در درس اخلاق آیت الله عابدی تبیین شد؛

آئیین جوانمردی در سبک زندگی

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت: یکی می‌خواهد در زیارت نفر اول باشد، یکی می‌خواهد در مطالعه نفر اول باشد، یکی می‌خواهد در تدریس نفر اول باشد، هر کسی که همت به هر کاری دارد، «وَ لَم يتقدمْ مَن ارادَ تأخّرا»؛ هرکسی که شل و کم ‌همت است در هیچ‌کاری هم جلو نمی‌افتد.

به گزارش رحا مدیا، آیت الله احمد عابدی، استاد عالی حوزه علمیه قم در ادامه جلسات اخلاق خود به ابعاد بلندهمتی پرداخت و در این‌باره دیدگاه امیر مؤمنان علی‌السلام را تبیین کرد.

مشروح سخنان استاد عابدی تقدیم مخاطبان محترم رسانه‌ی رحا می‌شود:

در «غررالحکم» از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل کرده که «قیمةُ الرّجلِ بِقدرِ هِمّتِه». یک جا از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده، قیمت هر آدمی به اندازه علم اوست. اینجا هم از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده که قیمت هر آدمی به اندازه همت اوست؛ یعنی همت، با ارزش آدم یک اندازه است. کسی که همتش کم است، ارزشش هم کم است. هر کسی همتش بلند است، ارزشش هم زیاد است.

قرآن کریم معمولا آدم‌هایی که دارای همت بلند هستند را با تعبیر رجل(مرد) بیان کرده است. ببینید مثلا جاهایی که قرآن کلمه رجل به کار می‌برد؛ «وَ جاءَ ‌مِنْ اقصی المدینةِ رجلٌ یَسعی»؛ در مورد «حبیب نجار» است. «حبیب نجار» کسی است که هم در قرآن آمده، هم در انجیل داستانش هست. حالا در تورات نیست؛ ولی در تلمود یهودی‌ها هست.

در جای دیگرهم مثلا قرآن فرموده: «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيه». کسانی که مثلا شهدا؛ اینها مرد بودند وآدم‌هایی که همت قوی دارند.

جای دیگر می‌فرماید: «يُسَبِّحُ لَهُۥ فِيهَا بِٱلغُدُوِّ وَٱلأٓصَالِ رِجَال لَّا تُلهِيهِم تِجَرَة وَلَا بَيعٌ عَن ذِكرِ ٱللَّه». در شهری در ترکیه مسجدی هست که دم بازار است. این مسجد مناره‌‌ای دارد که یک فلشی به طرف بازار کشیده شده و روی آن فلش این آیه قرآن را نوشته که «رِجَال لَّا تُلهِيهِم تِجَٰرَة وَلَا بَيعٌ عَن ذِكرِ ٱللَّه.»

 یا مثلا «فِيهِ رِجَال يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا.» این‌طور تعبیرهای قرآن کریم درباره آدم‌هایی که بلند همت هستند این است که می‌فرماید این‌ها مرد هستند.

یا مثلا به جای کلمه رجل و رجال کلمه فتیه، فتوت، جوانمردی که جوانمردی غیر از مرد بودن است؛ ممکن است کسی زن باشد و جوانمرد باشد و ممکن است که کسی مرد است و ناجوانمرد باشد. درباره حضرت ابراهیم علیه‌السلام «قَالُواْ سَمِعنَا فَتى يَذكُرُهُم يُقَالُ لَهُ إِبرَٰهِيم» جوانمردی را به ابراهیم نسبت می‌دهد؛ مثلا وقتی کسی طمع کرد به همسر ابراهیم علیه‌السلام، حضرت ابراهیم درباره همسرخودش و حفظ خانواده اش چه کار کرد. یا مثلا در داستان حضرت یوسف علیه‌السلام «دَخَلَ مَعَهُ ٱلسِّجنَ فَتَيَان» دو تا جوانمرد.

فرض کنید حضرت آدم علیه‌السلام جوانمرد است. چرا حضرت آدم جوانمرد است؛ به خاطر اینکه می‌گویند آدم و حوا در بهشت بودند، زن و شوهر هستند، نامحرمی هم در بهشت نبود، اصلا هیچ آدمی غیر از این دو تا نبود. وقتی که «بَدَت لَهُمَا سَوءَٰتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخصِفَانِ َلَيهِمَا مِن وَرَقِ ٱلجَنَّةِ»؛ بنا کردند خودشان را بپوشانند، با اینکه نامحرمی آن‌جا نبود.

در بعضی کتاب‌ها می‌گویند که وقتی حضرت آدم علیه السلام در بهشت بود، وقتی «بَدَت لَهُمَا سَوءَٰتُهُمَا»  بنا کردند برگ درخت انجیر به خودشان بگذارند. وقتی که برگ انجیر گذاشتند، جوانمردی حضرت آدم هم این بود که به درخت انجیر دعا کرد و گفت حالا که من را پوشاندی خدا این خیر را به تو بدهد که چوبت را نسوزانند و بار هم روی تو نیاید.

 پیامبران خدا همه جوانمرد بودند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار». اینها جوانمردی است.

خلاصه قرآن گاهی کلمه رجل به کارمی‌برد، گاهی کلمه فتی و فتوت و بعد هم اینها هر کدامش آدابی دارد. صدها کتاب در فرهنگ ما مسلمان‌ها درباره آداب جوانمردی هست. صدها کتاب؛ مثلا ده‌ها کتاب هست که در حمام، کیسه‌کش حمام مردانگی وجوانمردیش به چیست که چطور باید کیسه بکشد. این‌قدرکتاب درباره جوانمردی قصاب‌ها هست که چطوری قصابی کنند. کسی گوسفند را خوابانده بود می‌خواست سرش را ببرد، داشت چاقو تیز می‌کرد. پیامبر فرمود خدا لعنتت کند چرا زودتر چاقو را تیز نکردی که حیوان اذیت نشود؟! حیوان را خواباندی داری چاقو تیزمی‌کنی؟!

جوانمردی در ساختمان ساختن، در لباس دوختن، در عطاری و نانوایی. این‌قدر مثلا کتاب هست نانوا آدابی دارد. تا چهل پنجاه سال پیش اینها رعایت می‌شد، می‌گفتند کسی بی‌وضو نباید به خمیر دست بزند. کسی که می‌خواهد نانوا باشد حتما باید نمازشب بخواند؛ یعنی یک آدابی داشت اینها جوانمردی در نانوایی است.

در این کتاب «اوصاف الاشراف» خواجه می‌گوید کسی فالوده می‌فروخت، کسی به او گفت این چه مزه‌ای دارد؟ گفت سی سال است که فالوده می‌فروشم و هنوز لب نزده‌ام. گفت چطور؟ گفت به خاطر اینکه یک‌بار هوای نفسم این بود که فالوده می‌خواهم؛ برای اینکه با هوای نفس مبارزه کنم، گفتم به شغل فالوده فروشی می‌روم و هیچ‌وقت لب نمی‌زنم.

در کتابی بود که کسی گفته بود من بیست سال است دلم آرزوی هلیم دارد؛ اما ساعت فروش‌ هلیم‌ 7 تا 8 صبح است. آن موقع هم وقت درس من است. بیست سال است که هنوز آرزویم این است که یک‌بار هلیم بخورم و تا حالا هلیم نخورده‌ام.

 شعر می‌گوید:

لَم أجِد الإِنسانَ إِلا ابنَ سعيِه

فمن كان أسعَى كان بالمجدِ أجدرا

انسان فرزند سعی و تلاش خودش است. هر کسی که بیشتر سعی دارد، به بزرگی سزاوارتر است.

فلم يتأخرْ مَن ارادَ تقدمًا

و لم يتقدمْ مَن ارادَ تأخّرا

کسی که اصلا خودش آدم بی‌همتی است، همیشه عقب هست و کسی هم همیشه می‌خواهد سرآمد باشد، هیچ‌وقت عقب نیست. هرکسی که می‌خواهد جلو باشد عقب نمی‌افتد. یکی می‌گوید دوست دارم در عبادت نفر اول باشم. در زیارت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها نفر اول باشم. کسی که می‌خواهد تقدم داشته باشد هیچوقت مؤخّر هم نیست.

آیت الله مرعشی نجفی رضوان‌الله‌علیه شاید چهل پنجاه سال اولین نفری بود که به حرم مشرف می‌شد چون آن‌موقع در حرم را می‌بستند، یک ساعت قبل از اذان صبح در حرم را باز می‌کردند. این‌قدر زیاد من دیده بودم آقای مرعشی نشسته در حرم، عبایش هم روی سرش کشیده، نشسته بود تا در حرم باز شود.

یکی می‌خواهد در زیارت نفر اول باشد، یکی می‌خواهد در مطالعه نفر اول باشد، یکی می‌خواهد در تدریس نفر اول باشد، هر کسی که همت به هر کاری دارد، «وَ لَم يتقدمْ مَن ارادَ تأخّرا»؛ هرکسی که شل و کم ‌همت است در هیچ‌کاری هم جلو نمی‌افتد.

«یا ایّها المُدّثر قُم فَانذِر» خداوند متعال زمانی که پیغمبر روی سرش عبا کشیده بود، مریض بود و می‌لرزید؛ به او می‌گوید بلند شو! پیامبر این‌طور بود. از اول صبح تا آخر شب کار می‌کرد. خیلی وقت‌ها مریض بود. چندبار شد پیامبر را عقرب نیش زد. چندبار از اسب پایین افتاد. پیامبر سنگ کلیه هم داشت؛ ولی اینها هیچ‌کدام باعث نشد که پیامبر بخوابد و شب وروز کار می‌کرد. این همت بلند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌‌‌وآله است.

گزارشگر: بابک شکورزاده

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها