رحا مدیا | زینب تختی
در این روزهای پر حادثه تحلیلهای گوناگونی از شکست و پیروزی در مقابل دیدگان ما قرار میگیرد. برخی بر این باورند که آتش بس این ایام، تحمیل صلح به ولی بود و امت را در لبه شکست تصویر میکنند و برخی قرائتی دیگر از این اتفاقات دارند. بازگشت به تاریخ و واکاوی نسبت امام و امت میتواند در این بین راهگشا باشد.
پرده اول:
1.«و ترکوک قائما»
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم مشغول ایراد خطبه جمعه هستند، کاروان تجاری با صدای طبل و دهل وارد شهر میشود، امت رسول الله پیامبر در حال خطابه خواندن را رها کرده و بهسمت کاروان میروند…
2.«و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا…»
جنگ احد بالا گرفت و شایعهای چون تیر از چله کمان بیرون زده در بین مردم پخش شد؛ محمد کشتهشده. سست ایمان ان تیر شایعه بر قلبشان نشست و همان لحظه روح ایمان از تنشان رفت و به گذشته شرکآلود خود برگشتند. فاصله ایمان و کفر چقدر نزدیک است…
3.«و ان تتولوا یستبدل قو ما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم»
مردم پرسیدند: ای رسول خدا این قوم چه کسانی هستند که اگر ما پشت به دین کنیم، خدای تعالی آنان را بهجای ما میگذارد؟ رسول خدا(ص) دست به شانه سلمان زد و فرمود: این و قوم این مرد است، به خدایی که جانم بهدست او است، اگر ایمان به خدا را در ثریا آویزان کرده باشند، بالاخره مردمی از فارس آن را بهدست میآورند.
4.«وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْریلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهیر»
دو نفر از همسران رسول خدا علیه آن حضرت توطئه کردند، خداوند در عتابی سنگین بیان میدارد اگر علیه آن وجود مبارک همدست شوید لشکری از جبرائیل، صالح المؤمنین و ملائکه با فرماندهی مستقیم پروردگار را بر علیه شما به کار خواهد گرفت…
پرده دوم:
1.«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَعْصِیَةَ النَّاصِحِ الشَّفِیقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَةَ وَ قَدْ کُنْتُ أَمَرْتُکُمْ فِی هَذِهِ الْحُکُومَةِ أَمْرِی نَخَلْتُ لَکُمْ مَخْزُونَ رَأْیِی لَوْ کَانَ یُطَاعُ لِقَصِیرٍ أَمْرٌ فَأَبَیْتُمْ عَلَیَّ إِبَاءَ الْمُخَالِفِینَ الْجُفَاةِ وَ الْمُنَابِذِینَ الْعُصَاةِ حَتَّی ارْتَابَ النَّاصِحُ بِنُصْحِهِ.»
امیرالمومنین در نیمه دوم حکومت خود و بعد از نبرد صفین، زمانی که تصمیم به جنگ مجدد با معاویه داشتند، هر روز با بهانهگیری متعدد از سوی امت مواجه میشوند و در روزهای پایانی حکومتشان این مسأله به اوج خود میرسد. ایشان در خطبهای بیان میفرمایند: بدانید که نافرمانی از دستور نصیحت کننده مهربان دانا و با تجربه، مایه حسرت و سرگردانی و سرانجامش پشیمانی است. من رأی و فرمان خود را نسبت به حکمیّت به شما گفتم، و نظر خالص خود را در اختیار شما گذاردم.(ای کاش که از قصیر پسر سعد اطاعت میشد) ولی شما همانند مخالفانی ستمکار، و پیمان شکنانی نافرمان، از پذیرش آن سرباز زدید، تا آنجا که نصیحت کننده در پند دادن به تردید افتاد، و از پند دادن خودداری کرد.
2.«أُفٍّ لَکُمْ لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَکُمْ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ عِوَضاً وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً إِذَا دَعَوْتُکُمْ إِلَی جِهَادِ عَدُوِّکُمْ دَارَتْ أَعْیُنُکُمْ کَأَنَّکُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِی غَمْرَةٍ وَ مِنَ الذُّهُولِ فِی سَکْرَةٍ یُرْتَجُ عَلَیْکُمْ حَوَارِی فَتَعْمَهُونَ وَ کَأَنَّ قُلُوبَکُمْ مَأْلُوسَة»
حضرت امیر بعد از فراغت از معرکه خوارج و بهجهت جوشش در آوردن لشگریان بهانه گیر برای نبرد مجدد با معاویه میفرمایند: نفرین بر شما کوفیان! که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم. آیا بهجای زندگی جاویدان قیامت به زندگی زود گذر دنیا رضایت دادید؟ و بهجای عزّت و سر بلندی، بدبختی و ذلّت را انتخاب کردید؟ هر گاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت میکنم، چشمانتان از ترس در کاسه میگردد، گویا ترس از مرگ عقل شما را ربوده و چون انسانهای مست از خود بیگانه شده، حیران و سرگردانید. گویا عقلهای خود را از دست داده و درک نمیکنید. من دیگر هیچ گاه به شما اطمینان ندارم، و شما را پشتوانه خود نمیپندارم، شما یاران شرافتمندی نیستید که کسی بهسوی شما دست دراز کند. به شتران بی ساربان میمانید که هر گاه از یک طرف جمع آوری گردید، از سوی دیگر پراکنده میشوید.
3.«مُنِیتُ بِمَنْ لَا یُطِیعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لَا یُجِیبُ إِذَا دَعَوْتُ لَا أَبَا لَکُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکُمْ رَبَّکُمْ أَمَا دِینٌ یَجْمَعُکُمْ وَ لَا حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُمْ أَقُومُ فِیکُمْ مُسْتَصْرِخاً وَ أُنَادِیکُمْ مُتَغَوِّثاً فَلَا تَسْمَعُونَ لِی قَوْلًا وَ لَا تُطِیعُونَ لِی أَمْراً…»
امت متخاذل در نگاه امیرالمومنین فاقد سمع، بصیرت، اطاعت، اجابت، نصح، نصرت و اعانت امام حق و دین است حضرت در خطبهای عتابآمیز میفرمایند: گرفتار کسانی شدهام که چون امر میکنم فرمان نمیبرند، و چون آنها را فرا میخوانم اجابت نمیکنند. ای مردم بیاصل و ریشه، در یاری پروردگارتان برای چه در انتظارید؟ آیا دینی ندارید که شما را گرد آورد؟ و یا غیرتی که شما را به خشم وا دارد؟
پرده سوم:
سنت الهی بر یاری مؤمنین بنا شده است. اهل ایمان، کسانی که دائم در حال جهاد و حرکتند و در افق دور و نزدیکشان نصرت خدا را مدنظر دارند، سرنوشت محتوم چنین امتی قطعاً پیروزی است. تعابیر رهبر عزیز ما از امت ایران، امت یاری کننده است به همین علت در نگاه ایشان ملت ایران قطعاً پیروز است. در ادامه تنها بخش کوچکی از بیانات ایشان خطاب به ملت ایران را مرور میکنیم:
1.«ملّت ایران نشان داد که هم متین است، هم شجاع است، هم وقتشناس است. این حرکت عظیمی که مردم در روز جشن غدیر به دنیا نشان دادند، حرکت عظیمی بود؛ اجتماعات مردم، راهپیماییهای مردم در همین چند روز، حضورشان در نمازجمعهها و راهپیماییشان بعد از نماز، همهی اینها نشاندهندهی رشد ملّت ایران و قوام عقلانیّت و معنویّت، همراه با شجاعت و وقتشناسی در ملّت عزیزمان است. خدا را شکر میکنم که بحمدالله این ملّت مؤمن را در این حد از تواناییها و امکانات معنوی و مادّی قرار داده.»
2.«ملّت ایران نشان داده که در مقابل تهدیدِ تهدیدکنندگان دچار ترس نمیشود. وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ ان تم الاَعلَونَ اِن کن تم مُؤمِنین؛ ملّت ایران به این معتقد است. تهدید، در رفتار ملّت ایران و در اندیشهی ملّت ایران، تأثیر نمیگذارد.»
3.«بحمدالله یک ملّت در حدود نود میلیون جمعیّت، یکپارچه، یکصدا، شانهبهشانه، در کنار هم، بدون هیچگونه تفاوتی در خواستهها و در مقاصدی که ابراز میکنند، ایستادند، شعار دادند، حرف زدند، از رفتار نیروهای مسلّح حمایت کردند، بعد از این هم همین خواهد بود. ملّت ایران بزرگواری خودش را، شخصیّت برجسته و ممتاز خودش را نشان داد در این قضیّه و نشان داد که در هنگام لازم، یکصدا از این ملّت شنیده خواهد شد، و بحمدالله این اتّفاق افتاد.»
امتی که امامش از او راضی باشد به توفیق الهی هرگز شکست نخواهد خورد و این سرنوشت قطعی تبار «اعلون» هاست.
عالی بود
ممنون