیکتاتوری و استبداد» معرفی کرد.



