نشست علمی با حضور حجت الاسلام مصطفی جمالی

روحانیت، پرچمدار جهاد تمدنی در برابر استکبار

به مناسبت فرارسیدن سالروز سیزده آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، رسانه‌ی رحامدیا در دومین بخش از سلسله نشست‌های تخصصی خود با عنوان «بازخوانی مبانی، بایسته‌ها و چالش‌های استکبارستیزی در گفتمان انقلاب اسلامی» میزبان حجت‌الاسلام دکتر مصطفی جمالی، عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی بود. در این نشست، موضوع «نقش روحانیت در تحقق جامعه استکبارستیز»

حجت‌الاسلام دکتر جمالی در آغاز سخنان خود با بیان اینکه استکبارستیزی پدیده‌ای مقطعی یا سیاسی نیست بلکه ریشه در سنت الهی و تاریخ آفرینش انسان دارد، گفت: از آغاز خلقت تا امروز، همواره دو جریان متقابل حق و باطل در برابر یکدیگر صف‌آرایی کرده‌اند. این تقابل، جوهره‌ی عالم اختیار و اساس امتحان انسان است. قرآن کریم در آیات متعددی از دو مسیر «نور» و «ظلمات» سخن می‌گوید و در همین نسبت، روحانیت امتداد جریان هدایت و ادامه‌دهنده‌ی راه انبیاست تا جامعه را در مسیر نور و توحید رهبری کند. به گفته‌ی او، هرجا انسان در مسیر خدا حرکت کند، جبهه‌ی باطل در مقابل او صف می‌کشد و همین درگیری، زمینه‌ساز رشد و تعالی انسان است.

او با اشاره به جایگاه تاریخی روحانیت در این تقابل الهی افزود که روحانیت در امتداد رسالت انبیا تعریف می‌شود و مأموریت آن همان مأموریت پیامبران است: اقامه‌ی توحید و مبارزه با طاغوت در عصر غیبت، علما و فقها نواب عام امام معصوم‌اند و وظیفه دارند مسیر حق را در برابر انحرافات روشن کنند. از همین رو، روحانیت شیعه در طول تاریخ معاصر ایران، فرمانده جبهه‌ی حق در برابر استکبار بوده است. از فتوای تاریخی میرزای شیرازی در تحریم تنباکو تا نهضت مشروطه و سپس قیام امام خمینی(ره) و استمرار مسیر انقلاب اسلامی در دوران رهبری امام خامنه‌ای، همواره روحانیت در خط مقدم مقابله با سلطه و ظلم حضور داشته و سنگر را حفظ کرده است.

او در ادامه تأکید کرد که بنیان عالم بر درگیری حق و باطل است و تصور حذف درگیری از صحنه‌ی تاریخ، ساده‌انگاری است. دستگاه شیطان در هر عصر و زمان در تلاش است تا انسان را از مسیر توحید خارج کند و زمین را از بندگی خدا تهی سازد. بنابراین، جهاد و مبارزه نه فقط یک انتخاب، بلکه لازمه‌ی ایمان است. دکتر جمالی گفت: «هیچ صلح پایداری میان جریان توحید و جریان طاغوت شکل نمی‌گیرد، چرا که مأموریت این دو جبهه اساساً متضاد است. اگر در مقطعی به ظاهر آرامشی دیده می‌شود، آن آرامش مقدمه‌ی درگیری بزرگ‌تری است که حق باید در آن غلبه یابد.»

در ادامه، مجری نشست یکی از پرسش‌های رایج فضای عمومی را مطرح کرد مبنی بر اینکه برخی معتقدند اگر جمهوری اسلامی رویکردی نرم‌تر در برابر قدرت‌های جهانی در پیش می‌گرفت، شرایط اقتصادی و سیاسی کشور بهتر می‌شد. دکتر جمالی در پاسخ به این شبهه گفت: «چنین نگاهی ناشی از غفلت نسبت به تاریخ استعمار است. استعمارگران از آغاز شکل‌گیری تمدن‌های بشری در پی سلطه بر ملت‌ها بوده‌اند. در هر عصر، چهره‌ای تازه به خود گرفته‌اند؛ گاه با عنوان تمدن‌ساز و مصلح، گاه با شعار آزادی و گاه با نقاب پیشرفت و توسعه. اما حقیقت آن است که همواره ملت‌ها را غارت کرده‌اند. از فراعنه‌ی مصر تا امپراتوری‌های مدرن، از استعمار کلاسیک انگلیس و فرانسه تا نظام سرمایه‌داری امروز، همه در یک مسیر حرکت می‌کنند: سلطه‌ی اقلیت صاحب ثروت و قدرت بر اکثریت مردم دنیا.»

وی افزود: «تصور اینکه می‌توان با صلح و سازش با استکبار به رفاه رسید، خیالی باطل است. تجربه‌ی قرن اخیر نشان داده که هیچ کشوری با وابستگی به نظام سلطه به استقلال و پیشرفت واقعی نرسیده است. حتی جوامع غربی که مدعی آزادی‌اند، گرفتار بندهای سرمایه‌داری و اسارت مدرن‌اند. امروز اکثریت مردم اروپا و آمریکا زیر سلطه‌ی اقلیت سرمایه‌دار و شرکت‌های فراملی زندگی می‌کنند. این نظام ذاتاً ناعادلانه است و در ذات خود نمی‌تواند آزادی و عدالت را هم‌زمان تأمین کند.»

او تأکید کرد که آسایش حقیقی انسان در سایه‌ی ایمان و بندگی خداوند تحقق می‌یابد، نه در پیروی از نظام‌های مادی و دنیاپرست. به همین دلیل، منافع ملی ایران نیز نه در وابستگی و سازش با قدرت‌های جهانی، بلکه در تداوم مسیر مقاومت، استقلال و استکبارستیزی است.

در ادامه‌ی گفت‌وگو، دکتر جمالی برای تحلیل دقیق‌تر ریشه‌های تاریخی سلطه، سه مرحله از استعمار را برشمرد و توضیح داد که استعمار در طول تاریخ چهره عوض کرده اما ماهیت آن ثابت مانده است. نخست، استعمار کهن که در آن قدرت‌های اروپایی به‌طور مستقیم بر کشورها مسلط می‌شدند و منابع آنان را آشکارا غارت می‌کردند؛ نمونه‌ی بارز آن سلطه‌ی انگلستان بر هند و آفریقا بود. مرحله‌ی دوم، استعمار نو است که با استقلال صوری ملت‌ها آغاز شد اما از طریق دولت‌های دست‌نشانده و وابستگی‌های اقتصادی و فرهنگی ادامه یافت. و در نهایت، استعمار فرانو که مرحله‌ای پنهان‌تر و پیچیده‌تر از سلطه است؛ در این مرحله دشمن با ابزار رسانه، فرهنگ، فناوری و نفوذ شناختی، ذهن و اراده‌ی ملت‌ها را هدف قرار می‌دهد و بدون حضور فیزیکی، حاکمیت فکری خود را اعمال می‌کند.

او گفت: «در استعمار فرانو، دشمن به جای اشغال سرزمین، روح و اندیشه‌ی مردم را اشغال می‌کند. نفوذ موریانه‌وار در فرهنگ، آموزش، علم و اقتصاد، مهم‌ترین ویژگی این دوره است. امروز نظام سلطه با امپراتوری رسانه‌ای و جنگ شناختی در پی آن است که باور ملت‌ها را تغییر دهد، سبک زندگی‌شان را بازنویسی کند و هویت دینی و ملی آن‌ها را از درون ببلعد. میدان نبرد امروز، نه خاک و اسلحه، بلکه ذهن و روایت است. دشمن می‌خواهد روایت خودش را حقیقت جا بزند و ارزش‌های الهی را بی‌ارزش نشان دهد.»

عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی در ادامه برای مقابله با این نوع استعمار، به راهبردهای رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و گفت: «مقام معظم رهبری با شناخت عمیق از ماهیت تمدن غرب و نظام سلطه، راهکارهایی دقیق در سه مقیاس ملی، منطقه‌ای و جهانی ارائه داده‌اند. در سطح ملی، جهاد تبیین یکی از کلیدی‌ترین این راهبردهاست؛ یعنی روشنگری و بصیرت‌افزایی برای آگاه‌سازی مردم از ماهیت و ترفندهای دشمن. ملت اگر آگاه باشد، نفوذ دشمن بی‌اثر می‌شود. راهکار دیگر، اقتصاد مقاومتی است؛ ساخت یک اقتصاد مستقل، مردمی و درون‌زا که بتواند بدون تکیه به قدرت‌های جهانی، نیازهای خود را تأمین کند. در عرصه‌ی علمی و فرهنگی نیز تولید علم بومی، فناوری اسلامی و استقلال معرفتی از غرب از اولویت‌های راهبردی رهبر انقلاب است.»

او افزود: «در سطح منطقه‌ای، رهبر انقلاب با تشکیل و تقویت جبهه‌ی مقاومت، وحدتی میان ملت‌های مسلمان و آزادی‌خواه ایجاد کرده‌اند تا در برابر نظام سلطه بایستند. این جبهه امروز در فلسطین، لبنان، یمن، سوریه و عراق نمود پیدا کرده است. در سطح جهانی نیز ایشان با طرح الگوی مردم‌سالاری دینی و نقد جدی لیبرال‌دموکراسی غربی، گفتمان جدیدی از تمدن توحیدی را به جهان معرفی کرده‌اند؛ گفتمانی که می‌تواند جایگزین نظم ظالمانه‌ی سرمایه‌داری باشد.»

دکتر جمالی در ادامه با اشاره به نامه‌ی تاریخی رهبر معظم انقلاب در صدمین سال بازتأسیس حوزه‌های علمیه گفت: «آقا در این نامه تأکید کرده‌اند که حوزه‌ها باید علاوه بر پاسداری از فقه سنتی، به فقه پویا و فعال تبدیل شوند؛ فقهی که بتواند نیازهای روز جامعه را پاسخ دهد و نقش راهبری در عرصه‌های مختلف داشته باشد. فقه پویا یعنی فقهی که در برابر مسائل جدید زمانه، موضع فعال بگیرد و درک دقیقی از دشمن، ابزارهای سلطه و تحولات تمدنی داشته باشد. حوزه‌های علمیه نباید تنها به تدریس و فتوا اکتفا کنند؛ بلکه باید تولیدکننده‌ی نظریه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مبتنی بر معارف اسلامی باشند.»

او تأکید کرد که روحانیت تنها مرجع علمی نیست، بلکه مرجع عملی جامعه است و باید بازوی ولی‌فقیه در همه‌ی عرصه‌ها باشد؛ از سیاست و فرهنگ گرفته تا اقتصاد و علم. به گفته‌ی او، «روحانیت اگر می‌خواهد نقش تاریخی خود را ایفا کند، باید علاوه بر اجتهاد در فقه، اجتهاد در مسائل اجتماعی و تمدنی را نیز در دستور کار قرار دهد. امروز دشمن از مسیر نرم وارد شده است؛ از شبکه‌های اجتماعی، نظام آموزشی، سبک زندگی و حتی الگوی مصرف. مقابله با این نفوذ نرم، فقط با بصیرت دینی و تولید گفتمان اسلامی ممکن است و روحانیت باید پیشتاز این عرصه باشد.»

دکتر جمالی در بخش پایانی سخنان خود گفت: «درگیری میان جبهه‌ی حق و باطل تا ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) ادامه خواهد داشت. این نبرد، حقیقتی پایان‌ناپذیر است و روحانیت شیعه، به‌عنوان وارث راه انبیا، باید پرچم‌دار این میدان بماند. اگر روحانیت از رسالت خود غافل شود، جامعه به سرعت در گرداب دنیاگرایی و سلطه‌ی فرهنگی غرب فرو می‌رود. امروز بیش از هر زمان دیگری، حوزه‌های علمیه باید جایگاه تاریخی خود را درک کنند و با برنامه‌ریزی دقیق، گفتمان تمدن اسلامی را در سطح ملی و جهانی گسترش دهند.»

او افزود: «اگر روحانیت بتواند رسالت تاریخی خود را درک و عمل کند، نه تنها جامعه‌ی ایران، بلکه امت اسلامی را از نفوذ استعمار نو و فرانو نجات خواهد داد و زمینه‌ساز تحقق تمدن جهانی اسلام خواهد شد. تحقق جامعه‌ی استکبارستیز، مقدمه‌ی تحقق جامعه‌ی توحیدی است و این مسیر جز با علم، ایمان و مجاهدت روحانیت امکان‌پذیر نیست.»

این نشست با جمع‌بندی نهایی مبنی بر اینکه روحانیت باید محور تولید فکر، تربیت نیروی مؤمن و روشنگری جامعه در برابر نظام سلطه باشد، به کار خود پایان داد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها