رحا مدیا | زینب تختی
102 سال پیش شیخ عبدالکریم حائری، در کشاکش واقعه مشروطه و درگیری علمای وقت با تصمیمی به هنگام اقدام به تجدید حیات حوزه علمیه قم کرد. حوزهای که با هجرت خاندان اشعری از یمن به ایران پا گرفته بود اما گرد حوادث روزگار بر تن خسته آن چنان اثر کرده بود که نوشتهاند دارالشفا به جای کرسی درس و بحث و آمد و شد طلاب تبدیل به سقف و پناهگاهی برای مسافران و مریضان و فقرا شده بود.
شیخ عبدالکریم همچون روح تازهای بر کالبد علم و دیانت جاری شد و از اینرو با اینکه حوزه علمیه، مجدد توسط ایشان احیا شد اما به ایشان «مؤسس» این مکان شریف گفته میشود. با فاصلهای کوتاه از تاسیس این نهاد با برکت رضاخان وارد عرصه جدی سیاسی شد و در فرصت کوتاهی با سفر به ترکیه و افغانستان و مشاهده اقدامات صورت گرفته در این کشورها در راستای بسط مدرنیته تصمیم گرفت از این قافله عقب نماند و در اولین اقدام دستور به تغییر پوشش و کشف حجاب داد.
اقدامی که واکنش بسیاری از علما از جمله آیت الله حائری را برانگیخت. ایشان پس از اطلاع از تصمیم جدی شاه مبنی بر کشف حجاب با ارسال تلگرافی به انتقاد عمل خلاف شرع و مذهب شاه پرداختند. و در مراجعه جمعی از روحانیون، نمایندگان تجار و اصناف و… برآشفته و مضطرب فرمودند: البته تا پای جان باید ایستاد، من نیز میایستم. و با اشاره به رگهای خود فرمودند ناموس است، حجاب است، ضروری دین و قرآن است.
شاه که در این دوره تحمل انتقاد هیچ کسی را نداشت تلگراف ایشان را به تندی پاسخ داد و خود شخصا به قم و منزل آیت الله حائری رفت و بدون هیچ سلام و تعارفی گفت: «رفتارتان را عوض کنید وگرنه حوزه قم را با خاک یکسان میکنم…» و غضبناک خارج شد. به فاصله کمی از تلگراف آیت الله حائری، علما و مردم شهرهای مختلف به اعتراض به این اقدام پرداختند و واقعه گوهرشاد نیز در همین راستا و چند روز بعد اتفاق افتاد.
به دنبال رسمیت یافتن این قانون غیر انسانی، و به علت فشاری و رویارویی با نیروهای نظامی که در رفت و آمدهای ضروری مانند استحمام به زنان وارد میشد، ایشان زیر زمین خانه خود را به گرمابه تبدیل کرده بودند و زنان فامیل و اطراف از آنجا استفاده میکردند.
نگرانی از حفظ حوزه نوپای قم از سویی و مقابله با اقدامات وحشیانه شاه در راستای ورود تجدد در حدی بود که نقل شده ایشان به پهنای صورت اشک میریختند. هر روز طلبههای بسیاری توسط نیروهای نظامی دستگیر میشدند و به ایشان در کوی و بازار اهانت میشد و عمامه از سر آنها میاندختند. آیت الله حائری نیت کرده بودند اگر حوزه حفظ شود، هر سال در ماه شعبان اطعام کنند و تا فوت ایشان این نیت ادامه داشت.
بین اطرافیان حاج شیخ عبدالکریم حائری معروف است که ایشان توان و تحمل این اقدامات شاه را نداشتند و در آخر نیز دق کردند. حتی بعد از رحلت ایشان نیز اجازه برگزاری مراسم در شهرها و تعطیلی بازار از طرف حکومت داده نشد.
سنت و حجاب امروز زنان ما به آسانی به دست نیامده و پای آن خون دلها و قلبها فدا شده است. باید انتخاب کرد و بر سر ارزشها، استوار ایستاد. این ما هستیم که انتخاب میکنیم در کدام سمت تاریخ بایستیم.