عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:

حکمرانی انقلابی شهید رئیسی موجودیت سودجویان را تهدید می‌کرد

حجت الاسلام ایزدهی می‌گوید سنخ و ذات شهید رئیسی با دیگران متفاوت بود؛ از این رو رفتارش هم از آن ها متمایز شده بود به گونه‌ای که نام و جایگاه برایش مطرح نبود؛ خود را سرباز نظام و انقلاب می‌دانست و همه چیز اعم از آبرو، جایگاه و زندگی را وقف خدمت کرد.

به گزارش رحا مدیا، انقلاب اسلامی پس از پیروزی و استقرار در سال 57 تا به امروز، دولت های مختلفی را با رؤسا و رویکردهای متنوع تجربه کرده است؛ در این بین به اذعان مردم و صاحب نظران، دولت سیزدهم به ریاست شهید آیت الله رئیسی با اینکه به لحاظ زمانی کوتاه‌ترین دولت بود، در ابعاد گوناگون بیش از سایرین منشأ اثر واقع شد و توانست جلوه‌ای از دولت تراز انقلاب اسلامی را به نمایش بگذارد؛ دولتی که در رأس آن یک طلبه انقلابی و برخاسته از حوزه علمیه حضور داشت، با رویکردی متفاوت از روال مرسوم، در مدت زمانی کوتاه و با وجود همه چالش ها، بیشترین خدمات خرد و کلان را ارائه کرد و به عنوان خادم جمهور در ذهن و دل مردم ماندگار شد. با توجه به اهمیت همه جانبه تداوم چنین الگوی حکمرانی در نظام اسلامی، گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم همزمان با نخستین سالروز شهادت آیت الله رئیسی و دولت‌مردان همراهش، در گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدسجاد ایزدهی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ضمن بررسی و تبیین شاخص‌های متمایز دولت سیزدهم و رمز و راز محبوبیت آن، به تبیین چگونگی تحقق این مهم پرداخته است که شرح آن در پی می‌آید.

* مهم‌ترین ویژگی آیت الله رئیسی که سبب شد در دل مردم جای گیرد و ماندگار شود، چه بود؟

اگر در چند کلمه بخواهم پاسخ دهم، طلبه خط امام بودن؛ البته نه به معنای اصطلاح سیاسی آن بلکه منظور طلبه و فرزند انقلاب بودن؛ سنخ و ذات شهید رئیسی با دیگران متفاوت بود از این رو رفتارش هم از آن ها متمایز شده بود. هیچگاه اینکه چه منصبی دارد، چقدر درس خوانده، چقدر کار کرده و… برایش مطرح نبود، همیشه می گفت من طلبه ام و همواره خود را سرباز نظام و انقلاب می دانست؛ به همین خاطر همه چیز اعم از آبرو، جایگاه و زندگی و… را وقف خدمت کرد و در بند پروتکل ها نبود. معتقد به نظام ولایت و خدمت به انقلاب بود؛ اگر رهبرمعظم انقلاب فرمایشی داشتند با منطق یک طلبه خدوم انقلابی فرمانبردار بود؛ دنبال یاد و نام نبود، واقعا دغدغه مند مردم و مستضعفین بود و دودوتا چهارتای مادی و پست و مقام برایش ارزشی نداشت. به وزرا سفارش کرده بود که فکر نکنید 8 سال زمان داریم؛ همه تلاش و ایده هایتان را در همین 4 سال عملی کنید؛ با این حال به جای اینکه وزیر و معاون و .. را به میدان بفرستد، خودش مستقیما حضور پیدا می کرد و اینطور نبود که صرفا برود ببیند و اشک بریزد بلکه به عنوان رئیس جمهور به دنبال حل مشکلات و انجام کار بود (چنانکه امیرمؤمنان علی(ع) نیز در منطق حکمرانی خود وقتی کارداری را مشخص و به او تفویض مسئولیت می کردند، جدا از دقت در انتخاب افراد صالح، همزمان نهادهای ناظر نیز تعریف می کردند تا گزارش کار را نه فقط از زبان کاردار بلکه از زبان آن ها هم بشنوند و اطمینان پیدا کنند). اصولا سنخ مدیریت، سنخ تفویض صرف نیست بلکه لازم است از هرآنچه جلوی فساد را می گیرد نیز، پیشگیری شود تا کارآمدی افزایش یابد و نتیجه تضمین شود. در انتخابات سال 96 که آیت الله رئیسی رأی نیاورد، اغلب او را سرزنش می کردند که چرا آنچه درباره سایر کاندیداها می داند را به مردم نگفت؟ غافل از اینکه گفتن دانسته ها هنر نیست؛ اخلاق می گوید فراتر از پیروزی در انتخابات، مساله بزرگتری به نام نظام و انقلاب وجود دارد که باید به آن توجه داشت (امیرمؤمنان علی(ع) هم می توانست از طرق متفاوت با خلفا مقابله کند و حکومت را به دست گیرد اما مراعات مساله بزرگتری به نام حفظ اسلام را کرد).

* باتوجه به مسئولیت‌های اخیر شهید رئیسی چه در آستان قدس، چه قوه قضائیه و چه مجریه، به طرق مختلف شاهد دشمنی با ایشان از خارج و داخل هستیم؛ دشمنی های خارج از سمت مستکبرین، طبیعی است اما دشمنی‌های داخلی از کجا نشأت می گیرد؟ آن هم وقتی ایشان در انتخابات کسی را تخریب نکرد و خود به ناحق از سوی جریانات متعدد تخریب شد؛ حتی بعد از شهادت.

در این تخریب‌ها آنچه فراتر از شخص آیت الله رئیسی اهمیت دارد، منطق اوست؛ او نماینده منطقی بود که خیلی‌ها اقامه اش را برنمی تابند؛ از یکی از آقایان شبه اندیشمند شنیدم که می گفت خوب شد آقای رئیسی رفت؛ از وقتی آمد از صداوسیما تا همه جا از انقلاب و ارزش ها پر شده بود! ببینید واضح می‌گویند که با این‌ها مشکل دارند. در نگاه کلان، امامین انقلاب برای کارگزار مطلوب انقلاب(حکمرانی)، منطق ویژه‌ای قائل هستند که موجودیت بسیاری را تهدید می‌کرد؛ در صدر اسلام از حاکمیت امیرمؤمنان بعد از پیامبر، ممانعت کردند چون می‌دانستند با وجود او طبعا بسیاری از مشکلات جامعه برطرف می شود و با اقبال مردم به ایشان دیگر جایی برای آن‌ها و مطامعشان باقی نخواهد ماند؛ از این رو تا توانستند تلاش کردند حضرت روی کار نیاید و همان پنج سالی هم که ایشان حاکم شدند از هیچ توطئه‌ای برای ناکارآمد نشان دادن حکومتشان دریغ نکردند؛ در مقابل حضرت با آگاهی بخشی فتنه ها را کور می کردند و نهایتا هم در اوج مظلومیت شهید شدند اما منطق ایشان تا امروز باقی ماند؛ حالا هم مسأله این است که عده‌ای نمی خواهند منطق شهید رئیسی حاکم شود چون در این صورت منافعشان به خطر می‌افتد. به همین دلیل شروع به تخریب کردند حتی نسبت به واضحاتی چون تحصیلات ایشان؛ جریان مخالف به هر در و دیواری زد و می زند تا منطق ایشان که منطق انقلاب اسلامی بود، حاکم نشود و گسترش نیابد.

منطق حکمرانی آیت الله رئیسی همان منطق حکمرانی اسلام یعنی مردم‌سالاری دینی، حاکمیت ارزش ها و مردم، قانون مبتنی بر مبانی اصیل، عدالت به جای مساوات، پاسخگویی به مردم به عنوان صاحبان انقلاب بود در حالی‌که منطق رایج دنیا از مساوات، قانون و…. صحبت می کند. با وجود همه کارشکنی‌ها و تهمت‌ها شهید رئیسی نه تنها هرگز شکایت نکرد و صرفا پاسخ می داد بلکه همواره رو به جلو و رشد نیز بود به گونه‌ای که چه در آستانقدس، چه در قوه قضائیه ومجریه، تغییر نگاه ها و ساختارها، مستضعف محوری و حاکمیت نگاه علمی و ارزشی را محوریت بخشید یعنی همان تحول در راستای اهداف و به سوی پیشرفت؛ چنانکه رهبرمعظم انقلاب هم فرمودند اگر دولت شهید رئیسی چند سال دیگر ادامه می یافت کشور از بسیاری بن بست‌ها عبور می کرد.

در عین حال آنچه اهمیت دارد، ارتقای بصیرت و قدرت تشخیص مردم است و رسیدن به این درک که افرادی را انتخاب کنند که شایسته یک پست باشند نه دنبال آن پست؛ در این صورت حتی در نبود شهید رئیسی هم راه و منطقش ادامه خواهد یافت؛ اگر مردم به دنبال منطق انقلاب که همان منطق استضعاف و استکبار، ظالم و مظلوم، تقویت مقاومت، عدالت، انقلابی بودن، معنویت داشتن، محوریت ارزش ها به جای خودمحوری، حاکم کردن ارزش مداران و ….است، باشند، اولین و آخرین نفر خودشان نفع می برند هرچند این منطق مخالف و مانع کم ندارد که به شکل های متنوع قومی، صنفی، داخلی، خارجی و… جلوه می‌کنند.

* با توجه به تاریخ معاصر، عده‌ای قائل هستند شهید رئیسی با عملکرد خود، تراز ریاست جمهوری را بالا برد؛ به نظر شما، کدام عملکرد ایشان سبب ارتقای این تراز شده است؟

یک یا دو مورد نیست؛ برای اینکه تراز دولتی متفاوت شود، عوامل متعددی باید پای کار بیایند؛ نخستین عامل، بستر مقتضی(ساختار) است؛ مثلا در دولت های پیش از ایشان حتی با کشورهای اطراف مانند چین و روسیه هم مشکل داشتیم، آن ها میل به سرمایه گذاری در کشور داشتند ولی دولت رغبت نداشت در حالی که شهید رئیسی این مقتضیات را فراهم یا روان کرد. دومین عامل، قوانین هستند، اگر قوانین مناسب سازی نشود خود به خود اتفاقی رخ نمی دهد؛ مثلا هر چه دولت برای کاهش تورم تلاش کند، تا وقتی بانک های خصوصی خلق پول می کنند، تورم افزایش خواهد داشت. آیت الله رئیسی باتوجه به اینکه قاضی هم بود، بحث منشا فساد و جلوگیری از آن را خوب درک می کرد و تا جایی که توانست با تمام فشارهای موجود، جلوی آن را گرفت. از طرفی در خانه یا دفتر کار نمی‌نشست که به وزرا بگوید بروید کار کنید؛ بلکه به تعبیر سردار سلیمانی، جلودار بود؛ خودش می‌رفت وسط میدان و می گفت بیایید؛ این نوع پیگیری، پشتکار و به سرانجام رساندن بود که کارامدی دولت ایشان را افزایش داد.

کارگزاران دیگر عامل مؤثر در تفاوت تراز دولت ایشان با سایرین دولت‌ها بودند زیرا تا کارگزار مناسب، باورمند و همسو نباشد، ساختار و قانون خوب به سرانجامی نمی رسد و البته همه این چهار عامل ساختار، قانون، پشتکار و کارگزار باید در کنار هم وجود داشته باشند وگرنه در برخی دولت های پیشین شاهد وجود یک یا دو عامل از این مجموعه بودیم اما چنانکه باید اثری در کارآمدیشان نداشت. از این ها گذشته، صداقت هم بسیار مهم است؛ شهید رئیسی در سایه ایمان به خدا و اخلاصش، شخصیتی مردمی، صادق و دلسوز داشت، همرنگ مردم بود و برای خود کیسه ندوخته بود؛ اگر مردم محروم، خستگی و محرومیت و … داشتند، او هم داشت؛ همین سبب می‌شد مردم با وجود همه مشکلات، رضایت خاطر داشته و او را از خود بدانند. مانند زمان پیامبر(ص) که مشکلات کم نبود؛ مسلمانان حتی لباس و غذا نداشتند اما بیشترین حجم حمایت از پیامبر را داشتند چراکه می دیدند مثل خودشان زندگی می کند و برای خود امتیازی قائل نیست؛ این است که می بینیم چالش‌های امت اسلام از زمان خلیفه سوم شروع شد با اینکه آن زمان امکانات بیشتر بود؛ اما به علت بی‌عدالتی و ناترازی در برخورداری‌ها میان مردم و حاکمان، اختلاف ایجاد شد. شهید رئیسی در سخت‌ترین شرایط بعد از دولت قبل، کار را به دست گرفت و اصلاح کرد و پیش برد بدون اینکه مردم مشکلات خاصی همچون ناترازی را احساس کنند؛ حتی نهادها و بانک‌های بین المللی هم چشم‌انداز مثبتی برای دولتش می‌دیدند.

* به تعبیر یکی از بزرگان، شهید رئیسی طلبه بود و طلبه ماند؛ اما بااینکه از مهمترین دغدغه های ایشان بازگرداندن اعتماد خدشه دارشده مردم به انقلاب و نظام بود، به نظر می‌رسد این عملکرد خوب، دیده نشد؛ حتی رسانه‌های دولتی هم آنگونه که باید در معرفی این خط مشی موفق نبودند. به نظر شما حوزه علمیه چگونه می‌تواند این خلأ را پر کرده و شهید رئیسی را که در واقع فرزند حوزه است، به درستی بشناساند؟

متأسفانه حقیقت این است که انقلاب اسلامی در مقابل مخالفان عملا رسانه‌ای ندارد در حالی که جبهه مقابل با رسانه های متعدد برای تضعیف و سیاه‌نمایی پای کار است؛ بنابراین از وظایف مهم نظام اسلامی، تقویت رسانه‌اش است؛ یعنی بازنمایی درست سرمایه‌ها و داشته‌هایش به دور از مبالغه یا سیاه‌نمایی (معاندان در صدر اسلام هم با رسانه هایشان سعی کردند کارکردهای حکومت نبوی و علوی را بپوشانند یا نابود کنند که البته در درازمدت حاصلی نداشت و منکوب ماند). شهید رئیسی به اعتبار مسائل اخلاقی دأبش این بود که ما کار می کنیم آنکه باید ببیند، می بیند؛ منطق سردار سلیمانی نیز همین بود و درست است اما در شرایطی که دوست و دشمن درصدد غیرواقع نمایی عملکرد نظام هستند نباید از اقناع مردم نسبت به کارکردها و دستاوردها غفلت کرد؛ وقتی مردم اینها را ندانند به راحتی گرفتار شبهات و شایعات می شوند.

حوزه رسانه ای به نام مردم را در اختیار دارد

بهترین رسانه‌ها، رسانه های مردمی هستند که باید مورد توجه و اولویت قرار گیرند؛ در فضای مجازی باید در سکوهایی حضور داشت که مردم حضور دارند، در فضای حقیقی هم باید میان مردم بود؛ در تاکسی، اتوبوس، نانوایی و …؛ این ها رسانه های مردمی هستند؛ از طرفی از ویژگی های طلبه ها همین با مردم بودن است بنابراین مهمترین رسانه، دست طلبه ها قرار دارد و با استفاده از این بستر باید تبیین کنند که حوزه علمیه تراز برای حکومت داری، چگونه حوزه‌ای است؟ کارگزار تراز کیست؟ و …؛ حتی آن ها هم که این ملاک ها را قبول نداشته باشند، وقتی عملکرد دولت تراز را ببینند متوجه تفاوتش با سایرین می شوند.

تریبون رسانه طرف مقابل همیشه بسیار قوی بوده اما به تعبیر رهبر معظم انقلاب، ما مقتدر مظلوم هستیم؛ اقتدار نه به معنای فریب و اغوا بلکه یعنی از همین جایگاه مظلومیت، اقتدار داریم؛ از ویژگی های خاص شهید رئیسی نیز همین بود که سنخ کارش اقتدار در عین مظلومیت بود؛ نه اینکه نتواند کاری کند بلکه مظلومیت، جزو کارش بود چون با مردم بود و مورد مخالفت قشر سلطه طلب. در عین حال باز هم تأکید می کنم مهم باور مردم نسبت به انتخاب درست است که هر چه جدی تر و عمیق تر شود ظهور، نزدیک‌تر خواهد شد.

* عملکرد آیت الله رئیسی مانند سردار سلیمانی سبب شد یک مکتب ایجاد شود؛ به نظر شما برای تداوم این مکتب چه باید کرد تا هم حوزویان و هم سیاستمداران در این مکتب حرکت کنند؟

اگر پیام رهبرمعظم انقلاب را در سالروز صدسالگی حوزه علمیه در نظر بگیریم که فرمودند کارکردهای آموزش و پژوهش، دشمن شناسی، تهذیب، نظام سازی، تمدن سازی و… همه را با هم جزو وظایف حوزه می دانیم، مجموعه این ها مدلی می سازد که در هر زمینه ای کارساز است؛ یعنی حوزه ای که خودش و خروجی اش، تراز باشد فقط سراغ یک یا دو کارکرد مثل آموزش و پژوهش یا اخلاق نمی رود بلکه برای انقلاب و نظام وسط میدان می آید و در طلیعه ظهور در مقیاس تمدنی، نظام می سازد؛ اگر بنا باشد حوزه، منطق و مکتب شهید رئیسی را دنبال کند، باید چنین ویژگی هایی داشته باشد البته منطق و مکتب یک بخش ایجابی دارد مانند اخلاق، پشتکار، ولایت مداری، مردم باوری، ارزش محوری، پیشرو بودن، هزینه پذیربودن و… و یک بخش سلبی که سبب تمایز نسبت به غیر می شود مانند پشت میز ننشستن، پرهیز از ویژه خواری و قدرت طلبی و … ؛ همه این ها باید در کنار هم ناظر به اهداف و کارکردها پیش رود و تناسب بینشان رعایت شود نه اینکه یکی کم باشد یا نباشد و یکی بیش از حد باشد. کارگزار تراز مطلوب نظام کسی است که بتواند تعاملش با دوست و دشمن را چه به لحاظ شخصیتی، چه جایگاهی، چه قانونی و …، درست و متوازن رقم بزند چنانکه حتی زیبایی ظاهری را هم توازن بین نسبت‌هاست که شکل می‌دهد. شهید رئیسی عقلانیت حکومت‌داری برای جلو رفتن و مواجهه با دوست و دشمن را داشت؛ رهبری به این فرآیند اعتماد داشتند و چه بسا جلوتر می رفت، شفاف‌تر هم می‌شد بنابراین دولت ایشان نسبت به دولت‌های گذشته قابل مقایسه نیست.

* در پایان اگر خاطره ماندگاری از شهید رئیسی دارید بفرمایید.

خاطره مشترک همه ما، سوگواری کم‌نظیر مردم در شهادت سردار سلیمانی است؛ مرسوم نبود مردم با این حجم و عمق برای یک ژنرال چندستاره نظامی عزادار شوند و بسوزند؛ در همه خانه ها تا خبر پیچید، اشکشان درآمد گویا عزیز و عضو خانواده را از دست داده اند؛ برای آیت الله رئیسی نیز همین‌طور شد؛ مردم او را عمیقا لمس و با او زندگی کرده بودند از این رو همچون عزیز خود برایش گریستند.

تسنیم

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها