حتی شما آقای بنی صدر!
مسئول دفتر رئیسجمهور پشت خط بود. سید ابراهیم بیستساله، دادستان کرج، تلفن را برداشت.
مسئول دفتر گفت: «شما فلانی را بازداشت کردید؟، رئیسجمهور دستور میدهد هر چه زودتر آزادش کنید.»
در ذهنش مرور کرد و یادش آمد این آقا تخلف سنگینی داشته و از نزدیکان رئیسجمهور است. سپس گفت: «به آقای بنیصدر سلام بنده را برسانید و بگویید این تصمیم دادستان و قاضی است و هیچکس حق لغو حکم قاضی را ندارد».
مسئول دفتر رئیسجمهور که عصبانی شده بود، با لحن تندی خطاب به او گفت: «شما میفهمید چه میگویید؟! این دستور رئیسجمهور است». سید هم با آرامش همیشگی جواب داد: «این خواسته رئیسجمهور، دخالت در کار دادستانی است و قانون به ایشان چنین حقی نمیدهد». مسئول دفتر که از قاطعیت او عصبانی شده بود، بدون خداحافظی ارتباط را قطع کرد و بنیصدر هم دیگر پیگیر آزادی آن فرد نشد.