رحا مدیا | نجمه صالحی، پژوهشگر تاریخ
از وقتی که وارد عرصه پژوهش و تدریس شدهام، همیشه این سؤال در ذهنم چرخ خورده که تلاشهایم چقدر مفید است؟! تردیدی که با هر قدم در این مسیر، مرا همراهی میکند. آیا تلاشهای من به ثمر مینشیند؟ آیا مخاطبینم از این پژوهشها و ارائهها بهرهمند میشوند؟ اصلاً چقدر در مسیر ظهور حضرت حجت عجلاللهفرجه و آمادهسازی و انتظار هستم؟ معمولاً هجوم این سؤالات و رژه رفتنها، در پایان ترم بیشتر میشود اما این بار در آخرین روز تدریس، پاسخهای متفاوتی دریافت کردم.
هنگام مرور درسهای گذشته، دخترهای حاضر در کلاس، بهصورت خودجوش، شروع به تحلیل شرایط روز با وقایع تاریخ صدر اسلام کردند. یکی ماجرای سقیفه را با اوضاع سوریه تطبیق میداد. دیگری از صلح حدیبیه و تطبیق آن با وقایع روز میگفت. از امدادهای غیبی جنگ بدر گفتند. از تطبیق طوفان شن واقعه طبس با حمله ابابیل بر سپاه ابرهه…
تطبیق رویدادهای تاریخی با وقایع روز بهصورت پینگپنگی بین آنها رد و بدل میشد. دختری از آسیای شرقی با لهجهای زیبا، درباره اهمیت تاریخ و درس گرفتن از آن صحبت کرد و با علاقه گفت که دلش میخواهد تغییر رشته بدهد و تاریخ اهل بیت علیهمالسلام را بهعنوان رشتهی جدید انتخاب کند. با صحبت او، دو سه نفر دیگر هم گفتهی او را تأیید کردند. جا داشت بیشتر از اهمیت تاریخ و درسها و عبرتهای آن بگویم؛ اینکه بصیرت داشتن در سر بزنگاهها مانع اتفاقهای جبرانناپذیر میشود. مشغول صحبت بودم، عطش شنیدن و نگاه پر امید آنان خوشحالم کرده بود. اینکه میشود برای دوران ظهور برنامهریزی کرد. میشود از وقایع جنگ بدر و احد درس گرفت و…
خرسند بودم که رخدادهای تاریخ در ذهنشان تثبیت شده و ذهن پرسشگر و تحلیلگر آنان دائم در حال جستجو و تطبیق است. آنها میگفتند که تاریخ صدر اسلام را خواندهبودند اما هیچوقت عمیق نشده بودند و بهندرت فرصت اظهار نظر در مورد رویدادها را داشتهاند. کاش حواسمان باشد تدریس تنها انتقال دانش نیست، بلکه ایجاد فضایی برای تفکر، تحلیل و درک عمیقتر است. وقتی دانشجویان بتوانند ارتباط بین گذشته و حال را درک کنند و از تاریخ درس بگیرند، میتوان گفت که تدریس موفق بوده است. این بازخورد مثبت و تغییر نگرش آنان تا حدودی به من اطمینان داد که در مسیر درستی قرار دارم و تلاشهایم بیثمر نبوده است.