یادداشت کوتاه؛

تناقضات مدرنیته و تولّد یک ایده‌ی جهانی

با فجایعی که صهیونیست‌ها هر روز مرتکب می‌شوند، جهان شاهد آشکارشدن چهره واقعی غرب و نظام سلطه است. اکنون دیگر دوران پنهان‌کاری و فریب سپری شده و فرصتی مغتنم برای معرفی ایده جدید به جهانیان فراهم آمده است.

رحا مدیا | محمدمهدی حسین‌زاده

عصر روشنگری، با شعار «اندیشیدن» و نوید رشد خرد، آرمان عقلانیت، پیشرفت و رهایی از جهل و خرافات را در سر می‌پروراند؛ اما مسیری را پیمود که عکس ادعایش بود. تناقضات درونی مدرنیته و سرخوردگی ناشی از شکست آرمان‌هایش، منجر به ظهور پدیده‌هایی چون نازیسم و فاشیسم و تحمیل دو جنگ جهانی به جهانیان شد. این جنبش‌ نازیسم به ظاهر در تقابل با عقلانیت روشنگری بود؛ اما در واقع محصول همان تخم‌هایی بود که در عصر روشنگری کاشته شدند.

نازیسم را نمی‌توان صرفاً یک ایدئولوژی سیاسی یا یک نظام حکومتی دانست؛ بلکه باید آن را به مثابه یک “اسطوره” مدرن نگریست که بر پایه‌های توهّم، نژادپرستی و خشونت بنا شده بود. پایان نازیسم آغاز صهیونیسم بود. جهان پس از جنگ جهانی دوم، گمان می‌برد که سایه شوم نازیسم برای همیشه کنار رفته است و این یک استثنا بوده؛ اما نیافتن پاسخی صحیح در چارچوب مدرنیته سکولار، راه را برای ظهور پدیده‌ خطرناکتر جدیدی باز کرد. گذار از نازیسم به صهیونیسم، آنگونه که اشاره شد، نشان‌دهنده این نکته است که جهان مدرن، با تمام دستاوردهایش، همچنان درگیر تناقضات و میراث‌های تاریک خود است. حمایت بی‌دریغ قدرت‌های غربی از صهیونیسم، این ایده را تقویت می‌کند که این پدیده شوم، نه یک انحراف از مسیر روشنگری مدرن، بلکه محصولی از منطق و خرد عقلانیت مدرن است.

با فجایعی که صهیونیست‌ها هر روز مرتکب می‌شوند، جهان شاهد آشکارشدن چهره واقعی غرب و نظام سلطه است. اکنون دیگر دوران پنهان‌کاری و فریب سپری شده و فرصتی مغتنم برای معرفی ایده جدید به جهانیان فراهم آمده است. انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک “ایده جدید” و یک “انقلاب جهانی”‌‌ که بر پایه خداباوری و کرامت انسانی بنا نهاده شده میتواند پاسخی به بحران معنایی و عملکردی عصری باشد که روزگاری از «روشنگری» انتظار میبردند.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

لینک کوتاه: