رحا مدیا | زهرا ابراهیمی
اولین مؤلفهای که منجر به ارتباطگیری میشود، اعتماد است. هرجا افراد به یکدیگر اعتماد داشته باشند خودبهخود به همدیگر نزدیک میشوند و آنجا که ردّی از اعتماد نباشد، ارتباطی هم شکل نمیگیرد.
بچههای این نسل یعنی نسل زد و آلفا نه بچههای بیاعتقاد؛ بلکه بیاعتمادند!
آنها با حقیقت دین هیچ مشکلی ندارند؛ مشکل اساسی آنها به نحوه عملکرد برخی از دینداران باز میگردد.
از دیگر مولفههایی که ارتباط میان این نسل را با روحانیت تقویت میکند درک جهان آنهاست. این نسل به دنبال معنای خویشتن است. جوان امروز دوست دارد معنای خود را در جهانی که با آن سر و کار دارد پیدا کند نه لزوماً در قالبهای سنتی.
مشکل دقیقاً همین جا آغاز میشود. حوزهی علمیه معنای دین را در قالبهای خشک و سنتی ارائه میکند و این نسل زیر بار چنین قالبی نمیرود؛ بنابراین معنای دینداری باید به تجربه زیسته و جهانِ جوان امروزی انتقال یابد تا ارتباط شکل گیرد.
از دیگر مولفههای ارتباطگیری دارا بودن زبان مشترک است.
طلبهها غالباً با ادبیاتی صحبت میکنند که پیش چشم نسل زد و آلفا غریبه است. اگر بخواهیم این نسل را بشناسیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم باید به دایره المعارف آنها تسلط یابیم.
یکی دیگر از عواملی که میتواند ارتباط انسان را با دیگری تقویت کند، حس آرامش و مأمن بودن است. طبیعتاً حوزهی علمیه با آن همه آموزههای دینی و اخلاقی که تعلیم میدهد هنوز نتوانسته مأمن و پناه جوانان جامعه باشد.
کار طلبه خطابه است. در امر خطابه، مخاطبی وجود دارد که مورد موعظه و نصیحت قرار میگیرد. نوجوانان و جوانان این نسل دوست ندارند مخاطب باشند. آنها نمیخواهند بشنوند؛ بلکه میخواهند خودشان یک طرف گفتگو باشند. اگر حوزهی علمیه نحوهی ارتباطگیری خود را از خطابه صِرف، به گفتگویی دوسویه تغییر دهد قطعاً میتواند فاصله خود با این نسل را کمتر کند.
شاید وقت آن رسیده که حوزهی علمیه به تربیت افرادی مبادرت ورزد که به طور تخصصی به زیستبوم دیجیتال تسلط پیدا کرده و به عنوان مبلغان جهان دیجیتال با جوانان ارتباط برقرار نمایند.
«ارتباط نمیگیرم باهاشون»، این جمله نه یک اعتراض که دعوتیست برای بازسازی پل ارتباطی میان حوزه و اجتماع.