به بهانه سالگرد ارتحال علامه مصباح یزدی (ره)

اسلامی سازی علوم انسانی در اندیشه مصباح یزدی

یکی از ایده ها و دغدغه های مرحوم مصباح یزدی ایده «اسلامی سازی علوم انسانی» است که بخش قابل توجهی از عمرگرانمایه ایشان صرف این وادی شده بود. برای شناخت بیشتر اندیشه های ایشان خدمت «حجت الاسلام ابوترابی» رفته ایم و در این باب با ایشان به گفتگو پرداختیم.

رحا مدیا: با عرض سلام و تسلیت به مناسبت سالگرد ارتحال فیلسوف مجاهد، حضرت علامه مصباح یزدی. ما در «رحا مدیا» امروز میزبان یکی از همراهان دیرین ایشان حجت الاسلام احمد ابوترابی هستیم تا به پرسش‌هایی پاسخ دهیم که شاید در فضای رسانه‌ای کمتر به جزئیات آن‌ها پرداخته شده است. جناب استاد، اجازه دهید از یک چالش جدی شروع کنیم؛ برخی مسئولین سابق نظام معتقد بودند علم، تقسیم‌بندی دینی ندارد. علامه مصباح با چه استدلالی بر «اسلامی‌سازی علوم انسانی» تأکید داشتند؟

ابوترابی: بسم الله الرحمن الرحیم. علامه مصباح معتقد بودند که واقعیت، یک حقیقت واحد است و ما هم در این موضوع با بقیه هم‌نظریم. اما مشکل اصلی در مسیر شناخت این واقعیت است. ایشان می‌فرمودند علوم انسانی فعلی در غرب، بر پایه فلسفه‌های مادی و انسان‌گرایانه بنا شده است که در بسیاری از موارد نه‌تنها با دین، بلکه با مبانی عقلی هم سازگار نیست و انسان را به سمت حیوانیت سوق می‌دهد. استدلال ایشان این بود که اگر هدف علم، حقیقت‌یابی است، چرا نباید از وحی الهی که دقیق‌ترین راه برای شناخت واقعیت و آفریدگار انسان است، استفاده کرد؟. ایشان می‌فرمودند اسلامی‌سازی یعنی بپذیریم «وحی» هم یکی از راه‌های معتبر معرفت است.

رحا مدیا: نکته جالبی در خاطرات شما بود درباره گفتگو با آیت‌الله مهدوی کنی (ره) آنجا بحث «ولایت فیلسوف» مطرح شد. جریان چه بود؟

ابوترابی: بله، در دیداری که این دو بزرگوار داشتند، مرحوم مهدوی کنی به شوخی گفتند: «ما به ولایت فقیه قائلیم، نه ولایت فیلسوف!» و علامه با خنده پاسخ دادند: «ما هم همین‌طور». بحث بر سر این بود که آیت‌الله مهدوی کنی معتقد بودند برای علوم اسلامی باید به مدرسه چیذر رفت و برای علوم انسانی به دانشگاه امام صادق (ع). اما علامه مصباح معتقد بودند این جدایی غلط است. ایشان تأکید داشتند که ما باید زبان مشترک ایجاد کنیم؛ یعنی اگر می‌خواهیم نظر اسلام را درباره اقتصاد بگوییم، باید ابتدا علم اقتصاد مدرن را دقیقاً بدانیم و با همان زبان علمی، مبانی غلط آن‌ها را نقد کنیم تا دانشگاهیان حرف ما را بفهمند.

رحا مدیا: حمایت امام خمینی (ره) از این تفکر چگونه بود؟ آیا درست است که ایشان در اوج جنگ، بودجه مؤسسه علامه را در اولویت قرار دادند؟

ابوترابی: کاملاً درست است. وقتی علامه طرح خود را برای امام (ره) شرح دادند، امام (ره) فرمودند: «این برنامه را دو برابر گسترش دهید و تا زنده‌ام هزینه‌ها را شخصی تقبل می‌کنم». آقای رحیمیان نقل می‌کردند که در دوران جنگ، امام (ره) بسیاری از بودجه‌ها را قطع کردند، اما به صراحت فرمودند بودجه دو جا نباید قطع شود: حزب‌الله لبنان در خط مقدم دفاع فیزیکی و برنامه‌های آقای مصباح در خط مقدم حفظ مبانی فکری نظام. امام (ره) می‌دانستند که اگر مبانی عقیدتی نظام توسط امثال علامه مصباح ساخته نشود، انقلاب آسیب می‌بیند.

رحا مدیا: برویم سراغ پرونده جنجالی مدرسه حقانی و اختلافات با شهید بهشتی بر سر دکتر شریعتی. شما خودتان در آن زمان در مدرسه حضور داشتید. واقعیت چه بود؟

ابوترابی: بله، بحث‌ها بسیار داغ بود. علامه مصباح و بزرگانی چون شهید مطهری و علامه طباطبایی، معتقد بودند مبانی شریعتی با اسلام سازگار نیست. حتی علامه طباطبایی در پاسخ به سؤال طلاب درباره کتاب‌های شریعتی، سه بار فرمودند: «کفرآمیز است». علامه مصباح به طور خاص بر روی انحراف در مسئله خاتمیت انگشت می‌گذاشتند؛ جایی که شریعتی می‌گفت با آمدن عقل، دیگر نیازی به وحی نیست. اما شهید بهشتی رویکرد متفاوتی داشتند. ایشان با اینکه انحرافات را می‌پذیرفتند، اما بر روی جذب جوانان توسط شریعتی تأکید داشتند و می‌گفتند او یک «جستجوگر در مسیر شدن» است. اختلاف در «برداشت» بود؛ مثلاً شهید بهشتی معتقد بودند شریعتی ولایت امیرالمؤمنین (ع) را رد نکرده، اما دیگران برداشت متفاوتی داشتند. با این حال، علامه مصباح به دلیل روحیه تعبد نسبت به امام (ره)، وقتی شنیدند امام (ره) ادامه نقد علنی شریعتی را مصلحت نمی‌دانند، بلافاصله درس خود را تعطیل کرده و اعلام کردند: «من مقلد امام هستم.»
رحا مدیا: آیا این اختلافات به دوستی آن‌ها ضربه زد؟

ابوترابی: به هیچ وجه. آن‌ها دو دوست صمیمی بودند و به شدت از هم تمجید می‌کردند. شهید بهشتی درباره ایشان می‌گفت: «امثال ایشان را دوست دارم چون منظم، عمیق و پرمطالعه هستند». از سوی دیگر، وقتی از شهید بهشتی درباره نظمشان می‌پرسیدند، می‌گفت: «شما نظم آقای مصباح را ندیده‌اید». علامه مصباح هم همواره می‌فرمودند که مدیریت و نظم خود را مدیون شهید بهشتی هستند. این رابطه، ریشه در اهداف مشترک برای ساخت جامعه اسلامی داشت.

رحا مدیا: درباره حضور ایشان در سیاست و جنگ هم شبهاتی مطرح است. رحا مدیا می‌خواهد بداند آیا ایشان واقعاً از مبارزه برکنار بودند؟

ابوترابی: اسناد جامعه مدرسین نشان می‌دهد علامه یکی از کسانی بود که بیشترین و تندترین اعلامیه‌ها را علیه رژیم شاه امضا می‌کرد. ایشان مجله «انتقام» را منتشر می‌کردند که توزیع آن در آن زمان حکم اعدام داشت. در دوران جنگ نیز، طلاب مؤسسه ایشان به صورت نوبتی به جبهه می‌رفتند. اگر خود ایشان در عملیات‌های شبانه شرکت نمی‌کردند، به دلیل تصمیم مسئولین ارشد سپاه و نظام بود که می‌خواستند این پشتوانه علمی حفظ شود. ایشان در جبهه‌ها به عنوان یک عالم برای تقویت روحیه و مبانی فکری رزمندگان حضور داشتند.

رحا مدیا: در حوزه سیره اخلاقی، نکته‌ای درباره تأثیر آیت‌الله بهجت بر ایشان فرمودید. این رابطه چگونه بود؟

ابوترابی: علامه ۱۵ سال بدون وقفه، هر روز ده دقیقه قبل از درس خدمت آیت‌الله بهجت می‌رسیدند و می‌فرمودند: «هر چه داریم از همان ده دقیقه‌هاست». تأکید بر «هدایت» ثمره همین تربیت بود. ایشان در مدیریت هم معتقد بودند اولین وظیفه ما هدایت است، نه برخورد اداری. یک بار که گزارش تخلف مالی فردی را به ایشان دادم، به جای دستور اخراج، ۲۰ دقیقه وقت گذاشتند تا برای جذب دوباره و هدایت آن فرد برنامه‌ریزی کنند. ایشان می‌فرمودند: «باید اول قلب فرد را به دست بیاورید تا بتوانید به عقل او وارد شوید.»

رحا مدیا: این رویکرد در برخورد با مذاهب دیگر هم وجود داشت؟

ابوترابی: بله، در سفری به حج، یکی از علمای الازهر مصر تصور می‌کرد قرآن شیعیان متفاوت است. طبق توصیه علامه که می‌فرمودند: «با رهبرانشان درنیفتید و به فکر هدایت باشید»، آن شاگرد علامه به جای بحث تند، از نقاط مشترک علمی مثل شاگردی ابوحنیفه نزد امام صادق (ع) شروع کرد که باعث شد آن عالم مصری به فکر فرو برود و جذب شود. علامه معتقد بودند امر به معروف، دستور دادن از بالا نیست، بلکه به راه آوردن با محبت و استدلال است.

برای مطالعه بیشتر: کالبدشکافی سیره و منظومه فکری علامه مصباح یزدی (ره)

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها