گفتاری از آیت الله عابدی؛

کتاب‌نویسی علامه حلی در سفر

آیت الله عابدی گفت: پسر علامه حلی، فخر المحققین وقتی پدرش از زیارت برگشت دیگر نماز پدر را نمی‌آمد. پدر به پسر گفت می‌دانم چرا نماز من نمی‌آیی؛ پیش خودت فکر کردی من درس را تعطیل کردم، درس واجب بود و زیارت، مستحب؛ و من گناه کردم و عادل نیستم. پسر علامه گفت بله به همین خاطر است. علامه گفت این سفری که رفتم زیارت، کتاب قواعد را برای تو نوشتم.

به گزارش رحا، آیت الله احمد عابدی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در ادامه درس اخلاق خود که درباره بلند‌همتی است، به تبیین همت بلند در زندگی و زیست عالمان دینی پرداخت که تقدیم مخاطبان می‌شود.

کتابی به‌نام «شرح حکمة الإشراق قطب» است. این آقای قطب می‌گوید ما خانوادگی پزشک هستیم و با اینکه خانوادگی طبیب هستیم مشکلات طبی خودمان را از خواجه‌نصیر طوسی سؤال می‌کنیم. یعنی خواجه در طب از این‌ها که خانوادگی طبیب بودند قوی‌تر بود. خواجه فیلسوف هم هست؛ فیلسوف هم فلسفه مشاء دارد و هم فلسفه اشراق؛ حالا آن موقع حکمت متعالیه نبود؛ ولی فلسفه مشاء و اشراق دارد. همین خواجه‌نصیر ریاضی‌دان و منجم و مفسر قرآن هم بوده است.

آیت الله بهجت رضوان الله علیه می‌فرمود: افقه فقهای شیعه یا محقق حلی، صاحب شرایع است و یا شهید اول. محقق حلی که حالا احتمال دارد افقه فقها باشد در کتاب شرایع یک فتوایی داده که خواجه‌نصیر با یک نامه یک سطری سبب می‌شود که فتوای محقق حلی عوض شود و در کتاب مختصر، از فتوایی که در شرایع داده‌بود برگشت؛ یعنی افقه فقهای شیعه وقتی یک سطر خواجه را دید فتوای خودش را عوض کرد. یعنی این‌قدر در فقه قوی بود که افقه فقها با یک صدر او فتوایش عوض می‌شد.

خواجه‌نصیر علاوه بر این‌ها نخست‌وزیر مغول هم‌بود، رصدخانه مراغه را هم داشت و می‌گویند روزی 15 جزء هم قرآن می‌خواند. چه همتی داشته و چگونه از عمرش استفاده می‌کرد!

طب نفیسی

یکی از کتاب‌های درسی حوزه کتاب طب نفیسی بود. آیت الله حسن زاده آملی یا مرحوم آقای شعرانی هم این کتاب را درس می‌داد. این نفیسی که این کتاب را نوشته، شروع به نوشتن کتاب طبی کرد و اولش گفته‌بود که 800 جلد می‌شود.  360 جلدش را که نوشت، مُرد و اگر نمرده بود شاید 800 جلد را می‌نوشت. ببینید این آدم چه همتی داشته است!

می‌گویند بنده خدایی علم انساب بلد بود. یکی به او گفت که چقدر انساب بلدی؟ گفت این انساب‌ی که معروف است که، این آقا فرزند چه کسی بوده، چیزی نیست؛ اینکه مهم نیست، ساده است. چیزی که من بلدم انساب از جهت مادر است. از جهت مادر خیلی مشکل است؛ یعنی بگویی این آدم مادرش که بوده و مادرِ مادرش که بوده و همین طور….

همت بالای ابنسینا

ابوعلی‌سینا در 12 سالگی می‌گفت کسی نیست چیزی بلد باشد و من بلد نباشم. کسی لغتی از بوعلی پرسید، هر چقدر فکر کرد نتوانست معنایش را بگوید. بعد به ابن‌سینا گفت که شما عقلت زیاد است و لغت ربطی به عقل ندارد؛ لغت را باید بشنوی. بعد از این قضیه ابوعلی‌سینا کل کتاب لغت‌های آن زمان را حفظ کرد و یک کتاب لغت خودش به‌نام لسان‌العرب نوشت که  15 جلد بود. البته این کتاب از بین رفته‌است.

ابن مقنع‌ها در تاریخ

کسی به‌نام ابن مقنع است. چند نفر در تاریخ ابن مقنع بودند. یکی از آن‌ها چیزی مثل فضاپیما درست کرده بود. مثلاً در قطب شمال که شش ماه شب و تاریک است این‌ها مثلاً یک آیینه‌هایی را در فضا می‌گذارند و این شش ماهی که شب است عین روز می‌شود. ابن مقنع که زمان امام کاظم علیه‌السلام بود از این کارها کرده بود.

ابن مقنع دیگری هست که کتابی نوشته و کسی می‌گوید من جلد 406‌ام را دیدم. شیخ عباس قمی رضوان الله علیه در کتاب‌هایش دارد که کسی گفت در یک صحافی در بغداد جلد ‌ 28 ام کتاب حدیث غدیر یک نفر را دیدم. یعنی معلوم می‌شد که این آقا کتابی درباره حدیث غدیر نوشته که حداقل 29 جلد بوده؛ چون می‌گوید جلد 28 را دیدم و آخرش نوشته‌بود: یتلوه جلد 29. از این آدم‌ها که همت بلند داشتند زیاد هستند.

 کسی در مسجد اموی شام نماز صبح را که می‌خواند، درس قرآن شروع می‌کرد؛ آفتاب که طلوع می‌کرد حدیث می‌گفت. نصف روز که می‌شد درس تاریخ می‌گفت. بعد از نماز ظهر درس ادبیات می‌گفت؛ یعنی در علوم متعدد متبحر بود؛ دقیقاً مثل مرحوم آقای مدرس افغانی که از قبل اذان صبح شروع می‌کرد در رشته‌های مختلف درس می‌گفت.

یک وقت بزرگواری فرمود که نویسنده کتاب مثنوی طاقدیس، کل کتاب شعر را در دستشویی گفته‌است. همان لحظاتی هم که در آنجا بوده از عمرش استفاده کرده و کتاب خیلی خوبی هم هست.

کتاب‌نویسی در سفر

درباره علامه حلی رضوان الله علیه می‌گویند که زمانی درس را تعطیل کرد و برای زیارت به کربلا رفت. پسر علامه حلی، فخر المحققین وقتی پدرش از زیارت برگشت دیگر نماز پدر را نمی‌آمد. پدر به پسر گفت می‌دانم چرا نماز من نمی‌آیی؛ پیش خودت فکر کردی من درس را تعطیل کردم، درس واجب بود و زیارت، مستحب؛ و من گناه کردم و عادل نیستم. پسر علامه گفت بله به همین خاطر است. علامه گفت این سفری که رفتم زیارت، کتاب قواعد را برای تو نوشتم. آخر کتاب هم وصیتنامه‌ای به فخر المحققین نوشته؛ یعنی من درس را تعطیل کردم؛ اما کتاب نوشتن و بحث را که تعطیل نکردم. کتاب بسیار خوبی هم هست و شرح‌های زیادی هم دارد.

 ابوعلی‌سینا در مسیر اصفهان تا همدان که حدود  24 روز طول کشید کتاب شفا را نوشته‌ است. الان کسی بخواهد این کتاب را درس بگیرد، چهار، پنج سال طول می‌کشد. این‌ها آدم‌هایی هستند که دارای همت بلند در علم و نگارش هستند و نمونه‌اش هم خیلی زیاد است. الان هم داریم مثلاً آیت الله حسن زاده آملی در موضوعات مختلف نوشت، مرحوم آقای شوشتری، مرحوم ٱقای خرسان که همین تازگی مرحوم شد. این‌ها واقعاً کسانی هستند که در همت بلند و کارهای علمی و پژوهشی الگو هستند.

نمونه‌هایی از همت بلند در غیر مسلمان‌ها

آقای «فؤاد سزگین» “Fuat Sezgin” واقعاً اعجوبه‌ای هست که اصالتاً برای ترکیه است. اگر کتاب‌ها و پژوهش‌هایی را که  انجام داده مطالعه کنید، واقعاً عجیب و غریب است و آدم انگشت به دندان می‌شود که چقدر این آدم همت بلند داشت. در جایی در شرح حال خودش گفته که کارهایی را خوابیده انجام می‌دهد و کارهایی را نشسته و کارهایی را ایستاده انجام می‌دهد؛ مثلاً نامه‌هایی که برایش آمده را خوابیده مطالعه می‌کند. یعنی مشخص کرده چه کاری برای کتابخانه و چه کاری برای منزل است.

یکی هم آقای نیکلسون است که بعضی‌ها درباره‌اش گفتند 500 کتاب و مقاله دارد و همه آن‌ها هم بی‌نظر هستند. یعنی اعجوبه‌ای در کارهای پژوهشی بوده است. به هر حال آدم‌هایی هستند، مسلمان و غیر مسلمان که از وقتشان خیلی استفاده کردند و الگو هستند. حوزه انقلابی رحا مدیا 

گزارشگر: بابک شکورزاده

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها