رحامدیا | علی رشیدی
از ابتدای تأسیس حوزۀ علمیّه تا به امروز، نزدیک به یک قرن است که این دانشگاه علوم اسلامی، مشغول به تربیت طلاب علوم دینی است. حوزۀ علمیّه ، از سالهای آغازین تأسیس تا طلیعۀ نهضت امام خمینی رحمهالله، پویایی و کارآمدی چندانی از خود به جای نگذاشته بود. ناکارآمدی حوزهی تازه تأسیس قم، به معنای جدایی او از سیاست، انفکاک او از حاکمیت و دوری او نسبت به جامعۀ ایرانی تلقی میشود و همین امور را میتوان به عنوان علل اصلی قیام امام خمینی و وقوع انقلاب اسلامی برشمرد.
حوزۀ علمیّه و تولد انقلاب
امام خمینی که خود، از تربیتیافتگان حوزۀ علمیّه بوده است، جدایی حوزۀ علمیّه از حاکمیت و مردم را برنتابیده و برای اصلاح چنین فضایی، علیه تحجر قیام نمود و پا در میدان نهضت اسلامی قرارداد. پس از اقدام خمینی کبیر بر علیه فضای خفقانآور وقت، شاهد موج یاری و همراهی طلاب و روحانیون حوزۀ علمیّه با ایشان بودیم.
روحانیت اصیل، با وجود قدمتی چند هزار ساله و پیشینهای درازمدت، هیچگاه خود را جدای از سیاست و دور از تودۀ مردم ندانسته؛ اما همیشه در انتظار ظهور مصلحانی اجتماعی بوده است تا حاکمیت اسلام را بدان بسپرد و با دنبالهروی از آنان، پرچم اسلام را علم کند.
مصلح اجتماعیای همچون امام خمینی که از اندرون حوزۀ علمیّه به علمداری اسلام برمیخیزد، با پشتوانهی طلاب و روحانیون وقت مواجه شده و با خلق چنین تحولی، هویت فراموششدۀ حوزه را بازآفرینی میکند. از این رو، باید انقلاب اسلامی را متولد حوزه علمیه خواند.
قیام امام و روحانیت تبیینگر
نوع مواجههی حوزه با قیام امام خمینی، مواجههای فکری و معنوی بوده است. به بیانی دیگر، روحانیت، ضمن برقراری رابطهای معنوی با امام خمینی، مبنا و ایدئولوژی امام را نیز پذیرفتهاند؛ رابطهی عمیق فکری و معنوی جامعهی ایرانی با امام خمینی و پدید آوردن نسبت امام و امت در دوران انقلاب و پساانقلاب – که آثار تلاش و مجاهدتهای روحانیت مبارز است – شاهدی است بر علقه میان روحانیت و بنیانگذار انقلاب اسلامی.
تشکیل حکومت اسلامی و تحقق آرمانهای اصیل اسلامی – همچون آزادی و استقلال – به عنوان شعار انقلاب اسلامی برشمرده میشود؛ از آنجا که امام به تنهایی قادر به تبیین بنیانهای معرفتی انقلاب اسلامی نبودند، زین رو دستگاه حوزه و روحانیت این وظیفه را برعهده گرفته و با تبیین، تبلیغ و ترویج مبنا و نظرات امام خمینی به گوش تودهی مردم، در وقوع انقلاب اسلامی نقش بسزایی را ایفا کردند.
تبعیدهای مکرر روحانیون مبارز، شکنجههای متعدد طلاب شجاع و شهادت علمای مجاهد در طی این نهضت اسلامی، مهر تأییدی است بر فعالیتهای روحانیت در آگاهسازی عموم مردم.
مبانی انقلاب و حوزهی کنونی
حوزۀ علمیّه که خود، مؤسس انقلاب اسلامی است؛ در عرصههای مختلف و مسائل گوناگون دوران پساانقلاب نیز، پا در جای پای انقلاب نهاده و سعی بر آن داشته که در رابطهی هویّتی و فکری خویش با انقلاب، خدشهای وارد نشود.
تحصیل طلاب جوان در مراکز علمی، حضورشان در رشتههای گوناگون فقهی، فلسفی، اخلاقی، کلامی و علوم انسانی، فعالیت تبلیغی روحانیت در مساجد و مدارس و برخی اجتماعهای مدنیِ دیگر، کنش به موقع طلاب در مشکلاتی همچون سیل، زلزله و کرونا، کمکرسانی به مردم و خدمت برخی از روحانیون در مناصب اجرایی و حاکمیتی، از مصادیق پیشرفت و شکوفایی حوزهی پساانقلاب است.
اما آنچه که امام خمینی و انقلاب اسلامی از حوزۀ علمیّه و نخبگان حوزوی توقع داشتهاند، بیش از فعالیتهای کنونی است. در عرصههای مختلفی همچون اسلامیسازی علوم انسانی، مردمی بودن روحانیت، دفاع از مبانی اصیل انقلاب اسلامی، نوسازی فضای تبلیغی و گفتمانیای مطابق با فضای روز جامعه و خدمتی اصیل و بیمنّت در جایگاههای حکومتی و اجرایی کشور، به عنوان توقّعات امامین انقلاب از حوزۀ علمیّه نسبت به انقلاب اسلامی برشمرده میشوند که بیشک تحقق آنها به همت جمعی طلاب و حرکت جهادی ایشان نیازمند است.