رحا مدیا l نجمه صالحی
در حافظهی معنوی شیعه، جمعه تنها یک روز عبادی نیست؛ نماد پیوندی عمیق میان تاریخ، انتظار و ایمان است. روزی که در آن، دعا رنگ دیگری میگیرد و «اللهم عجل لولیک الفرج» نه فقط یک ذکر تعبدی، بلکه تبلور نوعی ایستادن در برابر فراموشی عدالت و خاموشی امید است.
جامعهی منتظر، صرفاً جامعهای چشمبهراه نیست؛ جامعهای است که بر اساس یک نگاه الهیـتاریخی، خود را موظف به آمادگی میداند. آمادگی برای ظهور، به معنای آمادگی برای تجدید حیات معنوی و اخلاقی، بازسازی معرفتی و پیریزی نظم اجتماعی مبتنی بر عدالت است. جمعه، یادآور همین مسئولیت ممتد است: زنده نگهداشتن یاد امامی که ظهورش پایان یک غیبت نیست، بلکه آغاز یک عهد تمدنی است.
در دنیایی که ساختارهای رسانهای و فرهنگی آن، امید را به تجربهای فردی و محصور در ساحت روانشناختی تقلیل میدهند، سنت انتظار، حامل افقی فراتر است. افقی که در آن، اصلاح فردی با اصلاح اجتماعی پیوند میخورد، و انتظار، با تبیین، روشنگری، تربیت، و مقاومت فرهنگی همراه میشود.
امام صادق علیهالسلام در روایتی فرمودند: «مَن سَرَّهُ أن یَکونَ مِن أصحاب القائم فَلیَنتظِر، و لیَعمَل بِالوَرَعِ و مَحاسِنِ الأخلاقِ، و هو مُنتظِرٌ».۱ این روایت، انتظار را در پیوندی جدی با اخلاق، آگاهی و کنش اجتماعی قرار میدهد، نه صرفاً در سطح دعا و شوق فردی.
بر این اساس، تکرار دعای فرج، عملی صرفاً آیینی نیست؛ بلکه بیانگر نوعی ایستادگی در برابر واقعیتی ناقص است. دعا برای فرج و ظهور، بازخوانی این حقیقت است که جهان در وضعیت فعلیاش کامل نیست، و وظیفهی منتظر، نه فقط دعا، بلکه ساختن، زیستن و ایستادن در جهت آن آینده موعود است.
در گفتمان انقلاب اسلامی، انتظار به یکی از ارکان حکمرانی معنوی و آیندهنگر تبدیل شده است. در انتظار فرج حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مسئله این نیست که گشایش نسبت به کار فرد یا نهایتاً شیعیان حاصل شود، بلکه گشایش و فرج نسبت به تمام بشریت مورد انتظار است. ۲
بر همین اساس، انقلاب اسلامی کوشیده است تا سنت انتظار را از تجربهای درونی به افقی تمدنی ارتقا دهد؛ افقی که در آن، امید، نهفقط یک حالت روانشناختی، بلکه منشأ تحرک اجتماعی و ساختوساز تاریخی است. جمعه، نهفقط روز دعا، بلکه روز بازاندیشی و بازآفرینی مأموریت منتظرانهی ماست.
نخبگان دینی، فرهنگی و رسانهای ما اگر قرار است نقشی واقعی در جامعهی منتظر ایفا کنند، باید تصویر انتظار را از احساسات عمومی به سطح برنامهریزی فرهنگی و تمدنی ارتقا دهند. تصویر جامعهی منتظر، نیازمند بازتعریف مداوم و پیوستهای است که هم به نیازهای معاصر پاسخ دهد و هم ریشه در میراث دینی داشته باشد.
جمعه، ما را به این بازاندیشی فرامیخواند. فرصتی است برای سنجش مواضع و مسیرها؛ برای بازگشت به سؤالات بنیادینی که در غوغای روزمرگی گم میشوند: سهم ما در این انتظار چیست؟ چگونه میتوان از سطح اشتیاق عبور کرد و به سطح آمادگی رسید؟ و مهمتر از همه، آیا جمعههای ما واقعاً نشانهای از ایمان به آیندهاند یا صرفاً تکرار عادتی دینی بدون عمق اجتماعی؟
پاسخ به این پرسشها، خود گامی است در مسیر ظهور. چرا که در فرهنگ ما، انتظار نیز عبادت است؛ اگر با معرفت و مسئولیت همراه باشد.
1.غیبة النعمانی، ص ۲۰۰
2.بیانات رهبری در دیدار مسئولان و پژوهشگران مؤسسه دارالحدیث و پژهشگاه قرآن و حدیث، ۲۱/۳/۱۳۹۳