تبین ارکان نظریه مقاومت؛

تولید قدرت نرم؛ وظیفه مهم حوزه علمیه

حجت‌الاسلام دکتر موسوی گفت: حوزه به‌سمت قدرت نرم نرفته است. رسالت حوزه قدرت نرم است. قدرت نرم یعنی بیداری اسلامی، یعنی گفتگو با اهل‌سنت و اهل سنت را در جبهه اسلامی تعریف کردن؛ نه اینکه اهل‌سنت را از جبهه اسلامی خارج کنیم.

به گزارش رحا مدیا، حجت‌الاسلام دکتر سید مهدی موسوی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر حوزه مقاومت، در همایش راویان مقاومت که در مدرسه علمیه آیت الله ایروانی برگزار شد، به تبیین نظریه مقاومت پرداخت که مشروح آن تقدیم مخاطبان محترم رحا مدیا می‌شود.

نظریه مقاومت؛ نظریه قدرت

به فرموده رهبر انقلاب، امام خمینی نظریه مقاومت را به‌عنوان یک نظریه در حوزه قدرت معرفی کرد. تا قبل از نظریه امام می‌گفتند قدرت محصول ابزارها و تکنولوژی‌هاست؛ یعنی هرکس ابزار بیشتری داشته قدرت، بیشتری دارد؛ حتی تکنولوژی بیشتری داشته‌باشد، قدرت برتر است. مثلاً چون بمب هسته‌ای دارد، پس بازدارندگی دارد. چون موشک دارد، بازدارندگی دارد. الان در زمانه جدید نشان داده شد که اینها بازدارندگی ندارد؛ اگر این‌طور بود، پس حماس نباید به صهیونیست‌ها حمله می‌کرد؛ چون آنها هم موشک داشتند و هم انرژی هسته‌ای و هم چیزهای دیگر. روسیه نباید به اوکراین حمله می‌کرد؛ چون پشت اوکراین، ناتو و آمریکا بود، با همین قدرتی که وجود دارد. کره شمالی و دیگری و دیگری.

حالا این را امام حدود 80 سال پیش‌گفته، نظریه‌پردازانی جدید قدرت مثل «جوزف نای» و دیگران نهایتاً بیست سال است که می‌گویند که قدرت، قدرت نرم است؛ قدرت سخت توان بازدارندگی خودش را از دست داده است. چه چیزی الان قدرت ایجاد می‌کند؟

ما در آینده با قدرت‌های نوظهوری مواجه هستیم؛ قدرت تسخیر عقل‌ها و دل‌ها به‌خصوص با فضای عصر دیجیتیال. اصلاً نیازی نیست که شما به کشورها حمله کنید؛ با یک توئیت می‌توانی آن کشور را به آشوب بکشانید. خود همان ملت آن جامعه را سربازان خودتان علیه خودش کنید. نمونه کوچکش حضور دانشجویان در اعتراض به غزه در آمریکا بود که رهبر انقلاب ورود اینها را به جبهه مقاومت تبریک گفت که شما جزئی از جبهه مقاومت هستید؛ یعنی اگر شما بتوانید با نظریه مقاومت دل‌ها را تسخیر کنی و عقل‌ها را بیدار کنی، همان‌گونه که انبیا الهی این کار را می‌کردند، قطعاً همه ابزارها و تکنولوژی‌های آنها را می‌توانی خنثی کنی.

ما باید به‌سمت گفت‌وگوی با تمدن‌ها، گفت‌و‌گوی با ملت‌ها و جوآنها برویم و بتوانیم حرف حق فطری خودمان را به جوان، دانشجو، مردم اروپا و امریکا برسانیم. اگر برسانیم، خواهید دید همه آنها در لشکر شما می‌آیند. البته این بدان معنا نیست که ما در عرصه نظامی تا جایی که حدود شرعی برای ما تعیین کرده‌کار نکنیم و بگوییم دنیای آینده دنیا گفت‌وگوهاست و موشک تولید نکنیم؛ نه، موشک هم باید تولید کنیم و تا حدی که شریعت به ما اجازه می‌دهد قوه نظامی خود را باید بالا ببریم و نه بیشتر. آن‌جایی که ضعف داریم، دیگر با دور زدن شریعت نیست؛ دین و شریعت اسلامی به ما یک میانبر هم نشان داده؛ گفته که یک قدرت سخت داریم و یک قدرت نرم که آن «إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ یَنصُر‌کُم»‌‌ است. یک قدرت نرم داریم که اگر دل‌ها را فتح کردید، یک قدرت نرم داریم و آن «وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول» است.

کم‌کاری حوزه و دانشگاه در تولید قدرت نرم

ما چرا در قدرت نرم‌کار نمی‌کنیم؟! جبهه مقاومت اگر تا الان پیروز شده، به‌خاطر قدرت نرمش بوده است. دوباره عرض می‌کنم که این دو بال کنار هم است. قدرت نرم در کنار قدرت سخت است که می‌تواند جبهه مقاومت را ایجاد کند. ما متأسفانه در فضای جامعه به سمتی رفتیم که تمام قدرت را در قدرت سخت خلاصه می‌کنیم؛ مثل خود غربی‌ها؛ یعنی ذیل تفکر غربی که غربی‌ها این‌طور هستنند که تمام قدرت را به ابزار و تکنولوژی‌ها نسبت می‌دهند؛ در حالی که ما در اسلام دو شاخه و دو بال قدرت داریم. قدرت سخت و قدرت نرم؛ قدرت سخت تا حدی است که از یک حدی بیشتر اسلام به ما اجازه نداده ‌است؛ مثل سلاح کشتار جمعی، مسموم کردن جمعی یک جامعه که در سنت پیامبر و امثال اینها هست. پس ما محکوم به شکست هستیم؟ نه، ما محکوم به شکست نیستیم. ما یک قدرت نرمی داریم که اگر این قدرت نرم اضافه شود، می‌توانیم کار را جلو ببریم.

حالا رسالت حوزه و دانشگاه چیست؟ رسالت سپاه، ارتش و صنایع دفاعی را می‌گوییم که قدرت سخت را درست کند و باید دقیق و نقطه زن باشد و قدرتش هم‌بالا ببرد. یکی از ویژگی‌های موشک ما بر اساس فقه ما این است که نقطه زن باشد. موشک‌های دنیا این شکلی نیست، قدرت تخریب بالا دارند. سردار «حاجی زاده» گفت که رهبر انقلاب به ما فرمود ما باید نقطه زنی را بالا ببریم، چون غیرنظامی‌ها نباید آسیب ببینند. باید یک کاری کنیم که همان نقطه‌ای را که می‌خواهیم، بزنیم. این موضوع فقهی ما است، این محدودیت را برای ما دارد، ولی انسان غربی این محدودیت را ندارد، آدم می‌کشد، جنایت می‌کند، شهر را ویران می‌کند، بیمارستان را تخریب می‌کند، به اسم اینکه شاید بمبی زیرش باشد، چهار نفر آدم زیرش باشد، اصلاً کاری ندارد؛ اما ما یک محدودیتی در قدرت سخت داریم؛ اما از طرفی یک باب وسیعی به‌نام قدرت نرم را باز کرده که آن، فطرت مردم، عقل‌ها و دل‌های مردم و نفوذ دردل‌ها است. قدرت «لَو عَلِمَ الناسُ محاسنَ کلامنا لاتّبعونا» است. مکتب اهل‌بیت در اختیار ما است، قرآن کریم که معجزه می‌کند در اختیار ما است. ما اینها را انجام نمی‌دهیم.

الان سپاه و ارتش در قدرت سخت درست عمل می‌کنند؛ اما حوزه و دانشگاه ما در تولید قدرت نرم به‌اندازه، وارد کار شده؟ ما توانستیم با دانشگاه‌های دنیا ارتباط بگیریم و قدرت نرم خودمان را نشان بدهیم؟ تولید قدرت نرم یعنی تولید علوم انسانی اسلامی، اگر علوم انسانی اسلامی را تولید کردیم به دنیا مصادره کردیم، ذهن دنیا را با خودمان همراه کردیم. همین نظریه مقاومت آمد، ذهن بخشی از جامعه جهانی را مدیریت کرد؛ یعنی حماس با آن شکل گرفت، جهاد اسلامی، حزب‌الله لبنان و حشد‌الشعبی شکل گرفته و توانستیم بخشی از غرب آسیا را از زیر یوغ آمریکا وصهیونسیت در بیاوریم.

حالا اگر این حدش که فقط در حد بیانات امام و رهبری مانده، در حوزه می‌آمد و فقه آن هم تولید می‌شد، فلسفه، ادبیات یهودی، ادبیات مسیحی و ادبیات سکولارش هم تولید می‌شد و به‌عنوان یک الگوی عملیاتی به‌دنیا معرفی می‌کردیم، ذهن دنیا را تسخیر می‌کردیم. همان‌طوری که غربی‌ها زمانی که خواستند دنیا را تسخیر کنند، اولین کاری که کردند علم تولید کردند. علم‌شان را در جامعه ما با کتب سیاسی و فلسفی فرستادند و جوامع مرید علم آنها شدند و بعد مرید خودشان شدند. روشنفکرهای ما را ببینید! «میرزا ملکم خان» و «طالبوف» و امثال اینها؛ زمانی که مرید غرب شدند این‌طور نبود که از اول بگویند آقای غرب تو بیا ما را به استعمار بکش و غیره؛ آنها به غرب رفتند، مطالعه کردند، نظریات غربی را دیدند که عجب فوق‌العاده است! پیشرفت‌های‌شان فوق‌العاده است! قانون پارلمان  اینها را که آوردند چقدر فوق‌العاده است! اینها را ترجمه کردند، آرام آرام راهی باز شد برای اینکه خود غرب بیاید و استعمار کند.

شما هم می‌خواهید نفوذ کنید، بسم‌الله، راه حل چیست؟ تولید علوم اسلامی انسانی، تولید عقل و فهم و تولیدی که آن انسان غربی احساس کند با علم من و شما می‌تواند مشکلش را حل کند، مرید شما می‌شود و آرام آرام جای پای حکومت اسلامی در حکومت آنها هم باز می‌شود. اگر مردم دنیا اگر متحول شوند، دنیا عوض می‌شود.

ارکان اساسی نظریه مقاومت

در نظریه مقاومت دو چیز اساسی است. یک؛ مردمی‌بودن است؛ یعنی مردم محور هستند. دو؛ محور آگاهی‌بخشی به مردم است؛ یعنی بزرگ‌ترین سلاح شما و رزمایش شما این است که بیداری اسلامی ایجاد کنید.

بزرگ‌ترین کاری که ما باید انجام دهیم این است که باید آگاهی‌های مردم را نسبت به دین، نسبت به اسلام و نظریه‌های اسلام بالا ببریم. این نظریه اسلامی که رهبر انقلاب بارها و بارها فرمودند بخشی از نظریه مقاومت است و بیداری اسلامی یعنی اینکه جامعه اسلامی را از خواب غفلت بیدار کنیم، به عزت و کرامت خودشان بیدار و آگاه کنیم. بعد به آنها نظریه بدهیم. بگوییم اگر می‌خواهی به عزت و کرامت خودت برسی این مسیر را باید بروی. در جامعه‌شناسی این‌طور، در روانشناسی این‌طور، در علوم سیاسی هم این‌طور، این کارها را باید انجام بدهی تا به عزت و کرامت برسی، به پیشرفت برسی، این رسالت ما حوزویان است.

بیداری اسلامی و تولید علوم انسانی اسلامی در جهت بیدارکردن مردم دنیا، باز گرداندن مردم دنیا به عزت و کرامت و شرافت خودشان و حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان؛ «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْض» یعنی حکومت مستضعفان بر جامعه، حکومت مردم بر جامعه، این رسالت ما حوزویان است. ما که در کشور خودمان هم در حال از دست دادن مردم هستیم. ما چقدر برای مردم فکر تولید کردیم؟ چقدر می‌توانیم مردم را به میدان بیاوریم؟ وظیفه ما حوزیان است. وظیفه نظریه‌های ما است. وظیفه فقه و اصول و کلام و فلسفه ما است که این کار را باید انجام بدهد.

پس یکی بیدار کردن مردم با نظریه‌های‌مان و دیگری به میدان آوردن مردم و مشارکت دادن مردم در همه عرصه‌ها است. دانشجوها وجوآنها باید بیایند و جزئی از جبهه مقاومت بشوند. حالا یکی در عرصه سیاست، یکی در عرصه اقتصاد، یکی در عرصه فرهنگ و یکی در عرصه تعلیم وتربیت؛ اینها با هم نظریه مقاومت می‌شود و این رسالت حوزه است. تولید قدرت نرم در درجه اول کار حوزه است؛ اما متأسفانه ما به این رسالت خودمان باور نداریم. فکر می‌کنیم ما باید در حوزه بنشینیم و به سپاه و بسیج دستور بدهیم که بزن! نزن! بکن! نکن! توییت‌ها را خواندید، مطالبی که در ایتا همه می‌نویسیم، سپاه تو درست زدی! نزدی! چرا زدی؟! به ما چه ربط دارد. اینها که قدرت سخت است و تخصص خودش را دارد. آقای حوزوی! آقای انقلابی! آقای بسیجی! در قدرت نرم چه هنری کردی؟ چقدر توانستی پیام جبهه مقاومت را به مردم چین برسانی؟ به جوان چینی، جوان هندی و جوان اروپایی برسانی؟ کدام یک از ما زبان یاد گرفتیم که بتوانیم سخنگوی جبهه مقاومت در فضای اینستاگرام و تلگرام و فیس بوک و امثال اینها باشیم؟! این از جبهه سخت مهم‌تر است.

رهبر انقلاب می‌فرماید جهاد تبیین مهم‌تر از جهاد سخت است؛ چون اگر جهاد تببین نباشد، شما هر چقدر هم بزنی، دیده نمی‌شود، شما بزنی سریع در اینستاگرام و دیگران فیلتر می‌شود. شما باید هنر داشته باشی این مرزهای فیلترینگ و سانسور آنها را بشکنی و پیام جبهه مقاومت را به مردم برسانی.

اینکه الجزیرة و سی‌ان‌ان کار می‌کنند سر جای خودش؛ با مردم، ارتباط مستقیم نداریم. الان کسی اینجا هست که ارتباط داشته‌باشد؟ کسی اینجا هست به‌عنوان نماینده جبهه مقاومت برای خودش وظیفه قائل باشد که من می‌خواهم ظلمی که به مردم غزه می‌شود را به گوش غربی‌ها برسانم؟ کاری نداریم! مشغول کارهای خودمان هستیم؛ یعنی سرگرم هستیم، خوش هستیم. فقط نشستیم ببینیم چه موقع سپاه می‌زند، چه زمانی اسرائیل می‌زند.

چگونگی کار در فضای مجازی پیرامون حوزه مقاومت

حالا اگر بگویید چطوری در این فضا فعالیت کنیم، بسم‌الله، بروید و آموزش ببینید. مگر سپاهی که قدرت سختش را درست کرده، یک دفعه نشسته و خودبه‌خود موشک درست شد.

شهید «حسن تهرانی‌مقدم» دید ما موشک لازم داریم و نداریم. یک سال به سوریه رفتند و آموزش دیدند؛ با موشک‌های دست‌ساز اولیه شروع کردند، بعد در سازمان هوایی که زیر ساخت‌هایش زمان آقای قالیباف هماهنگ شد، درست شد، کار کردند، دانشجو گرفتند تا به چنین قدرتی رسید.

بلد نیستیم؟ کلاس بگذاریم، دوره بگذاریم، زبان یاد بگیریم، فنون سواد رسانه یاد بگیریم، مبانی فلسفه غرب را باید یاد بگیریم. من چگونه و از چه طریقی حرف بزنم که آن انسان غربی بپذیرد. علوم ما باید به‌سمت قدرت نرم برود. فقه و اصول و فلسفه کلام ما باید به‌گونه‌ای در حوزه علمیه تدریس شود که برای جبهه مقاومت قدرت نرم تولید کند. نداریم؟ باید شروع کنیم.

شما باید تقسیم‌کار کنید. خلاصه یک بخشی از حوزه اینجا برود، یک بخشی فقه و اصول جبهه مقاومت را  فراهم کند، یک بخشی فقه و اصول نظریه پیشرفت را فراهم کند اینها همه مکمل هم است. ما هیچ کدامش را انجام نمی‌دهیم، فقط منتظریم ایتا باز شود، ببینیم زدیم یا نزدیم؛ هیچ‌وقت نمی‌گویم من مقدمات شب حمله را فراهم کردم. من همین الان در میدان هستم همین الان با فقه و اصول‌مان و با درس خواندن باید در میدان رزم باشیم، بدون فقه که «بی‌مایه فطیر است»، بدون فلسفه که بی‌مایه فطیر است. فلسفه نمی‌خوانیم، آن‌موقع یک‌سری خزعبلات می‌گوییم، به‌جای اینکه جبهه مقاومت را کمک کنیم، تضعیف می‌کنیم. حکمت و فقاهت باید خواند، باید از بن دندان به فقه و اصول و فلسفه و کلام باور داشت و حرف زد. بدون فقه و اصول همین فضای توئیت‌بازی وحرف‌هایی که در فضای مجازی و تلویزیون می‌آیند و حرف‌های بی‌ارزش می‌زنند؛ به‌جای اینکه جبهه مقاومت را تقویت کند، موجب تضعیف جبهه مقاومت می‌شود.

مثلاً بعد از شهادت سید حسن نصرالله موج منفی که توسط به ‌اصطلاح انقلابیون ما از طریق صدا وسیمای ما و توئیت‌های انقلابی‌های ما به لبنان منتشر شد، اصلاً از بمب‌های اسراییل خطرناک‌تر بود. دوستان ما که آن‌جا رفتند مردم می‌گفتند ایران ما را ول کرده. گفتیم چرا این حرف را می‌زنید؟ گفتند توییت‌های خودتان، پیام‌های خودتان، تحلیل‌های غلط خودتان؛ خود انقلابی‌ها که ما هنیه را نزدیم، سید حسن نصرالله شهید شد، ما نزدیم ما دیر کردیم، همین حرف‌ها،  بمب هسته‌ای باید داشته باشیم. خب این حرف‌ها آنجا می‌رسد که رهبر انقلاب گفت اینها «مرجفون» هستند. اینها همان بیماردلانی هستند که که در کنار منافقین قرار دارند و در جبهه دشمن کار می‌کنند؛ ولی به اسم انقلابی‌گری و به اسم آخوندی و منبری و دیگری و دیگری. ما چقدر در قدرت‌بخشی به جامعه در مسیر جبهه مقاومت کار کردیم؟ چقدر دل ملت را قرص کردیم؟ با حرف‌های تند و تیزی که زدیم ملت را ترساندیم. حالا هر کسی به‌گونه‌ای. این برای این است که ما دانشش را تولید نکردیم. حوزه به‌سمت قدرت نرم نرفته است. رسالت حوزه قدرت نرم است. قدرت نرم یعنی بیداری اسلامی، یعنی گفتگو با اهل‌سنت و اهل سنت را در جبهه اسلامی تعریف کردن؛ نه اینکه اهل‌سنت را از جبهه اسلامی خارج کنیم.

بیداری اسلامی یعنی اینکه حوثی‌ها را وارد جبهه مقاومت کردن؛ حتی بیایید جلوتر مثل سید حسن نصرالله، مسیحی‌ها را هم وارد جبهه مقاومت دانستن، یهودی‌ها را هم در جبهه مقاومت علیه صهیونسیت بیاوریم. بعضی از ما این‌طور نیستیم، جبهه مقاومت را فقط این‌قدر شیعی و محدودش می‌کنیم که فقط سید حسن نصرالله از آن باقی می‌ماند؛ نه درباره هنیه حرف می‌زنیم، نه درباره سنوار حرف می‌زنیم، نه شهادت آنها را تسلیت می‌گوییم. برخی در طول این یک‌سال یک‌بار نگفتند که مردم غزه مظلوم و محرومند و ما حق داریم از آنها دفاع کنیم. سید حسن نصرالله که یک شیعه است آقایان به میدان می‌آیند. نه آقا، جبهه مقاومت یعنی جبهه انسانی در برابر استکبار، جبهه مستضعفان عالم، با هر دین و اعتقاد و مذهبی. رهبر انقلاب به دانشجویان مسیحی و یهودی و بی‌دین آمریکایی پیام می‌دهد که شما جزئی از جبهه مقاومت هستید. این یعنی فهم درست از جبهه مقاومت.

خلاصه ما این‌جا باید تولید فکر و علم و حکمت کنیم. من پنج شش تا شاخصه‌ای که گفتم؛ منطقی و عقلانی و شجاعانه و امیدوارانه دل ملت را باید قرص کنیم، به آینده امیدوار کنیم؛ نه اینکه طوری به ملت بگوییم می‌خواهیم بجنگیم که دیگر کشورها نابود شوند، جهان نابود شود؛ یک نوع نگاه آرماگدونی یهودی را به دنیا منتقل کنیم! شما تا حالا یک‌بار دیدید رهبر انقلاب زمانی که از جبهه مقاومت بحث می‌کند فضای آرماگدون و جنگ آخرالزمانی و دیگر آخرین جنگ است را مطرح کند؟ اصلاً این حرف‌ها در بیانات رهبری وجود ندارد. یک کار عقلانی صحیح و درستی برای زندگی روزمره ما است. فضای آرماگدونی کردن، فضای زمینه سازی ظهور کردن؛ ما که اعتقاد داریم هر کاری می‌کنیم زمینه سازی ظهور است. حالا امروز، فردا، صد هزار سال دیگر، ما که به آن مکلف نیستیم. ممکن است که صد هزار سال دیگر هم انتظار نشود. ما کار خودمان را انجام می‌دهیم. همین چای خوردن، باید زمینه ساز ظهور حضرت حجت باشد و اگر چایی می‌خورم برای این باید بخورم که من در سیر تاریخی که از آدم ابوالبشر شروع شده تا آخر خواهد رفت، من جزئی از این حلقه و این زنجیره هستم. چه کار دارم حضرت چه زمانی می‌خواهد بیاید؛ من که مکلف به ظهور نیستم، من مکلف به وظیفه هستم. امروز وظیفه‌ام این است که که یک زنجیره‌ای از این زنجیره‌هایی باشم که بشریت در آگاهی بخشی به مردم و جامعه به آن سمت می‌رود.

امام یک حکیم و فقیه به‌معنای واقعی است و نیامد شیعه و سنی را جنگ با عالم و امثال اینها را مطرح کند. گفت جبهه مستضعفان عالم باید شکل بگیرد؛ با هر دین و اعتقادی، با هر دینی و مذهبی که هستید همگی به جبهه در برابر استکبار هستیم. رهبر انقلاب به دانشجویان خارجی می‌گوید شما جزئی از جبهه مقاومت هستید. به سنوار می‌گوید این چهره درخشان مقاومت است. به هنیه می‌گوید فرمانده بزرگ مقاومت است. اصلاً بحث شیعه و سنی و یهودی و مسیحی نیست.

درباره حوثی‌ها گفت کسانی که بر منهج امیرالمؤمنین سیر می‌کنند. حوثی‌ها که سه، چهار امام‌شان با ما مشترک است؛ ولی رهبر انقلاب روی نقطه قوت‌شان و ظلم و استکبار ستیزی آنها  سرمایه‌گذاری کرد و دارد یک جبهه جهانی ایجاد می‌کند. حوزه ما باید به‌سمت  تولید یک ادبیاتی برای جبهه جهانی مقاومت و ادبیات فطری و عقلانی برود که اگر یهودی هم دید بگوید من می‌پسندم، مسیحی هم دید بگوید من می‌پسندم، آن انسانی هم که دنبال منافع مادی‌اش است بگوید من اگر بخواهم به منافعم به رسم  از طریق اندیشه مقاومت می‌توانم به رسم. این ظرفیت فوق‌العاده در اندیشه مقاومت هست. کمی مطالعه کنیم. آثار امام و رهبر انقلاب را بخوانیم. نمونه‌اش اینکه وقتی امام انقلاب کرد چقدر دنیا شیفته امام شد و اصلاً دوگانه شرق و غرب به‌هم خورد و یک سه گانه‌ای ایجاد شد: شرق، غرب، اسلام. در جهان اسلام همه احساس هویت کردند، اهل‌سنت، همه اومدند گفتند عجب؛ خیلی از مسیحی‌ها گفتند ما با امام احیا شدیم.

امام خمینی باعث تغییر نظریه جامعه‌شناس معروف اروپایی شد

«پی‌تر برگر» یک جامعه‌شناس بزرگ اروپایی است. آدم مهمی و نظریه‌پرداز بزرگی در جامعه شناسی است. یک نظریه‌ای داشت که دوران دین تمام شده و به یک امر کالایی صرف تبدیل شده که باید در سوپر مارکت آن را پیدا کرد. کتابی به‌نام “سایه‌بان مقدس” دارد. در آن‌جا مفصل بحث کرده و می‌گوید یک روزی داشتم در جایی در اروپا سخنرانی می‌کردم، گفتم دوران دین تمام شده، دین را باید سوپر مارکت‌ها پیدا کرد. گفت دیدم پیرمردی بلند شد و گفت ما نمی‌گذاریم. گفت من پوزخندی زدم و گفتم برو بابا! دنیا به این سمت رفته، تو چه کاره‌ای؟! تو که دیگر نسبت تمام شده. این را گفت و بعد گذشت تا اینکه خبر به من رسید در ایران یک انقلابی شده. گفت بخشی از سخنرانی آقای خمینی را یک دفعه از رادیو تلویزیون شنیدم. گفت همان جا میخ‌کوب شدم، فهمیدم آن پیرمرد چرا اون حرف را گفت. نیروی مذهب این‌قدر قدرتمند نمی‌شود حذفش کرد و نماد مذهب در زمان ما ایشان است و نظرش را عوض کرد. نظر جامعه شناسی‌اش را درباره دین عوض کرد امام توانسته نظریه جامعه شناس بزرگ را عوض کند. این یک نمونه است که دل‌های ملت عوض شد.

اتحادیه عرب زمانی شکل گرفت که اعراب از اسلام ناامید شده بود و گفته‌بودند اسلام هیچ نیروی مقاومتی در برابر غرب ندارد. روی عربیت سرمایه‌گذاری کردند و اتحادیه عرب را راه‌انداختند. «جمال عبدالناصر» به‌عنوان قهرمان بزرگ عرب روی عربیت خودش سرمایه‌گذاری کرد. اما م آمد نشان داد که اسلام حرف اول و قدرت برتر دارد؛ اخوانی‌ها آمدند با امام بیعت کردند، “ابو اعلی مودودی” از پاکستان آمد با امام بیعت کرد. الان قهرمان عرب شده سنوار. چه کسی این کار را کرد؟ امام این کار را کرد، قهرمان عرب که جمال عبدالناصر بود. قهرمان عرب، مرد شماره یک پانزده سال اخیر نظر سنجی‌های دنیا سید حسن نصرالله بوده است. چه کسی این کار را کرد؟ انقلاب اسلامی این کار را کرده است. انقلاب ظرفیت فوق‌العاده‌ای دارد. مکتب امام و رهبر انقلاب فوق‌العاده قوی و غنی است. در حوزه‌های جامعه شناسی و در حوزه‌های علوم انسانی ما فقط لازم است که روی اندیشه‌های امام با فقه و فلسفه وهمه علوم اسلامی کار کنیم؛  گول این حرف‌های چپ و راستش را نخوریم؛ ٰ نه سمت چپ اسلامی برویم و حرف‌های جنگ طلبانه چپ اسلامی را بپذیریم و نه راست اسلامی و حرف‌های سازش‌کاری. روی آن عقلانیت انقلابی اصیل رهبری که بر پایه پایه فطرت و منطق و جمع همه مستضعفان عالم، ذیل یک پرچم واحده است فکر کنیم.

پایان

گزارشگر: بابک شکورزاده

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها