رحا مدیا | محسن مهدیان
واقعاً باید درباره مظلومیت قانون حجاب نوشت؛ آنهم در جامعهای که اکثریت مردم متدین و معتقد به رعایت احکام عقلی و شرعیاند. در مجموع نظرسنجیهای نهادهای معتبر، وقتی از مردم درباره ضرورت حجاب سؤال میشود، اکثریت مطلق معتقد به حجاب هستند ولو شخصاً آن را کامل رعایت نکنند. چنانچه اگر مکشفهها نیز بدانند پشت پرده بیحجابی چه اهریمن و خبائثی نشستهاند بدونتردید در نوع پوشش خود تجدید نظر میکنند. با این حال دردناک نیست که باید برای مظلومیت قانون حجاب نوشت؟!
قانونی که حداقل سه سال روی آن کار کارشناسی شده و میان سه قوه چندین بار رفت و برگشت شدهاست، امروز متهم به موضوعاتی میشود که اساساً نسبتی به آنها ندارد. عجیب نیست؟ یعنی مخالفین حتی حاضر نیستند به متن نزدیک شوند. چرا؟ چون نفع نهاییشان در توزیع جهل نسبت به قانون است و نه روشنگری. حقیقتاً ظلم است.
مخالفان قانون حجاب، به این سؤال ساده چه جوابی دارند که اگر قانون نه، پس چه؟ آیا حجاب اهمیت ندارد؟ آیا ضرورت دین نیست؟ آیا فرهنگ جامعه ایرانی نیست؟ آیا منطق عقلی روشن و بیّن ندارد؟ آیا مطالبه اکثریت نیست؟ آیا بیحجابی پروژه آشکار دشمن نیست؟ اگر پاسخ مثبت است آیا وجود قانون ضرورت ندارد؟ اگر نه پس چه؟ یعنی از هرج و مرج دفاع میکنید؟ یعنی پاسخ به این سؤال ساده آنقدر سخت است؟
کافیاست در ادبیات مخالفان قانون حجاب دقیق شوید. هیچ اشارهای به جزئیات قانون حجاب نمیشود. فقط میگویند نه. خب چرا؟ چه چیز در این قانون شما را آزار میدهد؟ اینکه گشت ارشاد جمع شدهاست؟ اینکه برخورد سلبی و خشن وجود ندارد؟ اینکه با سلبریتیهای قانونشکن برخورد میشود؟ اینکه تبعیض در برخورد وجود ندارد؟ اینکه عدم فعل مسئولین پیگیری میشود؟ اینکه اقدامات ایجابی چندین برابر اقدامات سلبی است؟ اینکه با دانه درشتهای متخلف مضاعف برخورد میشود؟ دقیقاً کدام بخش این قانون خلاف عقل و منطق است؟ چرا روشن نمیکنند؟
همان جمله اول متن؛ حقیقتاً باید در مظلومیت حجاب و قانونش گریست. طرف مخالف است اما خودش هم نمیداند چرا و چگونه مخالف است.
حجابی که مطالبه اکثریت جامعه است امروز در مارپیچ سکوت شبکههای اجتماعی گرفتار انفعال رسانهها و خواص و حتی مسئولین و مراکز علمی و دینی شدهاست.
این قانون وحی منزل نیست. حتماً هم مثل هر قانون بشری دیگر ایراد و اشکال دارد. اما این قانون خروجی ساعتها و ماهها کار کارشناسی است. دارای نقاط ممتاز قابلاعتنا است. رافع مشکلات جدی نهادی و قانونی در توجه به فرهنگ عفاف و حجاب است. پس چرا نباید از آن دفاع کرد؟ آیا غیر از اینست که شکستن مارپیچ سکوت هزینه دارد؟
در نهایت اینکه قانون حجاب بزنگاه وفاق است؛ به چند دلیل.
اول اینکه برخلاف بسیاری از امور برآمده از نقاط مشترک اعتقادی و گرایشی است. هم شرع و هم فرهنگ جامعه ایرانی و هم قانون اساسی و هم عقلانیت.
دوم اینکه این قانون خروجی نظام کارشناسی کشور است. هم اجماع نهادهای کارشناسی را دارد و هم سران قوا. این قانون برای نزدیکی نظرات کارشناسی بارها میان قوا رفت و برگشت داشته است.
سوم اینکه قانون حجاب پاسخ به یک مطالبه عمیق مردمی است. به سروصداهای آزاردهنده سیاسی توجه نکنیم. مردم ما از بن دندان و عمق وجود مؤمن و معتقد به فرهنگ دینی و ایرانیاند.
چهارم اینکه این قانون نقطه مقابل دشمنیهای مشترک است. دشمنی مشترک خودش وفاق ساز است. امروز بیش از هرکس ضدانقلاب از اجرای این قانون عصبانی است. دشمنی که سالهاست بهدنبال بی حجابی اجباری است و حجاب را ابزار مبارزه سیاسی قرار داده است. این قانون دشمن را هم خلع سلاح میکند.
پنجم و در نهایت اینکه این قانون پاسخ به یک مطالبه عمومی در نقد روشهای گذشتهاست.
مخالفان اجرای این قانون حاضر نیستند به متن قانون نزدیک شوند و آن را بخوانند. چرا؟ چون بهم زننده بازار مکاره اتهام زنی و موج سواریهای سیاسی است. یک تلقی هیجانی وجود دارد که قانونمندی حجاب یعنی گشت ارشاد و عدهای نفعشان در این است که این تلقی منفی همچنان در افکار عمومی باقی بماند. لذا با اصل روشنگری درباره قانون مخالفند و حتی دروغهای آشکار درباره قانون میبافند.
مارپیچ سکوت را بشکنیم و اجازه ندهیم اقلیتی بیمنطق با نفی قانونمداری بر اکثریت برآشوبند و مروج دیکتاتوری و بیحجابی اجباری شوند.