به گزارش رحا مدیا، حجت الاسلام والمسلمین ماشاءالله عسگری از شاگردان مرحوم آیت الله حقشناس و پژوهشگر علوم دینی در گفتوگو با رحا مدیا به معرفی شخصیت اخلاقی و تبیین سلوک انقلابی آن استاد اخلاق پرداخته که تقدیم مخاطبان محترم میشود.
*جناب استاد کمی از شخصیت آیت الله حقشناس بیان بفرمایید؟
باید عرض کنم، شخصیت ایشان بیش از آنکه بخواهد در حوزه نظری تعریف شود، در حوزه عملی ظهور یافتهاست؛ شخصیت عملی ایشان باعث جذب همه بهویژه جوانان شیفته معرفت شده بود؛ لذا با اینکه ایشان یک شخصیت رسانهای به شکل امروزی نبود ولی از اقصی نقاط تهران، جوانهایی که به عشق حاجآقا وارد مسجد امینالدوله میشدند، یک مسأله شگفت انگیزی بود!
عرضم این است، حاجآقا بیش از اینکه با زبان خود افراد را جذب بکند، طهارت باطنشان جذب میکرد. بهشکلی که اگر یک جوانی کنار او مینشست و چای میخورد با او مأنوس میشد و محبت دنیا از دلش خارج میشد. آیت الله حقشناس، یک چنین نَفَسی داشت که اگر این نَفَس به افراد میخورد، راه و مسیر درست را پیدا میکرد. خلاصه ایشان تکرار شدنی نیست.
* برای سلوک خود روش خاصی داشتند یا خیر؟
باید ابتدا بگویم که طریقت ایشان عین شریعت بود. آقای حقشناس تابع روش مرحوم آیت الله شاهآبادی بزرگ بودند. شبی در خوابی که از ایشان میبینند، مشاهده میکنند که آیت الله شاهآبادی(ره) روی آب حوض مسجد جامع حرکت میکنند و آقای حقشناس از ایشان میپرسند شما چگونه به این مقام رسیدید؟ که ایشان جواب میدهند، عمل به واجبات و ترک محرمات!
التزام به خود شریعت که عمل به واجبات و ترک محرمات است یک ریاضت میطلبد و بحث از استمرار است نه یک اتفاق؛ همه میتوانند یکبار در عمر خود عمل به واجب انجام دهند ولی استمرارش سخت است. حاجآقا همچون علامه طباطبایی(ره)، نظر بر مراقبت داشتند و معتقد بودند همین که مراقبه را کنار بگذاریم، از شریعت خارج شدهایم. قرار داشتن در این مسیر، راحت نیست.
در ضمن باید گفت، ایشان خیلی نسبت به نماز اول وقتِ آن هم جماعت، اصرار داشتند و اعتقادشان بر این بود که باید این کار جزء زیست انسان باشد و نماز اول وقت کلید انجام نماز شب است.
شاید بهتر باشد در این باب خاطرهای تعریف کنم؛ یک زمانی ایشان به هتلی در مشهد رفته بودند و به هنگام استحمام آب قطع شده بود. حاجآقا در این هنگام با بغض گفتند: «ای نماز اول وقت، من از تو محافظت کردم و تو هم از من محافظت کن» بعد از این تضرع آب وصل شد و بعد برای تشکر پیش مسئول هتل رفتند تا بابت حل شدن مشکل آب تشکر بکند، اما مسئول هتل به حاجآقا میگوید آب هنوز قطع است! خب اینجا همان ثمره ایمان بهغیب است که ظهور پیدا میکند.
*شیوه حضرت آیت الله حقشناس در جذب طلاب و راهنمایی ایشان به چه صورت بود؟
حاجآقا، مصداق بارز «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» بود. کسانی که بهدستورات خداوند عمل میکنند تمامی زندگیشان به یک اصل و اساسی برای تربیت انسانها تبدیل میشود. تربیت نه به معنایی که به این زبان چند گرمی اکتفا بشود! نه؛ بلکه این عمل است که خودش موجب رشد و هدایت دیگران میشود. بسیجیهای زیادی را میدیدم که با لباس سادهشان، محضر ایشان میآمدند و خود را متبرک میکردند تا توشه بگیرند و راهی مسیر شهادت شوند.
در واقع، ما نمیتوانیم حاجآقا را مثل یک معلم آموزشی بدانیم؛ معتقدم آنچیزی که موجب تربیت افراد میشد، حقیقت وجودی ایشان بود که فقط از زبانشان جاری نبود؛ بلکه از وجودشان جریان پیدا میکرد.

*از اخلاق و سلوک انقلابی ایشان برای ما تعریف کنید!
حاجآقای حقشناس، یک شخصیتی داشت که اگر افرادی غیر انقلابی گرد او جمع میشدند، نمیتوانستند بر ایشان اثر بگذارند. چه بسا افرادی که با انقلاب زاویه داشتند پیش ایشان میآمدند ولی طردشان نمیکردند و قهرا در صدد تربیت آنها بر میآمدند. یعنی هر کسی پیش ایشان میآمد قهرا تاثیر میگرفت. در مجموع مرام ایشان جذب حداکثری بود و به دنبال دستگیری از دیگران بودند.
نکته بسیار مهم دیگر آن است که حاجآقای حقشناس پشتوانه معنوی نظام و انقلاب اسلامی بود. کسی که از اول جوانی با خداوند عهد کرده و پایبند به آن بودهاست، به این نحو که اگر کاری درست یا غلط انجام داده، به شکلی خداوند او را تایید و یا کارش را اصلاح کند؛ نمیتواند بدون پشتوانه از چیزی حمایت کند و بیگمان حمایت ایشان از انقلاب اسلامی، مستلزم تاییدات الهی بوده است.
بهعنوان نمونه عرض کنم، مصداق اعلمیت بعد از رحلت حضرت امام خمینی(ره) با وجود حضرت آیت الله اراکی بهراحتی روشن بود و اختلافی در میان نبود؛ اما بعد از رحلت حضرت آیت الله اراکی برخی نسبت به اعلمیت رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) شبهه میکردند خصوصا با نگاه سنتی حوزه به اعلمیت، چنین شبههای بهوجود آمد که راه برون رفت آن را حضرت آیت الله حقشناس چنین مطرح کردند، که باید دید عَلَم دست کیست؟ آیت الله خامنهای علمدار انقلاب هستند و اگر عَلَم از دست علمدار بیفتد همه آسیب میبینند. این بیان آبی بر روی آتش اختلاف بوده و خیلی از افراد را از سرگشتگی نجات داد.
عرض بنده این است، با توجه به توقیع شریف که میفرماید: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه»، حضرت ولیعصر(عج) مردم را در حوادث زندگی به راویان حدیث ارجاع میفرمایند، که این ارجاع دارای دو عنوان کلیدی است؛ اولا راوی که نظر به اعلیمت دارد و ثانیا حوادث واقعه که ناظر به مجتمع اسلامی است. به عبارتی دقیقتر گفتمان امام عصر(عج) ناظر به گفتمان اسلام اجتماعی و اجتماع اسلامی است که افق مهدویت را در تمدن اسلامی روشن میکند.
واژه علمدار در بیان آقای حقشناس، هر دو عنوان را شامل میشود که همان گفتمان اسلام اجتماعی است؛ درحالی که کلمه اعلمیت صرفا عهدهدار بیان احکام اسلام در حوزه نظری است که سنت حوزههای علمیه بر مدار آن بوده است. اما عنوان علمدار، کلمهای است که هم ناظر به بعد نظری و هم ناظر به بعد عرصه اجتماع و گفتمان انقلاب اسلامی در میدان حوادث است که ریشه در بیان معصوم در توقیع شریف دارد.
* با سپاس از حضرت عالی که وقت ارزشمندتان را در اختیار رحا مدیا گذاشته اید.