رحا مدیا | حسین کاظمیفرد
رخداد سرنوشتسازِ جنگ مستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، لحظهای عادی در تقویم تاریخ نبود. این واقعه، نقطه عطفی در ارزیابی نهادهای اصیل انقلاب اسلامی پدید آورد. نهاد حوزه علمیه، بهعنوان یکی از پایههای تمدنی و معنوی نظام اسلامی، در معرض سنجشی تازه و تعیینکننده قرار گرفت.
اگر تا دیروز کارآمدی حوزه با شاخصهایی چون تربیت فضلای علوم دینی، گسترش معارف اهلبیت علیهمالسلام، حمایت معنوی از نظام، و تولید اندیشه دینی سنجیده میشد، امروز این معیارها برای داوریِ جامع کفایت نمیکند. در دوران نوینی که تهدیدات پیچیدهتر و عرصههای نبرد ترکیبیتر شدهاند، نهاد حوزه نیز باید با معیار «توان کنش در شرایط بحران» مورد ارزیابی قرار گیرد.
قم، در حاشیه جنگ و در متن مسئولیت
قم، خاستگاه مرجعیت و مرکز فکری روحانیت شیعه، از آسیب مستقیم جنگ اخیر مصون ماند. اما این دوری از خطر، مسئولیتی مضاعف برای حوزه پدید آورد. از این نهاد دینی انتظار میرفت در چنین لحظاتی، نه صرفاً با صدور بیانیه، بلکه با حضور فعال، خلاق و سازمانیافته در عرصههای فکری، فرهنگی، تبلیغی و روانی جامعه وارد میدان شود.
نشستهای متعدد و تلاشهای انکارناپذیر بخشهایی از بدنه حوزه گرچه قابل تقدیر است، اما همچنان از نبود یک الگوی منسجم برای کنش در شرایط بحران رنج میبرد. حوزه، بهعنوان نهادی تأثیرگذار در ساخت اجتماعی جامعه، نیازمند بازتعریف نقش خود در لحظات ناپایداری و تهدید است.
حوزه نباید در برابر بحران، منفعل بماند
نهاد دین در فرهنگ اسلامی، جایگاه هدایت، آرامشبخشی، معناپردازی و بسیج اجتماعی را بر عهده دارد. اگر حوزه علمیه در زمان بحران، همسان با بدنه عمومی جامعه دچار حیرت و انفعال شود، این امر نشانگر خلأیی در سطح آمادگی و هماهنگی درونی آن است.
از نهاد حوزه و روحانیت انتظار میرود که در هنگامه بحران، با پیوند دقیق میان مرجعیت، بدنه علمی، گروههای تبلیغی و ساختارهای مدیریتی خود، زمینههای معنوی و فکری جامعه را برای تابآوری و مقاومت آماده سازد.
حوزه باید جنگ را تمرین کند
اکنون ضرورت آن احساس میشود که حوزه، تنها به مطالعه نظری در باب جنگ و تهدیدات اکتفا نکند، بلکه خود را برای زیستن در شرایط بحران آماده سازد.
تا امروز، جنگ در سطح تحلیلها و خاطرات معنا میشد، اما اکنون زمان آن رسیده که این تجربه، زیسته شود. حوزه باید خود را در معرض تمرین مستمر برای حضور در میدان بحران قرار دهد.
تمرین حوزه در این عرصه میتواند در قالب مانورهای فرهنگی، طراحی سازوکارهای واکنش سریع تبلیغی، تبیین بحران در قالب روایت دینی و آمادهسازی گروههای تبلیغی برای خدمترسانی روانی و معرفتی در نقاط بحرانزده شکل گیرد.
فقه بحران، نیاز امروز امت
تحولات نوین جهانی، ضرورت بازنگری در کارویژههای فقه را بیش از پیش نشان داده است. در شرایط خاص، فتاوا نباید تنها در حد بیانیه باشد، انتظار میرود فقه، در لحظههای بحران، بتواند به راهنمایی مؤثر در میدان، جامعه، و ساحت بینالملل بدل گردد.
فقه، اگر قرار است عهدهدار تمدنسازی شود، باید زبان مدیریت در شرایط ویژه را بیاموزد. این امر، نیازمند اجتهادی موقعیتمحور و معطوف به واقعیتهای ملموس اجتماعی است.
عاملیتهای حوزه باید چابک و هماهنگ باشند
گروههای جهادی حوزوی، تشکلهای تبلیغی، و بدنه فعال اجتماعی حوزه، نباید در ساختارهای کند، پروژهای و جزیرهای محصور بمانند.
میدان بحران، مجال هماهنگی بلندمدت و جلسات تصمیمگیری ندارد. عاملیتهای حوزه باید از هماکنون تمرین کنند که چگونه در لحظه، با سرعت، دقت و هماهنگی، به ایفای نقش بپردازند.
واحدهای واکنش سریع فرهنگی، شبکه مبلغان بحران، و سامانههای روایتمحور، میتوانند بخشی از این معماری جدید در عرصه میدانی باشند.
آزمونی که تکرار خواهد شد
جنگ اخیر، پایان تهدیدات نبود، بلکه نخستین صفحه از فصل تازهای در تاریخ منطقه و جهان گشوده شد. حوزه، بهعنوان نهاد عقلانیت دینی در جمهوری اسلامی، باید خود را برای مواجهه با انواع تهدیدات نظامی، روانی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آماده سازد.
هر بحرانی که رخ دهد، همزمان آزمونی برای این نهاد نیز خواهد بود؛ آزمونی برای سنجش ظرفیت کنش، عمق معناپردازی، و میزان تأثیرگذاری بر جامعه.
سخن پایانی: افق پیشِ رو
از این پس، نقطه کانونی ارزیابی نهادهای سنتی و ریشهدار مانند حوزه، میزان و کیفیت کارآمدی آنها در شرایط بحران خواهد بود.
اعتماد عمومی، سرمایهای گرانسنگ است که تنها با حضور فعال، واقعی و مؤثر حوزه در لحظات دشوار، قابل حفظ و تقویت است.
آینده نهاد روحانیت در گرو آن است که بتواند از موضع حاشیهنشینی عبور کند، و به جایگاه پیشروی معنادار در متن بحرانها بازگردد.