رحا مدیا | سید عبدالله هاشمی، دکتری قرآن و حدیث
گفتوگو، زبان وحدت است. هر چقدر فضای گفتگو بیشتر فراهم شود، رشد عقلانیت سرعت مییابد. کرسیهای آزاداندیشی مدنظر مقاممعظم رهبری زمینهای برای رشد و عمق اندیشه است. هیچ گاه گفتگوی منطقی به زیان حقیقت نخواهد بود.
گفتوگوی علمی همراه با صراحت و ادب دو اندیشمند معاصر، جناب آیت الله علیدوست و جناب دکتر سروش، پیرامون گستره شریعت و نسبت فقه و اخلاق، خوشحالی اهل اندیشه و نشاط محافل علمی را بهدنبال داشت.
در موضوع گستره فقه، استاد علیدوست به بسط فقه و دکتر سروش به قبض آن معتقد است.
بسط فقه از نگاه استاد علیدوست بهمعنای گستردگی آن، نه فراگیری همه حوزهها و ورود به ساحت سایر دانشها است. قبض فقه از نگاه دکتر سروش بهمعنای بسندگی به عبادات آن هم بهصورت حداقلی و کنار کشیدن از همه ساحتهای اجتماعی دین است.
در موضوع نسبت فقه و اخلاق، دکتر سروش فقه موجود را بهدلیل بیگانگی از اخلاق ملامت میکند. ایده آل ایشان در نسبت میان فقه و اخلاق تبدیل گزارههای فقهی به گزارههای اخلاقی است. باید یک حکم فقهی، یک گزاره اخلاقی هم باشد. یک فتوی فقهی باید اخلاقی هم باشد.
در این نوشتار تنها به بررسی دیدگاه دکتر سروش پیرامون گستره شریعت میپردازیم.
دکتر سروش بسط فقه را به زیان فقه میداند. به باور ایشان فقه در عرصههای مختلف رقبای جدی دارد و باید میدان را برای این رقبا، خالی کند و به همان بخش اندک عبادات آن هم با پارهای از دگر اندیشیها بسنده کند. به باور ایشان فقه پایش را از گلیم خود درازتر کرده و فضا را برای سایر علوم تنگ ساختهاست. ایشان تصریح میکند که حتی در سیاست هم فقه نباید حضور یابد و فقیهان سیاسی نباید روایتی فقهی از عمل حاکمان ارائه نماید.
برای اثبات قبض فقه ایشان دو استدلال ذکر میکند.
استدلال درون دینی:
طبق آیه 101 سوره مائده، قرآن کریم به جامعه عصر بعثت میفرماید از اشیایی سؤال نکنید که اگر بر شما روشن شد برایتان ناپسند است. ایشان با اشاره به روایات و دیدگاه مفسران مراد از اشیا در آیه را احکام شرعی میداند. طبق این آیه خدای متعال میفرماید احکام دین خود را نپرسید. وقتی شارع با منع از پرسش بنای بر عدم بسط احکام دارد چرا شما بهدنبال بسط فقه هستید. این خلاف قرآن است.
استدلال بروندینی
به باور ایشان پیش از اینکه به سراغ گزارههای دینی برویم و به خوانش مأموریتهای دین بپردازیم، باید به انتظار بشر امروز از دین توجه کنیم و طبق آن گستره دین را تعیین کنیم. انتظار بشر امروز از دین، با قبض فقه تناسب دارد نه بسط آن.
بررسی استدلال
استدلال به آیه قرآن برای اثبات قبض فقه از چند جهت قابل ملاحظه است
نکته اول: براساس دیدگاه دکتر سروش مبنی بر تجربهانگاری وحی و رؤیای رسولانه خواندن قرآن، آیات قرآن ارزش احتجاج و یارای استدلال ندارد. قرآن کلام خدا نیست و راه برای دیگران هم در این زمینه باز است. استدلال به آیه قرآن توسط ایشان تنها کارکرد جدلی دارد و نمیتواند مستندی برای اثبات مدعی خودش باشد. طبق مبنای ایشان، ما ملزم به پذیرش ظاهر این آیه نیستیم بر فرض که بر قبض فقه دلالت کند.
نکته دوم: اثبات قبض فقه بهوسیله آیه مبتنی بر این است که مراد از اشیا در آیه احکام شرعی باشد. چون آیه ظهور در چنین امری ندارد دکتر سروش به روایات تفسیری و قول مفسرین استناد میکند. در حالی که طبق تصریح ایشان، اصل در روایات رد است مگر خلاف آن اثبات شود و همگان نیک از وضعیت سندی روایات تفسیری باخبر هستند. طبق دیدگاه سروش روایات تفسیری همان تل خاکی است که نگینی بر آن افتاده. لذا ایشان نمیتواند به این آیه استناد کند. وضعیت قول مفسرین که جای خود دارد.
نکته سوم: استناد به قرآن نباید گزینشی باشد؛ بلکه آیات دیگر را باید در نظر گرفت. اکتفا به ظاهر یک آیه نادرست است. آیات دیگر بر اهمیت پرسش از دین و احکام آن دلالت دارد که استاد علیدوست به برخی اشاره نمودند. اگر ایشان از این آیه قبض فقه را استفاده کنند باید از آیه «فاسئلوا اهل الذکر» بسط فقه را استفاده کند.
نکته چهارم: اساساً اثبات قبض فقه از نهی مطرح در آیه در قالب هیچیک از مدالیل منطقی قرار نمیگیرد. آیا مراد پرسش از همه احکام بوده یا احکام خاص مراد است؟ آیا پرسش از هر حکمی برای هر پرسشگری گران تمام شده و ناپسند است؟ آیا اگر فقیری از احکام زکات پرسش کند تا بفهمد چگونه میتواند استفاده کند، طبق این آیه نادرست است؟ اگر زنان از حقوق مالی خود مثل ارث و مهریه سؤال کنند تا حکم شرعی آن را دانسته و حقوق خود را مطالبه کنند، طبق این آیه اشکال دارد؟
ممکن است این آیه ناظر به احکام جهاد باشد. ناگواری جهاد امر روشنی است و در قرآن هم به آن اشاره شدهاست. برخی قبل از نزول آیات جهاد مدام مطالبه جهاد میکردند، اما هنگامه جهاد زمینگیر شده و پا پس میکشیدند. شاید این آیه ناظر به احکامی باشد که نیازمند بستر اجتماعی بوده و لذا قبل از حصول شرایط، آیه از تقاضای حکم آن منع کرده است. بنابراین اگر مراد پرسش از احکام هم باشد هر حکمی مراد نیست و قبض فقه از این آیه استفاده نمیشود.