عقدی ساده، اما بهیادماندنی!
با هماهنگی قبلی قرار شد عقد یکی از دخترخانمهای فامیل، توسط تولیت محترم آستان امام رضا (علیه السلام) خوانده شود.
صبح بعد از طلوع آفتاب، به دفتر سادهی تولیت در کنار مزار شیخ بهایی رفتیم. از شوق دیدار با آیت الله رئیسی، اصلاً نفهمیدیم چطور وارد حرم امام رئوف (علیهالسلام) شدیم!
آقا سید با همه، از داماد گرفته تا همراهان عروس، احوالپرسی کرد. با چای و شیرینی پذیراییمان کردند و جویای درس و بحثمان شدند. حتی از خانمهای جمع که در جامعهالزهرا(س) درس میخواندند، نیز با دقت پرسیدند.
وقتی خطبه عقد خوانده شد، جمع دوست داشت با آقا سید عکس یادگاری بگیرد. مادر عروس خانم رو به ایشان کرد و پرسید: «ممکن است با شما عکسی داشته باشیم؟»
ایشان با خوشرویی پاسخ دادند: «مانعی ندارد.»
مادر عروس گفتند: «گوشیهایمان را محافظان گرفتهاند.»
آیتالله رئیسی رو به محافظان گفتند: «گوشیها را برگردانید.»
لحظه تحویل گوشی و گرفتن عکس با ایشان، آنقدر خوشحال بودیم که دلمان از ذوق غنج میرفت! هرچند محافظان کمی دلخور شدند که چرا چنین پیشنهادی داده بودیم…