رحا مدیا | آزاده ابراهیمی فخاری
مقاله «حکمرانی ایران و روح زمانه» نوشته محمدعلی دستمالی بهنقد عدم تطابق بین دیدگاه حاکمیت ایران و تحولات جهانی میپردازد. نویسنده معتقد است که حاکمیت ایران درکی صحیح از «روح زمانه» ندارد و همین امر باعث بروز بسیاری از مشکلات کنونی کشور شده است. تضاد بین آرمان و واقعیت، عدم درک از تغییرات جهانی، تأکید بر اهمیت مردم، نقد نگرش انقلابی، مشکلات کنونی ناشی از عدم درک روح زمانه توسط حکومت، نکاتی است که نویسنده محترم بهطور مفصل مطرح نمودهاست.
ضمن پذیرش مشکلات موجود در کشور و چالشهای مختلفی که فراروی جامعه و مردم است و حتماً نیازمند توجه ویژه مسئولین هست، نکاتی نیز وجود دارد که باید با دقت بیشتری به آن پرداخت. اینکه منشأ این نابسامانیها در جامعه چیست و چه مقدار از آنها به عدم درک اداره کنندگان جامعه نسبت به مقتضیات زمانه برمیگردد؟ جای تأمل دارد و آنچه مسلّم است در این نوشتار نمیتوان به همه عوامل پدید آمدن آنها پرداخت؛ لکن آنچه مسلّم است، نویسنده با دیدگاه یکجانبه بیشتر بهنقد حاکمیت پرداخته است و به نقش مردم و سایر عوامل اجتماعی و سیاسی، در ایجاد برخی از مشکلات توجه نکردهاست.
تأکید بیش از حدّ بر کاستیها و عدم توجه به دستاوردها و پتانسیلهای موجود در کشور، از ویژگیهای دیگر قابل نقد در این مقاله هست.
اما آنچه بسیار حائز اهمیت است بررسی نگاه اسلام به نحوه تطابق با روح زمانه است.
آنچه مسلم است دین رسمی و مورد پذیرش اکثریت و همچنین حاکمیت در ایران، اسلام است. امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) بهعنوان الگویی کامل و همیشگی برای همه مسلمانان، به این نکته اشاره دارند که «اَلمَرءُ ابنُ ساعَتِهِ» آدمی فرزندِ زمان خویش است. (غررالحکم ص ۴۴۷) اما نکته اساسی درک درست و صحیح از این حدیث در نگاهی جامع به دین اسلام است. اسلام دینی پویا و زنده است که با تغییرات زمانه همراه میشود. تطابق با روح زمانه از دیدگاه اسلام، بهمعنای تغییر اصول ثابت دین نیست، بلکه بهمعنای تطبیق فروع دین با شرایط جدید است. برای این منظور، باید به اصول کلی اسلام پایبند بوده و در عین حال، با استفاده از ابزارهای نوین و گفتگو با دیگران، احکام شرعی را برای شرایط جدید تفسیر و تطبیق کنیم. هماهنگی با مقتضیات زمان بدین معنا نیست که همرنگ جماعت گردیم و در زوایای مختلف زندگی، اصول اسلامی را نادیده بگیریم. شاید عدهای از مردم با توجه به هجمه شدید تهاجمات فرهنگی و سیاسی، دچار غفلت گشتهاند و برخی تغییرات مخالف اسلام را در اصول زندگی، پذیرفته باشند؛ اما مسلماً این روح حاکم بر زندگی اکثریت افراد مسلمان در کشور ایران نیست. بیشتر مردم اگر از دیدگاه منفی دین، در موارد مبتلا به زندگی خود، یقین حاصل کنند خواهان تغییر در این زمینه هستند.
ادعای آقای دستمالی مبنی بر اینکه درک روح زمانه به معنی «پیچیدن بههمراه هر پیچی»، خلاف دیدگاه اسلام است و همین تعبیر اشتباه منجر به متهمکردن حاکمیت به عدم درک تحولات جهانی است.
شعار دفاع از مستضعفان جهان هنوز هم بهعنوان قطبنمای انقلاب است؛ البته اگر معنای مستضعف را درست بشناسیم. در فرهنگ انقلاب مستضعف به «مؤمنانی» میگویند که در برابر مستکبرین میایستند و با اینکه از طرف آنها مورد ظلم واقع میشوند، در برابر آنها مقاومت میکنند تا به پیروزی نهایی برسند و اکنون اگر درست به پیام مستضعفانی که از اقصینقاط جهان مخابره میشود گوش فرا دهیم میبینیم که جمهوری اسلامی ایران را تنها حامی خود میدانند.