بخش سوم؛

روایت یادداشت‌نویسی | مسئله‌محوری یادداشت

یادداشت‌نویس حرفه‌ای، موضوع‌نویس نیست، موعظه‌گر نیست، توصیف‌گر و گزارشگر هم نیست؛ مسئله‌نگر است. نگاهی پرسشگر به جهان و اطراف و اطرافیان دارد. این تفاوت شاید ساده و بی‌جاذبه به نظر برسد؛ اما بنیادین است و محکی است برای  بازشناسی یادداشت از دیگر قالب‌ها در نوشتار.

رحا مدیا | سعید احمدی

اگر یادداشت را به‌مثابه پیکر بدانیم، روح حاکم بر آن ویژگی‌هایی دارد؛ از مهم‌ترین آن‌ها «مسئله‌محوری» است. همان‌طور که در مقاله‌های علمی، همه‌ی ساختار بر مسئله‌ای مشخص سامان می‌گیرد، نبود مسئله در یادداشت نیز نوشته را به سوی شعار، بیانیه یا تحلیلی کم‌مایه می‌برد؛ نه جهت دارد، نه جهت‌ می‌سازد و نکته‌گو و تأمل‌برانگیز نیست.

از اشتباه‌های نویسندگان در باب یادداشت، این است که مسئله‌محوری را با «موضوع‌محوری» یک چیز می‌دانند. «موضوع» کلیت مسائل است؛ گسترده و گاه بی‌کران؛ مثل «نوجوانان»، «شبکه‌های اجتماعی»، «عفاف»، «آسیب‌های اجتماعی»، «امامت»، «غدیر»، «منجی‌گرایی» و «معرفت نفس». «مسئله» اما از زمین موضوعات برمی‌خیزد؛ موقعیتی مشخص، نگران‌کننده یا انگیزه‌بخش که به واکاوی، تحلیل و تبیین نیاز دارد. «دیگرکشی‌های برآمده از سرقت تلفن همراه»، «تغییر الگوهای پوشش در مدارس دخترانه»، «چالش نهادهای آموزشی در رقابت با الگوسازان فضای مجازی» «تأثیر و تأثر هنر معماری بر فرهنگ عفاف و مستوری» نمونه‌هایی از مسئله‌اند؛ یعنی برشی از واقعیات با زاویه‌ای خاص و نگاهی مسئله‌مند.

این برجستگی و تمایز، فقط نظری نیست؛ بلکه بر ساختار، زبان، عمق و تأثیرگذاری یادداشت اثری مستقیم دارد. پرداختن به موضوع، سر از کجا در می‌آورد؟ از «کلی‌گویی، لفاظی و تکرار گزاره‌های ارزشی نویسنده» بدون اینکه نگاه و نکته‌ای تازه به دست بدهد. یادداشت درباره «جوانان امروزی» بدون تمرکز بر مسئله‌ای عینی، چیزی جز فهرستی از گله‌مندی‌ها، موعظه‌گری‌ها یا سفارش‌ها نیست. نویسنده اگر با دقت و تمرکز «مسئله‌ای مشخص» را درک و شناسایی کند متن او بدل می‌شود به تحلیلی روشنگرانه، برانگیزاننده و خردورزانه.

با این وصف و حال، هنگام آموزش یادداشت‌نویسی یا سفارش یادداشت باید به جای تشویق و ترغیب به انتخاب موضوعات کلی، نویسنده را به کشف و سپس تبیین مسئله سوق داد؛ زیرا مسئله از جنس «یافتن» است؛ نه «گزینش». سلوک برای کشف مسائل، نیز فرایندی دارد که با درنگ و گشت‌وگذار در اطوار و لایه‌های واقعیت اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی شدنی است. بسا مسئله‌ای در مشاهده‌ای ساده و روزمره به چشم بیاید یا در دل خبری کوتاه یا در حین و بین تجربه‌ی زیسته؛ اما چه چیزی از آن، مسئله می‌سازد؟ چشم پرسشگر و مغز تحلیل‌گر نویسنده.

از نکته‌های مهم در این باب، بی‌طرفی ارزشی در پرداختن به مسئله است. مسئله‌محوری نه یعنی بیان «مشکلات»؛ بلکه یعنی  واکاوی «پرسش‌ها»؛ چه منفی باشند چه مثبت. مسئله ممکن است رشد فزاینده پدیده‌ای مطلوب باشد یا دامن‌گستری آسیبی اجتماعی. مهم این است که نویسنده بتواند آن را صورت‌بندی کند، زوایای آن را بکاود، زمینه‌ها و پیامدهای آن را بسنجد و سرانجام، دیدگاه خود را با تحلیلی همه‌فهم ارائه دهد.

این را هم فرو نگذاریم که یادداشت بدون مسئله‌محوری، فقط از محتوا تهی نمی‌شود؛ بلکه  ساختاری خواهد داشت بدون ستون و سامان. شاکله، نظام و انسجام یادداشت، با مسئله پر و پا می‌گیرد و از «عنوان» تا «پایان» همه تابع آنند. آغاز، یعنی ورود مناسب و معرفی مسئله؛ بدنه، تحلیل ابعاد و زمینه‌های آن و نتیجه‌گیری نیز جمع‌بندی و ارائه رویکرد یا پیشنهاد است. بدون مسئله، نویسنده نمی‌داند چه می‌گوید، چرا می‌گوید و قرار است مخاطب را به چه درک یا واکنشی برساند.

یادداشت‌نویس حرفه‌ای، موضوع‌نویس نیست، موعظه‌گر نیست، توصیف‌گر و گزارشگر هم نیست؛ مسئله‌نگر است. نگاهی پرسشگر به جهان و اطراف و اطرافیان دارد. این تفاوت شاید ساده و بی‌جاذبه به نظر برسد؛ اما بنیادین است و محکی است برای  بازشناسی یادداشت از دیگر قالب‌ها در نوشتار.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها