رحا مدیا | میثم قاسمی
در جهان ظاهرسازی شده انسان دنیازده، زندگی با آسایش، رفاه، خوردن و آشامیدن، تفریح و کسب سود و درآمد جریان مییابد.
اما زندگی برای کسانی که به انگیزههایی فراتر از این دنیای بزک شده و کودکانه به حرکت در میآیند، در دل حادثه معنای جدیدی به هر آنچه انسان به آن دل بسته است میدهد، این زیست ریشهدار در حقیقت در تنگناهای به دور از بازیچههای بشری، تازه معنای درخور خود را پیدا میکند.
آن جایی که بشر بار مسئولیت تاریخی را بر دوش خود احساس میکند، آن جایی که خود را پرچمدار مییابد آن جایی که سرنوشت بشریت را در دستان خود میبیند، اینجاست که زندگی تازه جریان پیدا میکند و او برای زنده بودن معنایی نو مییابد.
اینجاست که زندگی خالصانه میجوشد و حیات در یک عمق باور نشدنی امتداد پیدا میکند و انسان بیپیرایه از هر دستمایه کودکانهای، عمق و گسترهای به غایت دلکش از زندگی و زنده شدن را میچشد.
زندگی را به دور از هر انحصاری برای دیگران میخواهد، همدلی در او اوج میگیرد، کوشش در او افزایش پیدا میکند دغدغه انسان در او موج میزند. آری این چنین است که در میانه جنگ، انسان متولد میشود، جامعه ساخته میشود مردمان یکدیگر را میبینند و مییابند، اینجاست که طعم با هم بودن، لذت دستگیری کردن، شور پیروی کردن در آدمیان بیآنکه به آنان اجبار شده باشد، رخ نمایی میکند.
و این معنای زندگی و حیات است که انسان غربی از آن بویی نبرده و این معنای زندگی و حیات است که همه معادلات جهان امروز را زیر و رو کرده. زندگی در جهاد برای ما یک گزینه گریزناپذیر نیست، یک سبک زندگی است، سبک زندگی که نویدبخش تمدنی نوین است، آنچنان که غرب با سبک زندگیاش جهان تاریک امروز را آفریده است.
پس زندگی جریان دارد و در بحبوحه جنگ است که روشن میشود مردمانی که شایسته زندگی کردن هستند کدامند؟
زندگی جریان دارد تا خدا هست زندگی جریان دارد تا مبارزه هست و ما در مبارزه زنده می شویم، آنچنان که آن مرد خدا فرمود: «بکشید ما را ملت ما زنده می شود.»