رحا مدیا | محمد حائری شیرازی
در جهان پرآشوب معاصر، معدود پدیدههایی را میتوان یافت که تا این اندازه با جعل تاریخ، تحریف اسناد و مهندسی روایت همراه باشند؛ آنگونه که در پروژهی تأسیس اسرائیل رخ داد. پدیدهای که برخلاف تصویر تبلیغیاش، نه بازگشت یک ملت به وطن تاریخی، بلکه تحمیل یک پروژهی استعماری بر قلب خاورمیانه بود. در این یادداشت، تلاش میکنم بهمثابه یک مورخ، از خلال شواهد تاریخی و مستندات حقوق بینالملل، به تبیین این مسئله بپردازم: چرا اسرائیل را باید زادهی استعمار و یک «موجودیت جعلی» دانست؟
فلسطین؛ سرزمینِ متکثر، نه سرزمینِ خالی
یکی از ستونهای استدلالی جنبش صهیونیسم، ادعای بازگشت یهودیان به سرزمینی بود که مدعی بودند هزاران سال پیش از آن اخراج شدهاند. این ادعا، از منظر تاریخی، بر پایهی اسطورهای کتابمقدسی بنا شده که نه با شواهد باستانشناختی همخوانی دارد و نه در سیر پیوستهی تاریخ فلسطین تأییدی بر آن موجود است (2،1). فلسطین، از دیرباز سرزمینی چندقومیتی و چنددینی بوده است. در قرون متوالی، مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و سامریها در آن میزیستهاند. تا پیش از قرن بیستم، جمعیت یهودیان در فلسطین کمتر از ۸٪ بود (3).
جنبش صهیونیسم؛ نوزاد استعمار در لفاف دین
جنبش صهیونیسم، در اواخر قرن نوزدهم میلادی و در بستر بحرانهای اروپا (افزایش یهودستیزی، مدرنیته و ناسیونالیسم) متولد شد. تئودور هرتسل، بنیانگذار سیاسی این جنبش، راهحل مسئله یهود را در ایجاد یک دولت مستقل میدید؛ اما نه بر اساس دین، بلکه بر بنیان ملیگرایی مدرن. در ابتدا گزینههایی چون اوگاندا، آرژانتین و قبرس بررسی شد و در نهایت فلسطین انتخاب شد؛ بر پایه این ادعای جعلی که «سرزمینی بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین» است (4).
اعلامیه بالفور: سندی استعماری برای خلق یک موجودیت جعلی
در سال 1917، دولت بریتانیا با صدور «اعلامیه بالفور» از ایجاد خانهای ملی برای یهودیان در فلسطین حمایت کرد؛ در حالی که در آن زمان، بیش از ۹۰٪ جمعیت فلسطین عرب بودند (3). این اعلامیه، نمونهی بارز یک سند استعماری است که بدون لحاظ نظر ملت بومی، بر سرنوشت آنان تصمیم گرفت. این بیانیه، بسترساز تجاوز به حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین شد؛ حقی که بعداً در منشور سازمان ملل به رسمیت شناخته شد (5).
اسرائیل؛ دولتِ اشغال و پاکسازی قومی
در 14 مه 1948، همزمان با پایان قیمومت بریتانیا، رهبران یهودی اعلام موجودیت اسرائیل را اعلام کردند؛ اما بهجای پذیرش مرزهای محدود تعیینشده در قطعنامه 181 مجمع عمومی سازمان ملل (5)، نیروهای صهیونیستی با اجرای عملیات نظامی گسترده، مناطق بیشتری از فلسطین را اشغال کردند. نتیجه این اقدامات، اخراج بیش از 750 هزار فلسطینی، ویرانی بیش از 500 روستا و آغاز یک پاکسازی قومی بود که امروز با عنوان «نکبه» شناخته میشود (1،7).
مطابق تحقیقات مستند ایلان پاپه (1) و پژوهشهای تاریخی نور مصالحة (2)، این عملیات نه امری تصادفی، بلکه بخشی از یک نقشهی از پیش طراحیشده برای خلق یک دولت یهودی بر پایهی حذف فیزیکی مردم بومی فلسطین بود.
اسرائیل در حقوق بینالملل؛ دولتی بیمرز، فاقد مشروعیت کامل
اسرائیل تاکنون مرزهای بینالمللی مشخصی ندارد و از پذیرش مرزهای 1967 که توسط جامعه جهانی توصیه شده، سر باز زده است. با وجود عضویت در سازمان ملل متحد، این پذیرش مشروط به اجرای قطعنامه 194 (بازگشت آوارگان فلسطینی) بود، شرطی که هرگز عملی نشد (6). شهرکسازیها، محاصره نوار غزه و اشغال نظامی کرانه باختری، نقضهای آشکار حقوق بینالمللاند که تاکنون در بیش از 70 قطعنامه محکوم شدهاند (5،6،9).
ایران و تجاوزگری آشکار رژیم صهیونیستی
امروز که رژیم صهیونیستی آشکارا به خاک جمهوری اسلامی ایران تجاوز میکند، دانشمندان هستهای، فرماندهان نظامی، زنان، کودکان و غیرنظامیان بیگناه را به شهادت میرساند و تأسیسات حیاتی ایران را هدف قرار میدهد، روشنتر از همیشه مشخص است که این اقدامات با هدف تداوم سیاستهای استعمارگرایانه و توسعه نفوذ نامشروع این رژیم در منطقه انجام میشود. این تجاوزها نهتنها نقض آشکار قوانین بینالمللیاند، بلکه نشاندهنده ماهیت واقعی رژیم صهیونیستیاند؛ رژیمی که موجودیتش را نه بر پایه مشروعیت تاریخی یا اخلاقی، بلکه بر پایه زور، ترور و گسترشطلبی استوار کرده است. در برابر این تجاوزات، ایستادگی ملت ایران نهتنها حق طبیعی بلکه وظیفهای اخلاقی و انسانی است (۱۰ ، ۱۱).
افشای افسانهای به نام اسرائیل
آنچه با عنوان «دولت اسرائیل» در میانه قرن بیستم ایجاد شد، نه تحقق یک رؤیای تاریخی، بلکه عملیاتی استعماری برای تسلط بر منطقهای راهبردی بود. موجودیتی که با زور، مهاجرت، پاکسازی و جعل تاریخ بنا شد، نه مشروع است و نه ماندگار.
امروز، مسئولیت همهی مورخان، اندیشمندان و ملتها آن است که این پروژهی جعلی را با روایتهای اصیل تاریخی، افشا کرده و صدای ستمدیدگان را به گوش جهانیان برسانند.
فهرست منابع
1. Pappé I. The Ethnic Cleansing of Palestine. Oxford: Oneworld Publications; 2006.
2. Masalha N. Palestine: A Four Thousand Year History. London: Zed Books; 2018.
3. Khalidi R. The Hundred Years’ War on Palestine: A History of Settler Colonialism and Resistance, 1917–2017. New York: Metropolitan Books; 2020.
4. Said EW. The Question of Palestine. New York: Vintage Books; 1992.
5. United Nations General Assembly. Resolution 181 (Partition Plan). 29 November 1947. Available from: https://www.un.org/unispal/document/auto-insert-185640/
6. United Nations General Assembly. Resolution 194 (Right of Return). 11 December 1948. Available from: https://www.un.org/unispal/document/auto-insert-184074/
7. Morris B. The Birth of the Palestinian Refugee Problem Revisited. Cambridge: Cambridge University Press; 2004.
8. Shlaim A. The Iron Wall: Israel and the Arab World. New York: W. W. Norton & Company; 2000.
9. Finkelstein N. Image and Reality of the Israel–Palestine Conflict. London: Verso; 2003.
10. توکلی ی. پیدایش و توسعه صهیونیسم در قرن بیستم. تهران: نشر معارف؛ 1390.
11. نجفی م. تاریخ تحولات اندیشه سیاسی در ایران و جهان اسلام. قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ 1395.