رحا مدیا | داود فریادرس
در غبارزدایی از نسبت دین و سیاست، گاه باید به سراغ بلندترین قلههای معنویت رفت؛ کسانی که اگرچه در سکوتی ملکوتی زیستند، اما با نگاهی الهی، زمانه را شناختند و بهسان نَفَسی قدسی در هوای انقلاب دمیدند.
یکی از این گوهرهای کمنظیر، حضرت آیتالله العظمی بهجت است؛ عارفی که در سادهزیستیاش، در خاموشی زبان و روشنی دلش، در اقامهی نماز و نگاه نافذش، حقیقتی نهفته بود که فراتر از هر تفسیر ظاهری میرفت: پیوند ژرف میان عرفان و انقلاب.
حوزهای که عارف تربیت کرد، حامی ولایت بود
از آیتالله بهجت، غالباً تصویری فردی، معنوی، و جدا از عرصههای اجتماعی ساخته میشود. اما حقیقت این است که ایشان نه تنها در طریقت سلوک، بلکه در حمایت عمیق و بیتزلزل از مسیر انقلاب و ولایت فقیه نیز سرآمد بودند.
در روزگاری که برخی خواص، با نام دیانت و عرفان، از میدان سیاست و دفاع از اسلام ناب شانه خالی کردند، آیتالله بهجت، با بصیرتی خالصانه، در کنار امام ایستاد و پس از ایشان، با صراحت تمام، اطاعت از مقام معظم رهبری را عین اطاعت از معصومین علیهمالسلام دانست.
ایشان بارها فرمودند: «ما وظیفهای نداریم جز اینکه ببینیم ولیّ فقیه چه میگوید و همان را عمل کنیم.»
و باز در کلامی عمیقتر: «هرکس بخواهد خلاف فرمایش رهبر انقلاب عمل کند، راه به جایی نخواهد برد.»
این سخنان نه شعار سیاسی، بلکه عصارهی عرفانی است که ولایت را نه در قالب قدرت، بلکه در متن طریقت و حقیقت میبیند.
انقلاب اسلامی؛ تجلی عرفان ناب
برای آیتالله بهجت، انقلاب اسلامی صرفاً یک حادثه سیاسی نبود؛ فرصتی بود برای بروز دین در تمامی ساحات زندگی بشر. و چه کسی جز عارف، میتواند این وسعت را درک کند؟
ایشان بارها فرمودند که انقلاب اسلامی زمینهساز ظهور است، و امام خمینی را عبدی صالح و بندهای الهی میدانست که در مسیر بندگی، به احیای دین همت گماشته است.
مبانی نظری آیتالله بهجت در عرفان، نه تنها با انقلاب تعارض نداشت، بلکه انقلاب را میدانی برای تحقق همان «توحید اجتماعی» میدید که در دعای عرفه و مناجات شعبانیه تبلور یافته است.
قم؛ خاستگاه عرفان و انقلاب
حوزه علمیه قم در نگاه عمیقتری، تنها خاستگاه اجتهاد فقهی نیست، بلکه کانون تلاقی عرفان و انقلاب است. قم، هم حوزه امام خمینی است و هم خانه آیتالله بهجت؛ هم میداندار فقه حکومتی است و هم تربیتکننده سالکان کوی ولایت.
این واقعیت، روایت دوگانهسازانی را که عرفان را از سیاست جدا میخواهند، بیپایه میکند. آیتالله بهجت نشان داد که میتوان در قلهی توکل و تهجد بود و همزمان پاسدار خون شهیدان و ستون خیمه انقلاب ماند.
سالروز ارتحال، تجدید عهد با راه بهجت
امروز که سالروز عروج ملکوتی آن بزرگمرد است، اگر بخواهیم یادش را پاس بداریم، تنها راه، بازخوانی عمق پیوند میان عرفان حقیقی و انقلاب الهی است. او که خود میفرمود: «در این زمان، بهترین راه حفظ دین، حمایت از نظام اسلامی و ولایت فقیه است.»
پس، بزرگداشت آیتالله بهجت، صرفاً اشک و خاطره نیست؛ ادامهی راه اوست در سنگر بصیرت، اطاعت، و جهاد معنوی. او نماد آن حقیقتی بود که:«سیاست ما عین دیانت ماست.» و آیتالله بهجت، در همان سکوتی که گاه از هزار خطبه رساتر بود، این حقیقت را زیست و نگذاشت عرفان از انقلاب جدا بماند.