رحا مدیا | معصومه حسنعلی زاده
اخیراً ترامپ، در حالی دیگر جوامع را بهنحوی رکیک، واله و شیدای مذاکره با آمریکا دانست انگار فراموش کردهاست که تا چندی پیش در انتظار پذیرش مذاکره از جانب ایران، ثانیهشماری میکرد و دست به دامان سران عرب شدهبود تا غیرمستقیم هم که شده، مذاکره با ایران را جوش بدهد.
تجربهی برجامی گفتگوی ما با آمریکا و حتی قبل از آن (مذاکرهی هستهای در سال ۸۲ و مذاکرهای در باب آزادی گروگانهای آمریکایی در قبال آزاد شدن حدود ۸ میلیارد دلار اموال بلوکهشدهی ایران)، حجت را بر مردم و مسئولین تمام ساخت و بار دیگر نشان داد که آزموده را آزمودن خطاست.
وقتی گروگانهای آمریکایی پس از اشغال سفارت، آزاد شدند اما خبری از اموال بلوکهشدهی ملت نشد!
زمانی که بهخاطر عمل به تعهدات خود به مذاکرهی سال ۸۲، غنیسازی هستهای تعلیق شد؛
وقتی ایران طبق تعهداتش در برجام، از فروش ذخایر اورانیوم و آبسنگین اجتناب کرد و سطح غنیسازی خود را تا مقدار خاصی محدود ساخت؛
آن روز که تحقیق و توسعهی علمی در فناوری هستهای را تقلیل داد؛
آن زمان که متعهد شد تعداد سانتریفیوژها را محدود نگهدارد و گازدهی به سانتریفیوژها فردو را متوقف کند؛
این آمریکا بود که از عمل به تعهداتش سرباز زد و نهتنها بهصورت یکطرفه از توافق خارج شد و تا امروز هم این خسارت را جبران نکرد بلکه تحریمها را علیه ایران گسترش داد. پس منطقیست اینبار، طرف ایرانی، مذاکرهی مستقیم را نپذیرد و بهصورتی غیرمستقیم شرط خود، مبنی بر حفظ منافع ملی را بازگو کند. گرچه از حالا پیداست گفتگویی که آمریکا بهدنبال آن است و داوطلبانه به سویش دست دراز کرده، همچون گذشته، روندی جز تأمین منافع خود و محدود ساختن کشورمان را نخواهدداشت.
این خط مشی همیشگی آمریکا در قبال تمامی کشورهای استقلالیافته و غیر مستعمره است. بنابراین، در مذاکرات پیشرو نیز، ایران نباید تحت فشار غربگرایان و لیبرال مسلکان، برای چهارمینبار، از مار مرموز مذاکرات آمریکایی گزیدهشود.