به گزارش رحا مدیا، دکتر معصومه ریعان، عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی همدان، در میزگرد تخصصی «گفتاری در نقش اجتماعی زنان در تاریخ اسلام» که به همت انجمن علمی مطالعات تاریخی آیه با همکاری بنیاد شیخ انصاری و اداره پژوهش دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد، گفت: انگاره به مفهوم یا تصویر ذهنی که ما در طی تجربیات زیسته خود با آن آشنا میشویم انگاره میگویند. انگاره در مورد یک موضوع یا یک شیء خاص ایجاد میشود که میتواند تصویر ذهنی، الگو یا برداشت ما باشد که قطعاً مبتنی بر تجربه، اطلاعات و دانش قبلی است. این مقوله در روانشناسی و البته در فلسفه هم به همین ترتیب مطرح است. انگارهها میتوانند بهعنوان بازنماییهای ذهنی از جهان بیرونی، افراد، موقعیتها یا اشیا مورد بررسی قرار بگیرند.
وی در توضیح مفهوم برابری گفت: برابری به معنی برخورداری همه افراد از حقوق، فرصتها و منابع بهطور یکسان است. من اینجا نمیخواهم وارد بحث عدالت بشوم چون پایه عدالت هم مبتنی بر برابری است. ولی اینجا مفهوم برابری مورد نظرم است که برخی از این زمینههای برابری، برابری جنسیتی، برابری نژادی، برابریهای اقتصادی و فرهنگی و امروزه حتی میتوانیم بگوییم برابری دسترسی به موقعیتهای اطلاعات، رسانه، سواد و مقولات اجتماعی روز است.
وی ادامه داد: میتوان دوران قرن اول را به 3 بخش تقسیم کرد. یکی دوران پیشا اسلامی است که چون به اسلام ملحق میشود، ما این را هم در دوره قرن اول قرار میدهیم. دورانی است که همه میشناسیم و اصلاً نیازمند بررسی نیست که زن در چه جایگاهی قرار داشت. دوره دوم برای وحی است. در دوران وحی و آغاز حرکت رسولالله اصلاحات اجتماعی و فرهنگی وسیعی در مقوله وضعیت زنان اتفاق میافتد و و دوران دوره پسا پیامبر، این دوران را هم می توان به دو قسمت نیمه اول و نیمه دوم قرن تقسیم نمود. در نیمه اول ما همچنان تابع شرایط نبوی هستیم. یعنی همان شرایطی که پیامبر(ص) زنان را توانمند سازی کردند و اصولاً همه در مورد این بخش و این دوره کوتاه اطلاعات کافی دارند.
استاد دانشگاه همدان گفت: این دوره، دوره شکوفایی زنان مسلمان است که مرهون دو مسأله هم است. یکی مرهون خود آیات کریمه است. آیه 1 سوره نساء که میفرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا ربکم الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ و خلق مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا و نساء واتقوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا» و آیه 35 احزاب که میفرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ و الصادقین وَالصَّادِقَاتِ و الصابرین وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ و الذاکرین اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا» و آیه 71 سوره توبه که میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» و آیه 30 و 31 سوره نور که میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِم» و در ادامه: «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنّ»
وی افزود: آیات دیگری هم در مورد شکوفایی زنان میتوانیم مطرح کنیم. این قسمت اول این شکوفاسازی است. قسمت دوم هم سنت پیامبر(ص) است. سنت ایشان هم در ارتباط با زنان اجتماع، هم در ارتباط با زنان و هم در ارتباط با دخترانش است. اصولاً در تمام این موارد تأکید بر حقوق زنان بوده، تشویق و مشارکت اجتماعی آنها، تعلیم و تربیت آنها، حفاظت از حقوق و دفاع از آنها در برابر تبعیض و نمونههای فراوانی که در عرصه خانواده، عرصه جامعه و در خصوص رفتار حضرت در مقابل حضرت زهرا(س) داریم.
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی همدان گفت: اما در سال 61 که «میمونه» آخرین همسر رحلت کردند، یک تغییر نگرش و یا یک تغییر روش در رابطه با زنان به وقوع میپیوندد. ما کاملاً این را در روایات احساس میکنیم. روایات میگویند که آرام آرام در یک عرصهای از عنوان لَیسَ عَلی النِساء شروع میشوند و بنا بر اینکه دارند حکم شرعی برای زنان صادر میکنند، خیلی آرام و بهتدریج وارد مقوله ممانعت از حضور زن میشوند. من موارد آن را خیلی مختصر میگویم.
ریعان ادامه داد: اولین موقعیتی که برای همین عنوان میگذارند جملهی لَیسَ عَلی اَلنِساء، یعنی انگار الان یک موضوعی شده که باید در مورد آنها صحبت کرد. گرچه خیلی آرام و حتی بدون مسأله است. آغاز آن در نیمه دوم قرن اول است. میفرماید: «لَیسَ علَی النّساءِ أذانٌ و لا إقامَةٌ». اشکالی ندارد، ما این را قبول میکنیم، ولی میخواهم بگویم که بحث شروع میشود. یا میگوید: «لَیسَ علَی النّساءِ لا… و لا سعی و لا رمل و لا حرب…». احکام شرعی است و ما مشکل هم نداریم. میخواهیم بگویم که آغاز مسأله است. اینطور هم نبوده که این حکم قاطع شرعی باشد که همه به آن پایبند باشند. حتی سید بن طاووس در جایی میگوید: «عایشه اذان و اقامه هم میخواند». یا از جابر داریم که میگوید: «اگر زن خواست میتواند اقامه را بخواند». یا عطاء میگوید: «وقتی مردی با زنان بود، اشکال ندارد که زنان اذان بگویند.» من میخواهم بگویم که این آغاز گفتمان بحث زنان است و بعد بهسمت گفتمان مذمت آنها میرویم.
استاد دانشگاه بوعلی گفت: وقتی کمی جلوتر میرویم، تبدیل میشود به: «لَیْسَ عَلَی اَلنِّسَاءِ جُمُعَة». کمی جلوتر میرویم، میشود: «لَیْسَ عَلَی اَلنِّسَاءِ جُمُعَة وَ لاَ جَمَاعَة»، کمی جلوتر میرویم، میشود: «لَیْسَ عَلَی اَلنِّسَاءِ… وَ لاَ تَشییعَ جنازة و…». یعنی شما کلاً دارید آرام آرام به این سمت میبرید که «لَیْسَ عَلَی اَلنِّسَاء» شما دارد فربه میشود. اینها چه کسانی هستند؟ دقیقاً افراد قرن دوم، مثل یحیی بن کثیر، سعید بن مصیب، حسن بصری، مجاهد، اِکرمه… اینها زیاد هستند و دارند از قرن 1 به قرن 2 میروند. ولی آغاز و نطفه این بحث در قرن 1 بسته شده است.
وی گفت: در قرن 2 وارد بحث لاتولّ القضاء و استشاره و مشورت را داریم. یک دسته روایات دیگری در همین زمان داریم که من عبارت «لا تمنعوا» را برایشان میگذارم، چون اکثرشان با این عبارت شروع میشود. اینکه یک روایتی لا تمنعوا دارد، حتی اگر همدلانه هم باشد ولی یک مسأله است و منعی در کار است که میگوید لا تمنعوا. «لا تَمنَعوا نِسائَکُم مَساجِدا». البته دارد این را از زبان پیامبر(ص) میگوید. بگذریم که آیا پیامبر(ص) واقعاً این را فرموده یا خیر. متن را گزارش میکنیم. بعد میشود: «لا تنعوا إماءَ اَلله». بهجای «نساء»، میگوید «إماءَ اَلله». باز هم نمیخواهیم روی این متمرکز بشویم. بعد آرام آرام در همین قرن 1 میشود: «لا تَمنَعوا نساءکم المَساجِدَ، وَ بُیوتَهُنَّ خَیرَ لَهُنّ». ببینید که زنها آرام آرام دیگر دارند وارد خانهها میشوند و اینکه خانهها برایشان بهتر است. شما وقتی سیر بحث را ملاحظه میفرمایید، میبینید که بحث پیش آمده و این بحث نشان دهنده این است که منعی دارد اتفاق میافتد، دارد گسترده میشود و مبتنی بر اندیشههای دینی هم پیش میرود.
ریعان ادامه داد: باز هم در جایی داریم که: «لا تَمْنَعُوا نساءکم المَساجِدَ إذا اسْتَأْذَنَّکُمْ إلَیْها». میگوید که اجازه بگیرند و اگر اجازه گرفتند آنها را منع نکنید. یا در جایی میگوید: «إذا اِستأذَنَت إمرَأَة أحَدَکُم إلَی اَلمَسجِدَ فَلا یَمنَعُها». و به همین تربیت باز هم است. «لا تَمنَعوا النِساءَ حُظوظَهُنَّ مِنَ المَساجِد». خیلی زیاد است. در یک جایی وارد بحث خیلی حادی میشود و شخصی به نام بلال ابن عبدالله عمر میگوید (که اصلاً در رجال همچین راوی نداریم) «انا لمنعنهنَّ…». ما آنها را منع میکنیم. یعنی اینجا دیگر وارد یک قاطعیت در منع حضور زنان میشود. من عبور میکنم و در یک جایی دیگر میگوید: «زنها اصلاً دغل هستند و ما را فریب میدهند. میگویند که میخواهیم به مسجد برویم، ولی بهجای دیگر میروند». میخواهم بگویم که این گفتمان چقدر سرعت کار پیدا کرده و وقتی به انتهای قرن 1 میرسیم، بهشدت در منع زنها از اینکه بیرون بروند مؤثر بوده است.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: روایت دیگری هم داریم که میگوید: «زنها تیپ نزنند، عطر نزنند و حتی بدبود از منزل بیرون بروند». اما در ادامه به یک روایت بسیار شکننده میرسیم که به نظر من زنان را شکست و تا امروز هم زنان کمر کمر راست نکردهاند. عبارت: «لَنْ یُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمُ امْرَأَةً» است. این روایت، دقیقاً روایت قرن یکی است. وقتی شما وارد این روایت میشوید، میبینید که دیگر فصل الخطاب منع زن بوده است. حتی قرن 2، حتی قرن 3 و تا قرن 5 که تمام کتابهای ما مملو از روایتهای ضد زن میشود، نتوانستند بر این روایت فائق بشوند و این روایت کمر زنان را شکست. در حالیکه شما جایگاه اصلی، متن و سند را که بازیابی میکنید، این یک روایت اواخر قرن 1 است که در حدود سالهای 70 الی 80 ظهور کرده است.
ریعان گفت: با قاطعیت میتوانم بگویم که این روایت فصل الخطاب عدم حضور اجتماعی زنان بود. تمام روایاتی که بعد از این آمده نتوانسته به این قدرت عمل کند و متأسفانه به روایات ما هم راه پیدا کرده و البته بدون سند است. ولی از متن آن کاملاً بهره بردهاند و به این ترتیب ما یک افول جدی تمام شکوفایی که پیامبر اسلام(ص) در زمان خودش برای زنان ایجاد کرده بود که نمونه عالی، متعالی و به یاد ماندنی و از بین نرفتنی آن حضرت زهرا(س) است را میبینیم که بهدست قرن یکیها به اضمحلال رفته و نابود میشود و زنان ما تا 15 قرن همچنان باید بجنگند تا بیان کنند که هیچکدام از اینها نه مبنای قرآن داشت، نه مبنای سنت داشت و نه به عقل و نه بهتمامی مبانی که میتواند بر آن اصرار کنیم که مبنای صحت است، هیچکدام استوار نیست.
گزارشگر: محمد رحمانی