رحا مدیا | علی سلیمانی امیری
آیه ۲۲ سوره توبه، به یکی از مهمترین انگیزهها و اهداف مسیر طلبگی اشاره دارد. «وَمَا كَانَ الْمُومِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ». آیهای که معروف است به آیه نفر. نفر یعنی کوچک کردن. خدای متعال در این آیه مبارکه خطاب به مردم میفرمایند که چرا از هر فرقهای از شما گروهی کوچ نمیکنند تا فهم عمیقی از دین پیدا کنند و پس از بازگشت، قوم خودشان را انذار دهند و مقدمات هدایت آنها را فراهم نمایند؟
بزرگان حوزه به ما گفته بودند: «وظیفه هدایت مردم بر عهده شما طلبههاست. شما همان کسانی هستید که آمدید در حوزه عملیه تا فهم عمیقی نسبت به دین پیدا کرده، به سمت مردم بازگردید و دانستههایتان را به آنها آموزش دهید، به امید اینکه در هدایت جامعه اثری بگذارید.»
آنها به شئون اجتماعی ما خیلی توجه میکردند و در مواردی هم حتّی تذکر میدادند که وضعیت پوشش شما مناسب حضور یک طلبه در جامعه نیست. برخی دوستان ما دلشان میخواست مانند جوانان غیر طلبه همسنّوسال خودشان، تیپهای آنچنانی بزنند و موهایشان را با مدلهای جدید اصلاح کنند؛ اما همیشه مسئولین مدرسه ما به آنها گوشزد میکردند که شأن طلبه بودن را در جامعه رعایت کنید. اگر اینگونه لباس بپوشید، دیگر کسی حرف شما را در مسائل دینی گوش نمیدهد. کلاسهای فن بیان و فن خطابه هم برایمان میگذاشتند تا در مکالماتی که با مردم داریم، دچار ضعف نباشیم.
رفته رفته، با ورود به مقطع سطح یک، به ما گفتند که در آینده باید در یکی از علوم اسلامی به صورت تخصصی وارد شوید و فعالیت کنید تا در کنار شئون اجتماعی طلبگی، در حیطه علوم دینی نیز یک تخصصی داشته باشید. ما هم به همین امید به دلیل علاقه شخصی و اهمیت رشته فقه و اصول، برای تحصیل در مقطع سطح دو، وارد یکی از موسسات تخصصی فقه و اصول شدیم.
با گذشت زمان، یافتیم که گویا مسئولین این مؤسسات، هیچ برنامهای برای شئون اجتماعی طلبههایی که محصل آنها هستند ندارند. یعنی فقط از تو میخواهند که درس بخوانی. قبول! هدف این مؤسسات تحصیل تخصصی است؛ اما باید توجه داشته باشند که مخاطب آنها طلبه هستند. طلبه کسی نیست که تمام وقت خود را در طول روز برای مطالعه بگذارد و اثرگذاری اجتماعی نداشته باشد.
نمیدانم! شاید طلبه را با دانشجو اشتباه گرفتهاند. بله؛ اگر محصلین شما دانشجو بودند، نیازی نبود که شئون اجتماعی آنها ملاحظه شود؛ چراکه اثرگذاری اجتماعی از رسالتهای دانشجویی نیست. اما حساب طلبهها فرق دارد. نه تنها از وظائف طلبگی، حضور فعال در عرصه اجتماعی است؛ بلکه اصلا یکی از مواردی که هویت طلاب را در جامعه تعریف میکند همین مسئله است.
از گذشته تا کنون همین بوده؛ طلبهها در طول تاریخ حواسشان به مردم اطراف خود بوده و با آنها به صورت مداوم، برخورد و مراوده داشتند. این در حالی است که گروهی از همان طلبهها مشغول فلسفه خواندن بودند، گروه دیگر مشغول تفسیر خواندن بودند و برخی فقه و اصول میخواندند. لکن همگی در مورد فعالیت در زمینههای اجتماعی و تاثیرگذاری بر روی مردم مشترک بودند.
شاید مسئولینی که برای مؤسسات تخصصی برنامهریزی میکنند، زندگی میرزای شیرازی را که در اوج فقاهت و مرجعیت و فعالیتهای علمی، فتوای تنباکو را علیه استعمار انگلیس نسبت به ایران دادند، بررسی نکردهاند. همچنین شاید زندگی سید محمد کاضم یزدی ـ از علماء قرن ۱۳ هجری ـ را که آثار او در حال حاضر مورد استفاده فراوان اهل علم قرار میگیرد، مورد مطالعه قرار ندادهاند و اطلاعی از فتوای ایشان مبنی بر جهاد علیه اشغال لیبی توسط ایتالیا و اشغال عراق توسط انگلیس ندارند.
اصلاً چرا اینقدر فاصله میگیریم؟ امام خمینی که از علماء نامی در رشتههای فقه و اصول و فلسفه و عرفان هستند، مگر در دوران جوانی تصمیم به دعوت از آیت الله بروجردی به قم برای در دست گرفتن زعامت و مرجعیت شیعه، نگرفتند؟ آیا این فعالیتهای علما اجتماعی نیستند؟ یعنی علما اهداف علمی و کارهای انجام نداده در زمینههای علمی نداشتند که هیچ وقت این فعالیتها را ترک نمیکردند؟
هویت طلبگی از ایمان راسخ به خداوند متعال، فعالیتهای علمی و کنشگری اجتماعی ساخته شده است. هر کدام از این ارکان نباشند، طلبگی مورد خدشه خواهدبود. برنامهریزی مسئولین مراکز علمی باید گونهای باشد که حتما شئون اجتماعی طلاب را فرابگیرد. طلبه سطوح عالی که شئون اجتماعی را در نظر نمیگیرد، در حقیقت دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و اصول است نه طلبه موفق.