قرن اخیر جولانگاه ظهور و بروز اندیشههای متعدد و متکثری است که برخی از آنها ریشه در آموزههای آسمانی و برخی دیگر نیز از درون مادیات و جاذبههای اثباتگرایانه پوزیتیویسمی سر برآوردهاند.
در این میان متفکرانی بودهاند که تلاش کردهاند بر پیکر در حال احتضار اسلام سیاسی جانی تازه ببخشند و جوامع بشری بهویژه جوامع اسلامی را بر اساس فضیلتهای فراموش شدۀ اسلام ناب سامان دهند.
یکی از این متفکران برجسته، حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی (ره) است. شخصیتی جامع که در گذر زمان تمام نشدنی است و ظهور و بروز اندیشههایش، توجه بسیاری از نظریهپردازان سیاسی اجتماعی را به خود جلب کرده است.
با کلاننگری در عرصههای مختلف سیاسی_اجتماعی، مقتضیات نوپدید عصر کنونی، حوادث مستحدثۀ ملی، منطقهای و فرامنطقهای، به این نکته پی خواهیم برد که توجه به اندیشههای راهبردی امام خمینی (ره)، بهویژه اندیشۀ سیاسی آن فقیه فقید برای نسل کنونی ضرورت دارد.
در زمانهای که عدهای از علمای شیعی، هم خود از سیاست دوری میکردند و هم با تبیین بیگانگی سیاست و دیانت، متدینین را از پرداختن به مسائل سیاسی و ورود در عرصۀ سیاست منع میکردند، این امام راحل (ره) بود که با شالوده شکنی این تفکر، تمامقد در مقابل این برداشت انحرافی ایستاد.
علم مبارزه با سکولاریسم را برافراشت و با زیر سؤال بردن سیاستگریزی علمای دینی، بر سر ناآگاهان و کجاندیشان این گونه فریاد زد که « واللَّه اسلام تمامش سياست است. اسلام را بد معرفی كردهاند. سياست مُدُن از اسلام سرچشمه مىگيرد. من از آن آخوندها نيستم كه در اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم؛ من پاپ نيستم كه فقط روزهاى يكشنبه مراسمى انجام دهم و بقيۀ اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور ديگر كارى نداشته باشم..»( صحيفه امام، ج1، ص: 270)
در چنین شرایطی امام راحل به صورت علمی و عملی بر ممزوج بودن سیاست و دیانت تأکید کرد و اندیشۀ سیاسیاش که نشأت گرفته از آموزههای سیاسی اسلام ناب، فقاهت پویا، توجه به واقعیتهای زمانه، شناخت جریانات سیاسی، رصد عملکرد سیاستمداران غرب و اشراف کامل بر نقشههای شوم مستکبران بود را بسط داد.
به بیان دیگر اندیشۀ سیاسی امام خمینی (ره) فقط محصول اصول فقهی متداول حوزوی نبود، بلکه آمیخته کردن مبانی و موضوعات فقهی با نیازمندیهای جامعه بهویژه توجه به عنصر زمان در پخته شدن اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) نقشی کلیدی داشته است.
برای تبیین بهتر اندیشۀ سیاسی امام خمینی (ره) باید مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی و همچنین مبانی کلامی، فقهی، عرفانی امام خمینی (ره) مورد توجه قرار گیرد که این مسائل فراتر از نوشتار حاضر است. اما عصاره، جوهره و شاهبیت آراء و اندیشههای سیاسی امام خمینی (ره) را میتوان در نظریۀ «ولایتفقیه» مشاهده کرد.
نظریهای که مورد توجه فقهای زیادی قرار داشت و علیرغم برخورد فقیهانه با آن، در کتب فقهی فقها محصور شده بود. اما این امام خمینی (ره) بود که برای عملیاتی کردن چنین نظریهای، سالهای سال دغدغهای ذهنی داشت و در مسجد «شیخ انصاری» نجف اشرف، آن را چکشکاری کرد. با حمایت مجاهدت گونۀ مردم انقلابی ایران، آن را از ساحت نظریه عبور داد و با عملیاتی کردن آن در متن جامعه، زمینۀ «خروجِ جمعی» از ولایت طاغوت را محقق نمود.
امام خمینی (ره) چنین اعتقاد داشت که اگر کسی آشنایی اجمالی با اسلام و دستورات دینی داشته باشد، پذیرای نظریۀ ولایتفقیه خواهد شد. زیرا میداند که دستورات و قوانین دینی، بدون مجری کارآمدی ندارند و عملیاتی کردن آنها نیازمند مجری است. در عصر حضور ائمه معصومین علیهمالسلام شخص پیامبر و امام معصوم مجری این قوانین هستند و در عصر غیبت نیز این مسئولیت بر عهدۀ ولیفقیه است.
ایشان در مقدمۀ کتاب ولایتفقیه در این خصوص چنین مینویسد که «ولایتفقیه از موضوعاتی است که تصور آن موجب تصدیق میشود و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد، به ولایتفقیه برسد، آن را به تصور آورد، بی درنگ تصدیق خواهد کرد.» (ولایتفقیه، ص۳)
البته بیگانگان با مشاهدۀ ریشهدواندن این نظریه احساس خطر کردند. یکی از اقداماتی که برای مقابله با آن انجام دادند، این است که برخی دانشگاهیان و حوزویان را مأمور کردند تا برقراری حکومت دینی در عصر غیبت را زیر سؤال ببرند که متأسفانه رگههای پررنگ این روند تخریبی هنوز هم در حوزههای علمیه مشاهده میشود.
با تدبر در نظریۀ ولایتفقیه امام خمینی (ره) میتوان نوع نگاه ایشان به بسیاری از دانشواژههای سیاسی از جمله سیاست، جمهوریت، عدالت، آزادی، حکومت، مشروعیت، مقبولیت، سکولاریسم، مشارکت سیاسی، حکومت دینی و ساختارهای آن، نقش مردم در حکومت دینی، حکومت دینی و ساختار آن، ضرورت تأسیس حکومت اسلامی در دوران غیبت، ویژگیهای حاکم اسلامی، نقش و حقوق مردم در حکومت ولایی، سیاست بینالملل، ضرورت حضور در عرصۀ سیاست جهانی و … پی برد.
نکتهای که پرداختن به آن در پایان این نوشتار ضرورت دارد این است برخی دگراندیشان با برداشتهای سلیقهای خود از اندیشۀ سیاسی امام خمینی (ره) مشغول ترویج کجروایتهایی هستند که سرانجامش به تحریف امام و اندیشههای تمدن سازش ختم میشود.
باید توجه داشته باشیم که نظام اسلامی و حکومت دینی نشأت گرفته از اندیشۀ سیاسی امام خمینی (ره) است و استمرارش نیز مبتنی بر تقویت و ترویج گفتمان امام انقلاب است. به بیان دیگر، علت محدثه و مبقیۀ نظام اسلامی، اندیشههای سیاسی امام خمینی (ره) است.
بنابراین حفظ و انتقال اندیشۀ سیاسی امام خمینی به افکار عمومی بهویژه نسل جوان، از بایستههایی است که همۀ دلسوزان انقلابی باید به آن اهتمام داشته باشند تا از تحریف این اندیشه تمدن ساز جلوگیری شود.