چرایی کاهش علاقه به تحصیل در حوزه‌های علمیه؛

سردی در آغوش علم

ورود افراد تک‌فرزند به حوزه‌های علمیه، نشان از علاقه‌ای ذاتی و عمیق به معارف دینی دارد؛ لذا کاهش ورودی‌ها، بیش از آنکه نتیجه ضعف در جذابیت حوزه باشد، می‌تواند بازتاب سیاست‌های جمعیتی نادرست است که اکنون پیامدهای آن در تمامی عرصه‌ها به وضوح مشهود است.

رحا مدیا | سجاد انجم‌شعاع

حوزه‌های علمیه به‌عنوان سنگری استوار در حفظ و گسترش معارف اسلامی، همواره نقش کلیدی و مؤثری در تاریخ تشیع ایفا کرده‌اند و مهد تولید فکر و تربیت انسان‌هایی است که آینه‌ای از کمال بودند و نقش راهبری و هدایتی در جهان ایفا کرده‌اند. با نگاهی به گذشته درخشان حوزه‌ها، درمی‌یابیم که بزرگانی همچون امام‌خمینی(ره)، امام خامنه‌ای، شهید مطهری، علامه طباطبایی، علامه مصباح و دیگر متفکران برجسته، از دل همین نهاد علمی برخاسته‌اند و برای ترویج اسلام ناب محمدی تلاش‌های خستگی‌ناپذیر داشته‌اند. مسئولین و مدیران حوزه‌های علمیه نیز با تعهد و اخلاص، تمام توان خود را در جهت تقویت این مراکز گذاشته‌اند تا جوانان مستعد با آموختن علوم دینی و فقهی، به امر تبلیغ دین و احیای معارف اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بپردازند و چراغ این نهاد را روشن نگه‌دارند و آن را در مسیر رشد و تعالی حفظ کنند.

از این منظر، شایسته است که به پاس زحمات آنان، قدردانی کنیم و جایگاه حوزه‌های علمیه را به‌عنوان «یکی از ارکان اصلی جامعه اسلامی»، مورد تحسین قرار دهیم.

اما با وجود این تلاش‌ها، در سال‌های اخیر شاهد نوعی سردی و کاهش رغبت جوانان و خانواده‌های مذهبی برای تحصیل در حوزه‌های علمیه بوده‌ایم. علل این پدیده که زنگ خطری جدی برای آینده تعلیمات دینی به‌شمار می‌رود، هرچند که ریشه‌های متعددی برای این مسئله وجود دارد، اما نمی‌توان تنها به‌بیان مشکلات اکتفا کرد؛ بلکه باید با تحلیلی ژرف، به بازشناسی علل و راه‌کارهایی برای رفع آن‌ها پرداخت.

1.سیاست‌های کلان جمعیت:

کاهش چشمگیر جمعیت در سال‌های اخیر، تأثیری انکارناپذیر بر ورودی‌های نهادهای مختلف اجتماعی، علمی و حتی نظامی گذاشته‌است. این پدیده نه‌تنها در دانشگاه‌ها و پادگان‌ها، بلکه در حوزه‌های علمیه نیز به وضوح خود را نشان‌می‌دهد. برخلاف تحلیل‌های سطحی که کاهش ورودی به حوزه را به عدم استقبال جوانان نسبت می‌دهند، باید به سیاست‌های کلان جمعیتی و اثرات عمیق آن بر ساختارهای اجتماعی توجه کرد. سیاست‌های کنترل جمعیت در دهه‌های گذشته، با کاهش نرخ تولد و ظهور نسل‌های تک‌فرزند، زمینه‌ساز نوعی محدودیت ناخواسته در تأمین نیروی انسانی برای نهادهای مختلف شده‌است. جالب اینجاست که ورود افراد تک‌فرزند به حوزه‌های علمیه، نشان از علاقه‌ای ذاتی و عمیق به معارف دینی دارد، نه به‌دلیل فشارهای بیرونی. این تحلیل ما را به نظریه‌ای نوین رهنمون می‌سازد: کاهش ورودی‌ها، بیش از آنکه نتیجه ضعف در جذابیت حوزه باشد، بازتاب سیاست‌های جمعیتی نادرست است که اکنون پیامدهای آن در تمامی عرصه‌ها به وضوح مشهود است.

2.بوروکراسی و پیچیدگی‌های ساختاری:

ساختارهای بوروکراتیک و مدیریتی حوزه‌های علمیه، به‌ویژه در بخش‌های اجرایی و اداری، به‌دلیل بوروکراسی سنگین و رویه‌های پیچیده، برخی طلاب را از مسیر اصلی تعلیم و تربیت دور کرده است. این ساختارهای رسمی که از یک سوء به‌دنبال حفظ نظم و قاعده هستند، از سوی دیگر، فضایی خشک و غیر خلاق ایجاد کرده‌اند. بسیاری از طلاب جوان که با انگیزه‌های معنوی وارد حوزه می‌شوند، با موانع اجرایی و مقررات اداری مواجه شده و از پیگیری اهداف علمی و تبلیغی خود بازمی‌مانند.

شهید مطهری(ره) در یکی از بیانات خود اشاره می‌کند که «علم بدون تقوا مانند شمشیری است که در دست یک دیوانه باشد» این تأکید بر تربیت توأمان علمی و اخلاقی، حلقه مفقوده‌ای است که باید دوباره احیا شود.

این مسئله نیازمند بازنگری در ساختارهای اداری و ایجاد فضایی پویا و منعطف است که بتواند ضمن حفظ نظم، از خلاقیت‌ها و نوآوری‌های طلبه‌ها حمایت کند. شهید مطهری در این‌باره معتقد بود که «آزادی فکری» باید در حوزه‌ها گسترش یابد تا طلاب بتوانند به‌دور از چارچوب‌های دست‌وپاگیر، به پژوهش و تفکر بپردازند.

۳. مسائل معیشتی طلاب:

مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی)، همواره بر اهمیت تأمین معیشت طلاب تأکید داشته‌اند و فرموده‌اند که طلاب باید از حمایت‌های لازم برخوردار باشند تا بتوانند رسالت دینی خود را به‌خوبی ایفا کنند.

4.عدم انطباق آموزش‌های حوزوی با نیازهای روز جامعه:

یکی از مسائل اساسی که موجب سردی فضای تحصیلی حوزه‌های علمیه شده، عدم به‌روزرسانی دروس و منابع آموزشی با توجه به تحولات اجتماعی و نیازهای جامعه است. جوانان امروز به‌دنبال علومی هستند که پاسخ‌گوی سؤالات و دغدغه‌های معاصر باشد. در حالی که نظام آموزشی حوزه با تأکید بر متون کلاسیک، گاه از نیازهای روز جامعه فاصله گرفته است.

جوانان امروز به‌دنبال علومی هستند که بتوانند به‌سرعت به آن‌ها پاسخ‌های ملموس و کاربردی ارائه دهد. در حالی که حوزه‌های علمیه با تأکید بر معارف عمیق و روش‌های سنتی تربیتی، از سرعت تغییرات اجتماعی فاصله گرفته‌اند. هرچند که جایگاه علم و معرفت در حوزه‌های علمیه والا است، اما عدم هماهنگی با نیازهای روز جامعه و عدم به‌روزرسانی روش‌های تدریس و تبلیغ، یکی از دلایل اصلی این سردی به‌شمار می‌آید.

امام‌خمینی(ره) نیز در همین زمینه تأکید داشتند که حوزه‌های علمیه باید با زمان حرکت کنند و به نیازهای امروز جامعه پاسخ دهند، وگرنه از مسیر رشد و تأثیرگذاری باز خواهند ماند.

5.تنوع و جذابیت دیگر رشته‌های علمی و دانشگاهی:

رشته‌های علمی و فنی جدید با چشم‌اندازهای روشن در «بازار کار»، گزینه‌های جذابی برای جوانان محسوب می‌شوند. در حالی که در نگاه بسیاری، حوزه‌های علمیه به‌دلیل تمرکز بر معارف دینی و فقهی، از انعطاف لازم برای تطابق با بازار کار برخوردار نیستند.

باید توجه داشت که معارف دینی، اگر با روش‌های نوین و بین‌رشته‌ای آموزش داده شود، می‌تواند خود به‌عنوان یک رشته علمی پرجاذبه برای جوانان مطرح گردد. امام‌خمینی(ره) نیز تأکید داشتند که «اسلام دین زندگی است» و علوم اسلامی باید در تمامی عرصه‌های حیات بشر حضور داشته‌باشد.

6.چالش‌های تربیتی در خانواده‌های مذهبی:

خانواده‌های مذهبی که در گذشته با انگیزه‌های معنوی، فرزندان خود را به حوزه‌های علمیه می‌فرستادند، امروزه با چالش‌های فرهنگی و اجتماعی جدیدی مواجه هستند. تغییر ارزش‌ها و فشارهای اقتصادی موجب شده‌است که برخی از این خانواده‌ها تمایل کمتری به ورود فرزندانشان به حوزه‌ها داشته‌باشند.

از سوی دیگر، تغییرات فرهنگی جامعه و تبلیغات منفی علیه حوزه‌های علمیه نیز تأثیر مستقیمی بر این روند داشته است. این چالش‌ها نیازمند حمایت بیشتر نهادهای فرهنگی و دینی از خانواده‌های مذهبی است تا بتوانند در تربیت فرزندان خود به‌عنوان طلبه‌هایی مستعد و متعهد موفق عمل کنند.

7.فاصله میان حوزه و دانشگاه:

شهید مطهری(ره) همواره بر ضرورت نزدیکی حوزه و دانشگاه تأکید داشتند و معتقد بودند که «فاصله میان حوزه و دانشگاه، مانع از رشد علمی و فکری جامعه می‌شود.» این تعامل می‌تواند به تقویت علوم اسلامی و همچنین غنی‌سازی علوم جدید منجر شود و از این طریق، جذابیت بیشتری برای جوانان ایجاد نماید.

8.تغییر فضای تبلیغ دینی:

تبلیغ دین در عصر حاضر، با گسترش فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی، به‌طور جدی دگرگون شده‌است. شیوه‌های سنتی تبلیغ که عمدتاً بر منبر و ارتباط حضوری با مردم استوار بود، امروز در برابر چالش‌های جدیدی قرار گرفته است. جوانان امروزی بیشتر از طریق اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به‌دنبال پاسخ‌های دینی خود هستند.

طلاب که وظیفه تبلیغ دین را بر عهده دارند، باید با این ابزارهای نوین آشنا شوند و توانایی استفاده از آنها را برای انتقال معارف اسلامی پیدا کنند. این مسئله مستلزم آموزش‌های رسانه‌ای و مهارت‌های ارتباطی نوین در حوزه‌های علمیه است. همان‌طور که مقام معظم رهبری تأکید دارند: «حوزه‌های علمیه باید نقش خود را در فضای مجازی و رسانه‌ها ایفا کنند».

9.رسانه ملّی:

نسل جوان، به‌ویژه در فضای مجازی و با دسترسی به اطلاعات گسترده، نیازمند درک عمیق‌تری از مزایای این مسیر معنوی و علمی است. متأسفانه، رسانه‌ها نتوانسته‌اند تصویری جذاب و شفاف از زندگی طلبگی ارائه دهند و این نقص باعث ایجاد بی‌اعتمادی و سردرگمی در نسل جدید شده‌است.

عدم تولید فیلم‌های تأثیرگذار و متناسب با رویکردهای حوزوی و فرهنگی، به تشدید این بحران دامن می‌زند. در این راستا، ضروری است تا با بهره‌گیری از اصول فنی در رسانه، برنامه‌هایی طراحی شود که نشان‌دهنده زوایای مثبت «زندگی طلبگی» باشد و بتواند نسلی آگاه و علاقه‌مند به این حوزه تربیت کند. بدین ترتیب، ایجاد یک نظریه نو در عرصه تبلیغ می‌تواند به تقویت پیوندهای میان نسل جوان و حوزه علمیه منجر شود.

10.تبلیغات سوء علیه جایگاه اجتماعی روحانیت در نگاه عمومی:

امروزه با گسترش رسانه‌های نوین و تبلیغات گسترده علیه روحانیت و نهادهای دینی، جوانان تحت‌تأثیر دیدگاه‌هایی قرار می‌گیرند که روحانیت را ناکارآمد و غیرمرتبط با مشکلات عصر جدید معرفی می‌کند. این تصویرسازی نادرست باعث شده‌است که بسیاری از جوانان به‌جای ورود به حوزه‌های علمیه، به رشته‌های دانشگاهی با جذابیت‌های ظاهری بیشتر گرایش پیدا کنند. امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) بارها بر اهمیت «بازسازی جایگاه روحانیت در جامعه» تأکید کرده و فرموده‌اند که «روحانیون باید با عملکرد خود و با حضور مؤثر در میان مردم، اعتماد جامعه را بازگردانند».

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها