رحا مدیا | مجید ابطحی
دفاع از امامت در کودکی
هفت سال داشت که پدر بزرگوارش به شهادت رسید، شیعیان حیران وسرگردان بودند، بزرگان اصحاب دور هم جمع شدند، «ریّان بن صلت»، «صفوان بن یحیی»، «محمد بن حکیم»، «عبدالرحمن بن حجاج» و «یونس بن عبدالرحمن». گریه امانشان نمیداد، در سوگ امامشان داغدار بودند، یونس گفت دست از گریه و زاری بردارید، حالا بی امام چه کنیم؟ امر امامت را چه کسی عهدهدار میگردد؟ تا این کودک بزرگ شود، مسائل خود را از چه کسی باید بپرسیم؟! منظورش امام جواد بود؛ «ریّان بن صلت» برخاست و با یونس درگیر شد؛ یونس! تو نزد ما تظاهر به ایمان میکنی وشکّ وشرک خود را پنهان میداری؟! اگر امامت او از جانب خدا باشد حتی اگر طفل یک روزه باشد، مثل پیرمرد صد ساله خواهد بود.
زمان حج رسید و هشتاد نفر از فقها و علما به حج مشرف شدند، هنوز باور نداشتند بعد از امام رضا(ع) کودک کم سن و سالی امامشان شده، وارد مدینه شدند، خانهای که خانه ی امام صادق(ع) بود، غلامی وارد شد و جوادالائمه را معرفی کرد، علما سؤالات خود را با امام در میان گذاشتند، وقتی پاسخهای قانع کننده و کاملی را از امام جوان شنیدند، خوشحال شدند شک وشبههها برطرف شد و خورشید حقیقت طلوع کرد.
امام با اینکه سن زیادی نداشتند در رویارویی با شبههافکنیهای علمی و عقیدتی، پاسخهایی دقیق و آتشین ارائه میدادند و مقام امامت را بهمثابه جایگاهی الهی تثبیت میکردند. همین اثبات کرد که خردسالی، مانعی برای برخورداری از علوم لدنی و رهبری امت نیست.
پدری برای وحدت شیعه
دوران امامت امام جواد چالشهای خاصی داشت، شبهات اصحاب در مورد امامت تنها چالش این دوران نبود، شیعیان در شهرهای گوناگون نیاز به پدر داشتند، شبکه گستردهای که امامان قبلی شکل داده بودند باید حفظ می شد، ایشان با الهام از سیره رضوی(ع)، کوشیدند این شبکه را تقویت کنند و با ایجاد وحدت بین شیعیان، نسلهای بعدی را برای دوره غیبت و استقبال از عصر اجتهاد آماده سازند.
مقابله با جریانهای انحرافی
در دوران امامت ایشان، فرقههایی چون مجسسه (معتقدان به جسمانیت خدا)، غُلات، زیدیه و واقفیه (توقفکنندگان بر امامت امام کاظم علیهالسلام) فعال بودند. هر کدام از اینها به نوعی در مقابل ایشان ایستاده بودند، امام جواد(ع) با مبارزه با این فرقهها بنیان این اندیشهها را درهم شکستند و خط اصیل تشیع را پاس داشتند.
نفوذ در دستگاه حکومت
امام در اثر فشارهای دستگاه، مجبور بود ازدواج با ام فضل دختر مامون رابپذیرد اما نزدیکی به دستگاه برای مبارزه با حکومت و ضمنا نفوذ در ساختار قدرت بود. این اقدام، زمینهساز حضور برخی شیعیان در پستهای حساس حکومتی شد و امکان روشنگری غیرمستقیم علیه ستم عباسیان را فراهم کرد. امام به هواداران خود اجازه میداد که به درون دستگاه حکومت نفوذ کرده مناصب حساس را در دست بگیرند، از این رو «محمد بن اسماعیل بن بزیع» و «احمد بن حمزه قمی» مقامات والایی در دستگاه حکومت داشتند. «نوح بن درّاج» نیز چندی «قاضی بغداد»، وپس از آن قاضی «کوفه» بود.
تشکیل شبکه نمایندگان و مکاتبات سیاسی
امام جواد عليهالسلام باتمام محدودیتهای موجود، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ میکردند. در سراسر قلمرو حکومت خلیفه عباسی، کارگزارانی (وکلایی) را اعزام میکردند و با فعالیت گسترده آنان از تجزیه نیروهای شیعه جلوگیری میشد. کارگزاران امام در بسیاری از استانها مانند اهواز، همدان، سیستان، بُست، ری، بصره، واسط، بغداد و مراکز سنتی شیعه یعنی کوفه و قم پخش شده بودند.
امام جواد مبدع بحثهای آزاداندیشی
ایشان اولین کسی بودند که بحثهای آزاد علمی را پایهگذاری کردند، باحضور مأمون عباسی با بزرگترین مدعیان علم و افراد موجه جامعه بحث کرده و با دقیقترین استدلالها آنها را محکوم میکردند.
جواد الائمه(ع) به آزادگان و مبارزان جهان آموختند که مبارزه با استکبار، تنها با شمشیر نیست؛ گاه یک شبکه ارتباطی نامرئی، یک مناظره علمیِ آتشین، یا حتی یک سکوت معنادار، خاری در چشم استکبار میشود.