حاکمیت دین در عرصۀ اجتماع، به عنوان یکی از مبانی گفتمان انقلاب اسلامی تأکیدی است بر این که دین باید در جامعه و عرصههای سیاسی و اجتماعی ظهور و بروزِ کامل داشته باشد و مردم نیز به عنوان عنصر تحققبخشِ اجتماع در این زمینه مسئولیت جدی دارند.
علاوه بر آیات روشنِ قرآن کریم، در روایات اسلامی در مورد مسئولیت مردم نسبت به سرنوشت جامعه مطالب فراوانی در این زمینه یافت می شود، از جمله عبارت معروفِ کُلکمْ راعٍ، وَ کُلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِه (بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸ ) که به وضوح می گوید، همۀ آحاد جامعه نسبت به وضع جامعه مسئول هستند و کسی نمیتوانید بگوید من فقط یک مسئولیت فردی دارم، من فقط دین خودم را باید حفظ کنم، من فقط باید به عبادتهای خودم برسم و…
همچنین حدیث معروفِ مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ (کافی، ج 2، ص 163) نیز می گوید، اگر کسی نسبت به امور جامعه خودش بیاعتنا باشد، اصلاً مسلمان نیست.
رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله خامنهای (مُد ظله) نیز همواره در بیاناتشان، اشارات دقیقی به این قبیل آیات و روایات، به عنوان مبانی دینی ما در خصوص حضور دین در اجتماع و مسئولیت مردم جهت تحقق آن داشته و دارند.
ایشان در مقطعی میفرمایند: کسانیکه این واقعیت، یعنی حاکمیت دین در اجتماع را انکار مینمایند، بهنظر میرسد تدبّر صحیحی در مبانی دینی و قرآن نداشتهاند، چرا که هم آیاتی در قرآن کریم داریم که از حضور مردم در جامعه می گوید و هم روایاتی داریم که بر نقش آفرینی مردم در اجتماع تأکید میورزند.
آیت الله خامنه ای در این مسئله به آیۀ شریفه ای از سوره نساء که میفرماید، مَا اَرسَلنا مِن رَسول الله لِیُطاعَ بِاذنِ الله، پیامبران را فرستادیم برای اینکه مردم از آنها اطاعت کنند، استناد میفرمایند.
رهبر انقلاب در تحلیل این موضوع که اطاعت مردم از پیامبران چیست، میفرمایند: صدها آیۀ قرآن این موضوع را بیان کرده است، آیات جهاد، اقامه قسط، حدود و مجازاتها، معاملات و قراردادها، روابط و قراردادهای بینالمللی و همۀ اینها نشان میدهد که حکومت در مسیر اجرای خودش، در رهگذر و در مسیر تحقق آموزههای اسلامی است که شکل میگیرد و این شکلگیری محقق نمیشود مگر با حضور جدی مردم.
آیتالله خامنهای با تصریح به اینکه حاکمیت اسلام با وضوح در قرآن منعکس و روشن است تأکید می کنند، “اگر ما قائل به تفکیک آیات سیاسی و اجتماعی قرآن کریم از آیات فردی باشیم، نعوذبالله نقصانی پدید خواهد آمد، آیا میتوانیم بگوئیم که پیامبر عظیمالشأن(ص) برای بخشی از این آیات و روایات دین را تبیین و ابلاغ کردند و بخشی از آن را به گروه دیگری واگذار نمودند؟ چنین چیزی وجود ندارد، در این شکل اسلام نمیتواند به صورت کامل پیاده شود، ما دیگر حکومت و حاکمیت دین را نخواهیم داشت اگر که فقط معتقد باشیم احکام فردی را باید تبعیت کنیم”
رهبر انقلاب اسلامی در همین زمینه نکتۀ ظریف و دقیق دیگری نیز دارند که میفرمایند: “در مسألۀ جانشینی پیامبر(ص) اختلاف وجود داشت، لکن احدی از مسلمانان و همان کسانیکه در باب جانشینی اختلاف داشتند، شک نداشت که هر حکومتی تشکیل شود باید براساس دین و قرآن باشد، یعنی اختلاف سر فرد بود نه سر حکومت اسلامی. همۀ کسانی که اختلاف بر سر فرد داشتند معتقد بودند که حکومت باید اسلامی باشد و بعد هم که آن شورا شکل گرفت و فردی جانشین شد آنها به نام اسلام حکومت را اداره کردند، یعنی بهعنوان حاکمیت دین و اسلام حکومت نمودند.