اشاره: اقتصاد سالهاست که مسأله اصلی جامعه ایران است، رهبر انقلاب در سالهای متمادی شعار سال را اقتصاد قرار دادهاند. این، خود گویای اهمیت اقتصاد در جامعه است. پیادهسازی تفکرات غربی آفتی بوده که گریبانگیر مسائل اقتصادی شده و مشکلاتی را به وجود آورده است و به تورم نفسگیر دامن زده است. در این باره، رسانه تحلیلی رحا در گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید محمدکاظم رجایی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به ابعاد و مبانی دینی مقوله اقتصاد و آسیبهای مسیر اقتصاد اسلامی و قرآنی پرداخت که در ذیل میآید.
رحا: با توجه به بیانات رهبر انقلاب راه حل برطرف شدن مشکلات سیاسی و اقتصادی پایبندی به اصول انقلاب هست، در این رابطه تبیین کنید که اولا اصول و مبانی انقلاب چه هستند و چگونه میشود به آن پایبند بود و این سوال و مبانی چگونه مشکلات اقتصادی ما را حل میکند.
برداشت من این است که پاسخ شما به نحوی در این آیه جمع شده است. آیه شریفه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ»
جمله اول این است که پیامبر و کسانی که با او هستند. الگوی یک جامعه انقلابی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله است. جالب است که در این آیه نمیفرماید دولت نبوی یا مردم؛ میفرماید پیامبر و کسانی که با او هستند. اینجا یک بحث هست که آیا این وظایفی که ما داریم، یکی از بحثهای مبنایی این بحث است. طبیعی است که ولایتمداری یکی از اصول و مبانی انقلاب اسلامی است. آن هم ولایتی که در زنجیره انبیا و رسولان الهی که بعد ختم رسل با نبی گرامی اسلام و بعد اوصیاء ایشان و اولیاء جامعه که ولی امر مسلمین هستند و در غیبت هم خود آنها تعیین کردند؛ چون ما معتقدیم حکمرانی مختص خداوند است و چون خدا فرموده « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اطیعوا اولی الامر» بنابراین ما موظف هستیم اطاعت کنیم و ولایت پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام و در زمان غیبت، ولایت ولی فقیه را می پذیریم.
بنابراین یکی از مهمترین اصول انقلاب، بحث ولایت پذیری است؛ منتها نکته مطرح این است که همین جا نظریه قلمرو دولت که از پایهایترین مباحث در اقتصاد و فرهنگ و… است، پروندهاش بسته میشود. ما تا پیچ تلویزیون را باز میکنیم، مثلا در پایان اخبار ساعت 2 از خودرو و فلان مسئله اقتصادی بحث می شود که مشکل چیست، فوری نظریه نئولیبرال یا لیبرالیسم اقتصادی این را میگوید که دولت دخالت میکند و نباید دخالت کند و باید رهاسازی کند.
قلمرو دولت در اقتصاد کجاست؟
این که قلمرو دولت در اقتصاد کجاست؟ در بازار باید ورود کند یا نه؟ در ارز باید ورود کند یا نه؟ ما مجموعهای از آیات داریم که پیامبر والذین معه یکیاش این ٱیه است . قلمرو دولت و ملت، دو واحد مستقل و منفک از هم نداریم، دولت و مردم یک واحد را تشکیل میدهند؛ اصلا معنای ولی در درونش نزدیک هستند به هم؛ منتها نزدیکی که گویا یک واحد را تشکیل میدهند؛ یعنی ولی امر مسلمین با مردم یک واحد هستند؛ از این رو وظایف مشترک است. هم دولت مکلف است در قلمرو بازار دخالت کند، هم مردم مکلفند. هم دولت موظف است در مسائل فرهنگی ورود پیدا میکند؛ «ٱلَّذِینَ إِن مَّكَّنَّـٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ» در رفع فقر و گرفتاری ورود پیدا کند.
رحا: درباره ارتباط این آیه شریفه با اقتصاد توضیح بیشتری بدهید.
درباره «أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ» مرحوم علامه میفرماید دو نماد است؛ اولی نماد ارتباط خلق با خدا، تعمیق ایمان و ارتقاء سطح تقوا و دومی اجرای عدالت و ارتباط خلق با خلق که مردم مراقب همدیگر باشند. بحث تکافل اجتماعی اینجا مطرح است. پس اولین گام اینجا نظریه معیت دولت مردم که گویا دولت ومردم یک واحد را تشکیل میدهند. هر دو مکلف هستند در مکانیسم بازار ورود پیدا کنند. وظایفی که در قرآن برای دولت ذکر شده، تقریبا عین همان وظلیف برای مردم هم ذکر شده است.
قرآن وقتی وصف مؤمنین را برای مؤمنین به کار میبرد «یقیمون الصلاة و یوتون الزکاة». وقتی اجرای عدالت میشود، قرآن از زبان پیامبر میفرماید:« وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَكُمُ» مامور اجرای عدالت هستم. به مردم هم همین خطاب را داریم که مردم میفرماید: «اعْدِلوا هو اَقْربُ للتّقوی» مردم هم مکلف هستند. دولت مکلف به اجرای امر به معروف و نهی از منکر و اجرایی سازی آن هست و مردم هم مکلف به امر به معروف هستند. وظایف مشترک هست.
پس قرآن در همین گام اول، تکلیف دولت و مردم را مشخص میکند. می فرماید پیامبر و کسانی که با او هستند؛ معیت دولت و مردم؛ پیامبر در منصب ولایت است. اینها با هم، این مجموعه انقلابی و اصول انقلابی چیست؟ گام اول میفرماید پیامبر(ص) «و الذین معه» در مقابل مشرکین با شدت تمام برخورد میکنند. اسکتبارستیزی اولین مسئله در دولت پیامبر(ص) و مردمی که همراه او هستند، است. میدانیم مشرکین با شدت و حدّت در مقابل پیامبر(ص) ایستاده بودند و تحریمهای گزنده و سنگینی را بر پیامبر(ص) وضع کرده بودند؛ حتی وقتی پیامبر(ص) وارد مدینه شده بود، علاوه بر شعب ابی طالب که قبل از هجرت و تشکیل دولت اسلامی است، بعدش هم مشرکین با قبائل مختلف وارد شده بودند و گفتکو کرده بودند که با پیامبراعظم (ص) وارد مبادله نشوند. شرایط زمان پیامبر(ص) تقریبا شبیه شرایط ما است. در این شرایط قرآن کریم وصف پیامبر و مردم همراه ایشان را میفرماید: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ»؛ با شدت تمام در مقابل کفار میایستند. آنجا سر تسلیم و تعامل نداریم. این ویژگی یک دولت انقلابی است. در مقابل، رحماء بینهم، در درون خودشان، درون جامعه اسلامی، دولت «و الذین معه» با هم کاملا هماهنگ هستند.
ما این شعار آقای پزشکیان، وفاق ملی را دوست داریم و این وفاق ملی، بسیار شعار خوبی هست؛ مشروط به اینکه در درون این وفاق ملی در میدان دشمن بازی نکنیم. «اشّداء علی الکفّار» هم شدیدا داشته باشیم. اگر «رحماء بینهم» هستیم، «اشدا علی الکفار» را فراموش نکنیم. امروز نماد استکبار، امریکا است و سردمدار کفر و شرک امریکا است که ما مشاهده میکنیم چگونه با ضعفا عمل میکند و چه کشتار و فجایعی را در غزه انجام داده و چه مصیبتی را به بار آورده است.
با این دشمن خونی اسلام و مسلمین ما اینجا هیچ نوع رحمتی نداریم. ما گفتوگویی با اینها نداریم. گفتگویی که آنها میطلبند، همان مدل حقارت و ذلت است؛ نمونه بارزش را درباره زلنسکی مشاهده کردیم که اوج حقارت و ذلت را برای ما میخواهند. در واقع با دوستشان آن گونه عمل میکنند. ما که یک مجموعه انقلابی هستیم و دولت ما دولت اقامه دین هست و مردم دنبال اقامه دین هستند و دین، شرک و کفر را بر نمیتابد. آنها هم عقاید و افکار ما را میدانند و در جنگ هشت ساله و پس از آن ما را آزمودند. بنابراین معلوم است که برخورد آنها با ما چگونه خواهد بود. ما «رحماء بینهم» را داریم؛ ولی فراموش نکنیم قبل از «رحما بینهم»، «اشدا علی الکفار» را داریم. این که رهبر انقلاب میفرماید نه به مذاکره با امریکا، یا به قول آقایان تعامل با امریکا؛ که معمولا ما فعالیتهایی که بار منفی دارد با واژههای زیبا به کار میبریم؛ واژه تعامل که زیبا است و به نحوی در رحماء هم نهفته است، این واژه را در واقع ما با گفتوگوی با استکبار نباید از این واژه استفاده کنیم.
بینید «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»؛ این شعار اسلام و جامعه انقلابی است. گام اولش «لا اله»، در واقع دست رد به سینه غیر خدا زدن و شرک غیر خداست. بنابراین گام اول لا گفتن است. نه گفتن به استکبار و شرک و شیطان است. این گام اول برای فلاح و رستگاری است. درصد کمی از رستگاری مباحث اقتصادی و رفاه اقتصادی است. اگر جامعه به سمت فلاح و روییدن و پیشرفت به سمت تعالی حرکت کند، کف کارش رفاه اقتصادی است که خود به خود به دست میآید. مباحث اقتصادی خیلی پیش پا افتاده است. شما اگر روی رستگاری رفتی و طریقش همین است که با معیت مردم دارای این ویژگی هستند که اشدا علی الکفار … .
رحا: جامعه انقلابی چه ویژگیهای دیگری باید داشته باشد؟
یک جامعه انقلابی نگاهش فقط به بالاست. در اوج عبودیت است و همه چیز را در واقع ملک خداوند متعال میداند. همه چیز را موهبت الهی میداند و خودش و بازویش را نمیبیند. یک جامعه این قدر در اوج تهذیب قرار گرفته و در واقع انسان سازی شده؛ پیامبر (ص) مدلش این است که سالها انسانسازی میکند. خودش هست، چوپانی را انتخاب میکند و خودش را میسازد. یکی از ویژگیهای یک رهبر اسلامی و ولی امر این است که خود ساخته و مهذب است. منیتی نمیبیند. هیچ چیز را جز موهبت الهی نمیبیند و میگوید که باید شاکر این نعمت باشم. شکر نعمت، وضع نعمت در موضعش است.
اگر همه چیز را موهبت الهی دیدم، اگر «تَراهُم رکّعا»، گویا همیشه در حال رکوع و سجود هستند. در حال فعالیت اقتصادی است؛ ولی این را به عنوان یک وظیفه که او به من نهاده و امکانات و سلامتی داده، باید در راستای رضایت او استفاده کنم. رضایت او با اسراف و اتلاف منابع سازگار نیست، با عدم استفاده بهینه از منابع سازگار نیست. باید به بهترین وجه ممکن استفاده کنم، حق ندارم معطل بگذارم، حق ندارم این پول را کنز و تبدیل به سکه کنم. معنا و مفهوم سکه چیست؛ یعنی پول از گردانه مصرف در درون خانواده، در تکافل اجتماعی، در سرمایهگذاری که سکه در هیچیک مصرف نمیشود؛ یعنی خروج از مسیرهایی که شریعت برای ما تعیین کرده است . شریعت سه مسیر را برای ما تعیین کرده است.
مسیر اول ضرورتهای زندگی خانوادگی؛ حق ندارم پول را فراتر از سطح کفاف خرج کنم. بقیه پول را چه کار کنم؟ باید در ضروت زندگی جامعه سرمایهگذاری کنم. اگر نیازی از نیازهای جامعه به حد کفاف ایجاد نشده باشد، مکلف هستم. برای چی 13 میلیارد دلار پول نفت ما باید صرف واردات کالاهای ضروری بشود؟
چرا سکه ضرب میکنیم؟! جز برای اینکه کنز است؟ مگر کنز مذموم نشده؟ در عجبم چطوری در کشور اسلامی، کشوری که الگویش «محمد رسول الله والذین معه» است و این ویژگیها را دارد تبلیغ میشود که مردم داراییهایشان را به شکل سکه نگهداری کنند. این که کنز و مذموم است! «والذین یکنزون الذهب والفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله …»؛ لا ینفقونها یعنی در راه خدا خرج نمیکنند. مصارف خانواده یا تکافل اجتماعی یا خرج فقرا؛ خرج همه میشود. ینفقونها یعنی خرج کردن. معنای انفاق نیست؛ بعضی گاهی اشتباه تلقی میکنند که انفاق در آنجا به معنای نفقه و صدقه دادن است. آن را هم شامل میشود. فی سبیل الله، سرمایهگذاری، اینجا انفاق فی سبیل الله برای نیازهای ضروری جامعه است. اگر جامعه نیاز به کالاهای اساسی دارد که کالاهای اساسی، ضروری است و در فقه اینها را به واجبات نظامیه تعبیر میکنیم؛ یک جامعه انقلابی در کمبود ارز، نباید واردات 13 میلیارد دلار برای کالاهای اساسیاش اختصاص کند. نهاده دام یا خود گوشت از بیرون میآید. مگر گوشت کالای ضروری نیست، چرا نهادهاش باید از بیرون بیاید؟! در موقعیتی که ما در اوج تحریم هستیم و کمبود ارز داریم.
اصول یک جامعه انقلابی، اشدا علی الکفار، استکبارستیزی اولین مطلب است که در این آیه مطرح شده. «رحما بینهم» فقط این نیست که سلام حال شما چطور است؛ جامعه وقتی رحما بینهم است که یکی در اوج سیری و گرسنگی نباشد این که با «رحما بینهم» سازگار نیست. شکاف فاحش طبقاتی با شکاف فاحش درآمدی با «رحما بینهم» سازگار نیست. فقط رحمت اخلاقی نیست، باید زندگی را متعادل کرد.
کل جامعه از نظر اقتصاد اسلامی باید بین حد کفاف باشد. مافوق کفاف، اسراف است. زیر حد کفاف اگر گروهی ماند، همه جامعه مسئول هستند. یک جامعه انقلابی چنین جامعهای است که الگویش هم پیامبر «والذین معه» است که قرآن تصریح میکند. ما در اوایل انقلاب اسلامی مشاهده کردیم و همین الان هم در سطح نسبتا وسیعی جامعه ما به طور نسبی انقلابی است. ما میبینیم اگر سیلی بیاید کسی بر نمیتابد، همه وسط میآیند و نگاه نمیکنند دولت چقدر وسط میآید. اگر یک گوشهای احساس کنند جایی فقیری است، همین الان که در اوج فشار سیاستهای غلط وزارت اقتصاد و بانک مرکزی هستند، همین الان که دراوج فشار تئوری نئولیبرالی اقتصاد سرمایه مداری است که او ما را جهت میدهد و متأسفانه منشأ همه مشکلات، پایبندی به اصول و قواعد نظام سرمایه مداری در سیستم تصمیمگیری است که ما باید از این منجلاب و دور باطل خودمان را نجات بدهیم و اگر نجات ندهیم تا آخر همین را خواهیم داشت و آن چه که مدیریت دانش غربی به سر ما میآورد گرانسازی که فنآوری براندازی است و انقلاب اسلامی را نشانه گرفته است. ما باید از این مسئله خودمان را نجات بدهیم و از این تئوریهای برگرفته از صندوق بینالمللی پول که خزانه داری امریکا این را هدایت میکند و با مدیریت دانش غربی تفکر نظام سرمایه مداری را در این کشور به عنوان یگانه تفکر کارشناسی به تصمیمگیرهای ما القا میکند و برای ما تصمیمسازی میکند.
برگردم مسئله را جمع کنم. در واقع عبودیت و بندگی، همه کار خالصانه برای خداست برای کسب رضای او است و بنابراین در جهت اقامه دین که او دستور داده، پول را کجا گفته به کار ببر، توان جامعه را کجا جهت بده، بودجه کشور را کجا هدایت کن، برای تعمیق ایمان جامعه که اگر به دست بیاید که همان روحیه انقلابی است که رهبر انقلاب فرمودند حلّال مشکلات است، برای تربیت تهرانیمقدم که به سرعت شما را در صنایع موشکی نقطهزن کند، باید در آنجا به کار رود یا صرف دینزدایی از کشور شود؟! چند درصدش برای تعمیق ایمان و تقوای جامعه و ارتقای سطح جامعه میرود و چقدرش جاهای دیگر میرود؟ چقدر برای نشر تفکر نظام سرمایهمداری و وابستگی توسعه میرود؟ چقدر صرف آنجا میشود که نباید بشود و چقدر صرف تعمیق ایمان و سطح جامعه میشود؟
در واقع جامعه انقلابی «تراهم رکعا سجدا» در حالی که بیل میزند گویا عبادت میکند. این بودجه کشور کجاها باید برود، چگونه توزیع شود، مدل پیامبراعظم چگونه بود، او چگونه کسب درآمد میکرد و چکونه خرج میکرد؟ آیا ما الگو را همانی که خدا فرمود قرار دادیم یا نه؟ بودجه ما در واقع صندوق بین المللی پول و دستورالعمل اوست، یا برگرفته از الگوی پیامبر اعظم است؟ کدامش است؟ اگر الگوی صندوق بین المللی باشد که این عبادت نیست. من اگر مدل او را اجرا کنم سرانجامش آن میشود.
تراهم رکعا سجدا…؛ این شاخص و یا اصل یک جامعه انقلابی است که پیامبر و همراهان او است که یک واحد را تشکیل میدهند. ما اینجا قلمرو دولت و ملت نداریم؛ هم دولت نسبت به هدایت و پیشرفت جامعه مکلف است و باید تلاش کند؛ هم ملت مکلف است که برای هدایت جامعه به سمت تعالی و فلاح و رستن و پیشرفت تلاش کند و لحظهای توقف در یک جامعه انقلابی معنا ندارد.
این ویژگی است که قرآن میگوید «یبتغون فضلاً مِنَ اللهِ و رضواناً». یبتغون فعل مضارع است. قرآن خیلی زیبا تعبیر میکند. چه حیف است که ما در زندگی قرآن را نیاوریم. خدا حفظ کند رهبر انقلاب را که ذهن ایشان قرآنی هست و من همیشه فکر بودم که چطور می شود که یک انسان این قدر ضریب خطایش صفر باشد و خطا نکند. به هرحال رسیدم به ذهن قرآنی؛ وقتی انسان منبع الهامش قرآن میشود، طبیعی است که در قرآن تعارضی پیدا نمیکنی، وقتی رفتی مسئلهای را از قرآن درآوردی چون آبشخورش وحی است و لا ریب فیها است، خطایی صورت نمیگیرد. کلامی که ذرهای در آن تردید و شبهه نیست.
پیامبر و مردم همراهش در این حرکت جامعه به سمت تعالی، مدام در حال کوشش و فعالیت هستند؛ منتها قرآن کوشش و فعالیت را میگوید، موقعی که فعالیت میکنی تربیت توحیدی یادت نرود. من آدم سردار سلیمانی میخواهم که هیچگاه خدا را فراموش نمیکند. ابتغا از فضل الهی؛ خدایا این بازو را تو دادی! این زمین را تو رام من کردی و تو برکت بده و در راستای انجام وظیفه، تکلیف بر من کردی که شبانه روز برای جامعه فعالیت کنم.
وقتی یک حامعه انقلابی کاری را بر میدارد، محصول را بچیند و روبان را برای سدی که میخواهد افتتاح کند، قیچی کند؛ ذوالقرنین میگوید «هذا رحمة من ربی»؛ نمیگوید من این سد را زدم. سلیمان وقتی با کارهای بزرگی که توسط خودش و دوستانش انجام شده برخورد میکند و قدرت خودش را میبیند، میگوید: «هذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ» این فضل پرودرگار من است که میخواهد مرا امتحان کند.
موهبت الهی و جامعه انقلابی
یک جامعه انقلابی همه چیز را موهبت الهی میداند. در وصف جامعه انقلابی خیلی زیبا بحث میکند. می فرماید مدام در حال فعالیت هستند. لحظهای وقفه در زندگی پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و همراهان ایشان مشاهده نمیکنید. مدام در حال فعالیت هستند و در چهارچوب شریعت کار میکنند و دنبال جلب رضایت خداوند هستند. لحظهای کاری نمیکنند که دشمن خوشحال شود.
وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ یک جامعه انقلابی این است که یک دانه جوانه میزند، همه هم و غمش این جوانه است که رشد کند این انقلابش رشد کند، به فلاح برسد؛ آزره، یعنی عصاره وجود خودش را در جوانه میدمد؛ یعنی خواب ندارد، لحظهای به فکر خودش نیست، تلاش میکند در این جامعه همه وجود خودش را بدمد تا به شکوفایی برسد؛ درست مثل یک دانه، همه وجود خودش را غذای این جوانه کند تا جایی که از خودش پوست خشکی نمیماند. چه مثال قشنگی برای یک جامعه انقلابی میزند. یک فرد انقلابی منی(منیتی) نمیبیند. یک سردار سلیمانی بدنش پر ترکش هست، اصلا آسایشی برای خودش تصور نیست. میگوید من باید شبانهروز نخوابم تا جامعه به راحتی بخوابد و آرامش داشته باشد. سلیمانی و کسانی که با او هستند عصاره وجود خودشان را فدای این حرکت مستمر به سمت پیشرفت جامعه میکنند. رهبر یک جامعه انقلابی و همراهانش مدام دنبال این هستند که این جامعه لحظهای از حرکت رو به رشد متوقف نشود؛ تا اینکه این جوانه بالا میآید و رشد میکند.
امام را دیدید چگونه شهدا و یاران امام پرپر شدند تا این جوانه رشد کرد و به جایی رسید که امروز هیچگاه حمله نظامی نیست و دشمن در واقع، کامل تسلیم شده و میگوید من قدرت مقابله ندارم و این کشور را به این حد از رشد رساندند و این حد هرگز مورد قبول رهبر انقلاب نیست و باها فرمودند نقایص زیادی داریم که باید برطرف کنیم.
رحا: با اینکه ما معتقد هستیم حضرت امام و بنیانگذاران انقلاب اسلامی به دنبال این بودند که این جامعه بر روی ریل اسلامی باشد و اقتصاد اسلامی در مسائل مختلف قرار بگیرد، چه اتفاقی افتاده ما از آن ریل اقتصادی انقلاب اسلامی خارج شدیم و اینکه اگر مصداقا این نکته را تبیین کنید کدام دولتها باعث شدند ما ازاین ریل خارج بشویم.
تا موقعی که در واقع رهبر کبیر انقلاب امام خمینی بودند و هنوز ما وارد عرصه برنامهریزیها برای اداره کشور نشده بودیم شما ریل را دقیق میبینی؛ تربیت توحیدی دقیق است و جلو میرود. لطف و عنایت الهی خداوند تفضل فرمود و مقام معظم رهبری و این موهبت عظیم را به ما داد که همان مسیر را طی میکند. منتها بعد از تقریبا جنگ که در برنامهریزی برای جهت دهی جامعه افتادیم که این برنامههای 5 ساله که در قالب بودجه یکساله از طریق سازمان مدیریت و برنامه ریزی یا بودجه کشور شروع شد، اینجا برنامهریزی که وسط آمد یک ریل دیگری را کنار ریل سیاست گذاریهای کلان امام و رهبری آرام آرام مشاهده کردیم. اصلا معتقد به اصلاح طلب و اصولگرا نیستم، ضمن اینکه معتقدم ما باید انقلابی باشیم.
سیاستهای اقتصادی یک موقع دست خود امام بود ما هنوز برنامه و قانون نداشتیم. مثلا فرض کنید مشکل سازندگی داشتیم، فوری امام جهاد سازندگی را تشکیل داد، فرمود به روستاها بروید با کمک مردم، خود مردم بروند؛ این الگوی پیامبر اکرم است که در جامعه اجرا میشود. چه اتفاقات عظیمی رخ میدهد و بعد توسط رهبر انقلاب ادامه پیدا میکند.
کهگیلویه و بویراحمد یک استان کاملا محروم بود؛ یک باره رهبر انقلاب در ادامه بحثهای سازندگی اول انقلاب وارد این استان میشود و این استان زیر و رو میکند. جاده که یکی از عوامل اساسی فقر آن منطقه بود با حمایت مستقیم رهبری، این شکافته میشود و چندین تونل زده میشود و این فاصله تقریبا خیلی کم میشود.
مادامی که ما هنوز وارد قوانین برنامههایی که به شکل قانون در بیاید نشدیم که ریل رهبری و امام و هم همین بود، تا زمانی که این اتفاق نیفتاده بود و وارد برنامه اول و دوم و… ننوشته بودیم، خود امام بود. امام میدید مسئله مشکل مسکن فقرا است، فوری حساب 100 امام، مردم این حساب باز شد، پولتان را در این حساب بریزید؛ علما! ائمه جماعت! لجنهای تشکیل بدهید، کمیتهای شکل بگیرد، معتمدین محل و کارشناسان بیایند برای فقرای منطقهتان از این حساب پول بردارید مسکن فقرا را حل کنید.
معیت دولت با مردم
این مدل معیت مردم با دولت است. دولت و مردم یک واحد باید تشکیل بدهند. مشکلی به نام مسکن محرومین ایجاد شده، امام نیامد بنویسد که وزارت مسکن بیا گروهی بگذار و این مسئله را حل کن. یک حسابی باز کردند که مردم بروند و پول را جمع کنند؛ مدل الگوی اسلامی، الگوی پیامبر «و الذین معه» است، با مردم یک واحد است. مسکن محرومین که یک مشکل است را میخواهی حل کنی، حساب 100 امام، امام جماعتها هم حرکت کنند خود مردم را بسیج کنند که چگونه حل کنند. جهاد سازندگی و دانشگاهها راه بیفتند، یکی متخصص آب است، یکی متخصص برق است، آب و برق روستاها را ساان دهند. چه خدمات بزرگی ایجاد شد! دشمن حمله کرده، فرمود دیوانهای آمده است! صبح دیدی تمام فرودگاهها را بمباران کرده، فرمود دزدی آمده سنگی انداخته، مردم بروند جبههها را اداره کنند. امام هشت سال جنگ را چگونه اداره کرد. گفت پول نداریم، تسلیم! این الگوست که میآید وسط و مشکل ایجاد میکند. الگوی پیامبر را کنار میگذارد؛ الگوی پیامبر همانی بود که امام راحل انجام داد؛ مردم و حکمرانی یک واحد است. بله حکمران هم امام است.
امام راحل یک شب در یک ساختمان متوسط، وسط تهران نمیخوابد. وقتی ایشان را از قم به تهران میبرند یک خانه بود، امام شب راه رفت و گفت همین الان باید جای مرا عوض کنید. آن شب نخوابید تا در جماران آن خانه کوچک شکل گرفت. یعنی یک شب حاضر نیست خودش در جایی بخوابد که ملت و امتش نمیتواند؛ یعنی زندگی را در سطح طبقات محروم میبندد. درد طبقات محروم را حس میکند. اگر در بشاگرد ایران مجموعهای، گرسنگی بکشد، او گرسنگی آنها را حس میکند. اصلا ولی یعنی این و این ولایت از خداوند به پیامبر و ائمه معصومین و زمان غیبت به ولی امر مسلمین منتقل شده است. در معنای ولی دو چیز نهفته است، اینقدر به مردم نزدیک است که گویا یک واحد را تشکیل میدهد اگر او تشنه بماند او احساس تشنگی میکند.
معنای دوم ولی اوج تدبیر است. خداوند هر کسی را که ولی مسلمین نمیکند. ما تا جایی که ولی امر در واقع مستقیم اداره میکند مشکلی نداریم؛ الگو، الگوی پیامبر و قرآن است؛ قرآن پیاده میشود، جامعه هم تشنه این نوع مدیریت است و در حکمرانی دولت، آحاد مردم کارگزار دولت میشوند. این نظریه دولت اسلامی است که هر چه روی تربیت توحیدی سرمایه گذاری کنید، دولت بزرگ میشود در عین حال کوچک و چابک. لازم نیست خودش وارد شود؛ چون عموم مردم بازوهای دولت میشوند. مردم رفتند جنگ را اداره کردند. خود مردم اداره کردند منتها با دستور ولی. او را دیدند که اطاعت کردند. چیزی که اخلال ایجاد میکند، ورود تفکر نظام سرمایه مداری در اداره جامعه از طریق تصمیمسازی و اجرای تصمیات مدل و الگوی نظام سرمایه مداری که یکی الگوی اقتصاد و بازار است.
منظور از بازار چیست؟
این بازار با بازاری که در مباحث اسلامی است متفاوت است. این بازار رهاسازی از قیود و ضوابط شریعت است، واگذاری به حیات طبیعی است. این رقابتی که آنجا به کار میبریم، دست نامرئی آدام اسمیت و مکانیسم بازاری که نظام سرمایه داری میگوید با چیزی که ما در فقه میگوییم زمین تا آسمان متفاوت است. آن یعنی رهاسازی از ضوابط شریعت؛ ما که آن را نمیگوییم.
ما ریل را دست مدلهای توسعه دادیم. مدلهای توسعه که غربی بود و از طریق دانشکدههای اقتصاد ما وارد میشد، چارهای هم نبود. ما که اینجا الگوهای توسعه را تولید نکرده بودیم. میخواهیم جامعه را به سمت پیشرفت حرکت دهیم.
رحا: شاخصههای توسعه غربی را تبیین کنید.
توسعه شاخصهایی داشت؛ عمده شاخصها متمرکز روی لذت دنیا بود. حرکت جامعه از حیات طبیعی به حیات طبیعی، همین جا ختم میشد. اگر دقیق ترجمه کنیم، چه کنیم چراگاههای ما علوفه بیشتری داشته باشد. در واقع آن مقام معنویت انسان، انسان مرکب از جسم و روح است؛ الگوهای توسعه غربی فقط جسم و رفاه جسم را میبیند؛ اما بُعد ملکوتی انسان را نادیده میگیرد. الگوی قرآنی که در پیشرفت قرآنی است ببرای این آمده که ما اجرا کنیم. امام و رهبری دنبال اجرای الگوهای قرآنی هستند. نظریه توسعه که از طریق تفکر و مدیریت دانش غربی متاسفانه ما بومی سازی نکردیم؛ گیر ما اینجا در بومیسازی دانش است. تفکر برنامه ریزی ما وصل به نفکر قرآنی و بومی ایرانی اسلامی نیست؛ بسته به تفکر غربی است. تفکر غربی حاصلش شکاف فاحش و دو قطبی سازی جامعه است.
ما در اقتصاد چه کار کردیم؛ الگوهایی که خود غربیها هم اجرا نمیکنند. برای ما سفارشی الگو دارند. برای چی بچههای ما را بورسیه میکند؟ شیگاگو چرا بورسیه میکند و دانش به او یاد بدهد و یک پولی خرج میکند و پول اضافی هم میدهد؟ برای هدایت جامعه ما به سمت و سویی که او میخواهد. ما هر چه در دانش غربی سرمایه گذاری کنیم، العلم سلطان؛ علم ثروت و قدرت است، علمی که بومی باشد. ما به اسم توانمند سازی به بنیان خانواده حمله کردیم، به اسم توانمند سازی بانوان، نهاد خانواده را تضعیف کردیم. میگوید شاخص اشتغال شایسته! چه واژه قشنگی! این شاخص که ما در ایران با هزینه خودامان اندازهگیری میکنیم ثمره آن از بین بردن بنیان خانوده است. این مدل مکانیسم بازار و رهاسازی که متاسفانه از تئوری نئولیبرالها استفاده میکنند؛ حتی در ارز میآورند، چیزی که اقتصاد لبیبرال میگوید نخود و لوبیا است که تعداد عرضه کنندگان بی شمارند.
ما همین را میخواهیم در ارز بیاوریم که 80 درصدش دولت و شرکتهای دولتی است. کدام عاقلی در ارز رهاسازی میکند که آقایان رهاسازی میکنند. چقدر بچههای اقتصاد اسلامی داد زدند که این ارز منشأ تورم است، این را حذف کنید. روشن است که نقش ارز در تورم چقدر است و باید سمت تقاضا و عرضه ارز مدیریت بشود و اگر مدیریت نشود ما با مصیبت گرانسازی و تورم سنگین مواجه میشویم. وقتی این گرانسازی میآید، عدالت و دین کنار میرود و با دین سازگار نیست، با تولید سازگار نیست. معنا ندارد که ما به تولید کمک کنیم، وقتی تورم بالای 40 درصد داریم.
هر دولتی مجری سیاستهای صندوق بین المللی پول، یعنی رهاسازی نرخ ارز و قیمتگذاری کالاهای اساسی و نهادههای پتروشیمی و نفتی و غیره با قیمت دلار باشد همین مشکلات است؛ اسمش هر چه باشد فرقی نمیکند؛ اصلاح طلب باشد یا اصولگرا فرقی ندارد. مشکل در تفکری است که از طریق هدایت دانش به سلولهای مغز جوانهای مؤمن و متعهد ما تزریق میشود و اینها تبدیل به کارشناس میشوند و روی راه حل بومی برنامه ریزی نمیکنیم.
ضعف نرم افزاری
رهبر انقلاب فرمودند که ما در سخت افزار و فنآوریها زیاد کار کردیم. در دانش بنیانها سرمایهگذاری کردیم و خوب هم پیشرفت کردیم. ما الان در صنایع مختلف واقعا پیشرفت خوبی کردیم؛ ولی در نرم افزار می فرماید حرکت نکردیم.
این بودجه یک بودجه بومی متناسب با یک دستورالعمل بودجه متناسب با نظام جمهوری اسلامی ایران. یکی از جاهایی که در واقع به ما جایزه دادند همین بودجه نویسی بر اساس دستورالعمل صندوق بینالمللی پول است و ما را تشویق کرد که ما آموزش میدهیم، جمهوری اسلامی بدون اینکه ما پول خرج کنیم خودش دستورالعمل ما را اجرا کرد! آیا این همان دستورالعملی است که برگرفته از دین است؟ آیا این ساختاری که از برنامه بودجه صادر شد بر اساس مبانی دینی و جمهوری اسلامی است یا برگرفته از تقکر نظام سرمایهمداری و دوباره ما را همچنان در مسیر صندوق بینالمللی پول قرار میدهد و ما را به بیراهه می برد؟
سرچشمه این انحرافات این است که سیاستهای کلی رهبری را داریم، ایشان برای برنامه هفتم سیاستهایی را اعمال میکند؛ اما قوه مجریه ما، سازمان برنامهریزی بر اساس الگوی توسعه راه دیگری را میرود. یک خط قرمزی اینجا ایجاد شده و حائلی ایجاد کردیم که رحمت سیاستهای مقام معظم رهبری شامل حال مردم بشود. یک خطی گذاشتیم که این سیاستها همچنان کلی بماند و در سطح زندگی مردم نیاید. ایشان برای برنامه هفتم سیاست کلی نوشته. در این سیاستها تمرکز بر کنترل تورم و رشد 8 درصدی کرده است. ما در عمل به ظاهر اسم اینها را میبریم؛ ولی برنامهای میریزیم و شوکهایی را وارد میکنیم که آن رشد اقتصادی مد نظر رهبری هرگز تحقق پیدا نکند.
دانشکده اقتصاد غربی
دانشکده اقتصاد ما چه چیزی تدریس میکنند؟ نظریات توسعه غربی را تدریس میکنند و همین نسل به نسل میچرخد، گویا تفکر دینی نیست. با اینکه سرمایهگذاری نکردیم و نمیکنیم، با اینکه سرمایهگذاری نمیکنیم، فرضیهای دارم که در نرم افزار شاخص یک برنامه مطلوب چیست، ما اجازه نمیدهیم پول برود. فرضیه بنده این است که در نظام جمهوری اسلامی متأسفانه در تحقیقات این پژوهشها جایی ندارند. کما اینکه ما عملیاتی کردیم و پروژههای مختلفی را در مکانهای مختلف فرستادیم، یکی از آنها تصویب نشد. حاضر نشدند حمایت جزئی مالی کنند؛ با این وجود جهادگران عرصه علوم اسلامی انسانی زحمات زیادی کشیدند. ما در همین حد کاتر شده اجزاه بدهیم
رحا: ما یک ریل اقتصاد اسلامی را داریم که هم حضرت امام و هم رهبری سالیان سال این را ترسیم میکنند؛ اما مسئولین ریل دیگری را دنبال میکنند و بر اساس همان توسعه غربی پیش میروند. راهکار چیست؟ چرا نمیتوانیم ریل را تغیر بدهیم.
ان شاءالله ما میتوانیم. گرانسازی، فنآوری براندازی است و این سیاست دشمن است. این سیاست یعنی گرانسازی برای چیست؟ آخرش وقتی دوام پیدا میکند، پشتش تفکری است و حالا مجری آن کیست، توجه دارد یا ندارد کار نداریم؛ ولی این سیاست رهاسازی نرخ ارز، حاصلش گرانسازی است. قیمت گذاری خیلی کالاهای پتروشیمی بر اساس دلار خلاف سیاستهای رهبر انقلاب است و دقیقا چیزی است که صندوق پول میخواهد و همه چیزش دست آمریکا است. اصلا سیاستهای اجماع واشنگتنی معروف است. این سیاستها منشأ گرانسازی است. وقتی گرانسازی بیاید، تورم که میآید تولید معنا ندارد.
در تورم پول ازعرصه تولید خارج میشود؛ یعنی کشور از قوت اقتصادی میافتد، و از آن طرف طبقات محروم، محرومتر میشود؛ یعنی نارضایتی اجتماعی پدید میآید؛ یعنی فردا مردم ما دیگر در صحنه نمیآیند؛ ولی علی رغم اینها در 22 بهمن برای من تعجب آور بود که جمعیت از سال گذشته بیشتر بود. اینها حاکی از امیدواری است. با جامعه فهیمی که داریم ناامید نیستیم.
گرانسازی، فنآوری براندازی برای ایجاد نارضایتی است که مردم پشتیبانیشان را از نظام و ولی فقیه کم کنند و زمینه را برای ورود دشمن فراهم کنند. این تئوری دشمن، خزانه داری آمریکا و صندوق بینالمللی پول است. این تئوری اجرایی شده؛ قشنگ خواسته خزانهداری آمریکا؛ یعنی گرانسازی، افزایش نرخ ارز و نوسانات سنگین اقتصادی در کشور تحقق پیدا کرده است. طبق قاعده 22 بهمن باید کسی در صحنه نیاید، حداقل مردم بیتفاوت باشند؛ ولی مردم قشنگ تشخیص دادند و من به شدت امیدوارم و تردید ندارم که این اتفاق میافتد و مسئله حل میشود.
ما گلوی خودمان را پاره میکردیم تا این نوسانات نرخ ارز را در سالهای مختلف نشان بدهیم و بگوییم جاهایی که شوک ارزی وارد شد، اتفاقی که میافتد تورم از مسیرهای مختلف است که اینها را کار کارشناسی کردیم و این کار را به دولتهای مختلف عرضه کردیم. الان هم آماده ارائه هستیم. این بحثها جا نمیافتاد ولی الان این دفعه این مسئله دقیق اجرا شد. آقایان میخواستند چه کار کنند ارز نیمایی را افزایش دادند تا برسد به ارز بازار. اصلا ارز بازار نداریم. بازار برای نخود و لوبیا است. واژه بازار را نمیدانم چرا اینقدر کم دقتی میکنند! بازار و چیزی که مکانیسم بازار خودش حل میکند، عرضه و تقاضا، برای ارز نیست. برای جایی است که تعداد عرضه کننده و تقاضاکننده بسیار است نه برای جایی مثل ارز که 80 درصدش دولت است. برای این نیست؛ این اصلا معنا ندارد. از نظر اقتصادی تعبیر غلطی است.
هر چه بچههای اقتصاد اسلامی داد میزدند که آن سایه این است، هر چه این بزرگتر بشود سایه بلندتر میشود؛ هر چه نرخ بالاتر برود فاصلهاش بیشتر میشود؛ هر چه میگفتیم کسی گوش نمیکرد؛ ولی الان همه این را فهمیدند که ارز باید در سمت عرضه و تقاضا باید مدیریت شود.
ما باید در تولید داخل، به خصوص کالاهای اساسی خودکفا بشویم و این وظیفه شرعی است. واجبات نظامیه یعنی چه؟ یعنی کالای اساسی اگر به حد کفایت در جامعه تولید نشود بر آحاد مردم واجب است وارد عرصه آن بشوند. این حکم فقهی است. دولت مکفل است زمینه ورود سرمایه در تولید کالاهای اساسی را فراهم کند. قوه مقننه و بانک مرکزی اگر آمدید درب ورود سرمایه به سکه به طلا را فراهم کردی، مردم هم حس کردند که همین الان بروند 5 تا سکه بخرند آخر هفته بفروشند، مثلا ده میلیون کاسب میشوند؛ اما هر جای دیگر بروند اینقدر کاسب نمیشوند، باید در را ببندی! و قوه مجریه نباید اجازه چنین سیاستی را بدهی. این چه ربطی به تحریم دارد؟!
این سرمایه باید به سمت تولید هدایت شود؛ مثل آب سد، این آب سد باید از طریق کانالهای محکم و مستحکم بتونی به سمت مزارع هدایت شود، بعد چه اتفاقی میافتد؟ تولید میشود. وقتی به سمت مزارع رفت کشت و زرع رشد میکند و محصول پدید میآید.
این پول باید از طریق کانالهای بتونی و مستحکم هدایت شود و ذرهای نباید به سمت سفته بازی و خرید دلار و سکه برود. طلا برای ضروریات مردم، نیاز مصرفی خانوادهها باید برود؛ ولی سکه و دلار و زمین معطل معنا ندارد. زمین یا برای زراعت است، یا مسکن است، یا برای فعالیت اقتصادی است. خانه برای مسکونی است؛ یا خودم بنشینم یا اجاره بدهم.
قوه مقننه باید کاری بکند و قوه مجریه پای اجرایش بایستد که اولا سکه تولید نشود، پول به شکل سکه در نیاید. اگر هم شد چنان مالیتی بر این بندم که مثل آتش کف دست بشود. زمین نباید حجم زیادی از داراییهای جامعه را درون خودش معطل کند.
رحا: با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
خبرنگار: بابک شکوراده
انتهای پیام/