رحا مدیا | حجتالاسلام جواد کاوندی، پژوهشگر جامعهشناسی سیاسی
انقلاب اسلامی ایران اگرچه در ساحت سیاسی نمود یافت، اما بر اساس مبانی فکری و معرفتی بنا شدهاست. زین رو برخی از بزرگان انقلاب وقت خود را بیش از هر کاری صرف تبیین این مبانی کردند.
نمونه بارز این افراد، استاد مطهری بود که اتفاقاً از آنجا که به پی ریزی مهمترین رکن انقلاب اسلامی مشغول بود، زودتر از دیگران مورد آماج دشمن قرار گرفته و شهید شد.
یکی دیگر از بزرگانی که بهصورت جدی به این امر مهم پرداخت، استاد مصباح یزدی بود. شخصیتی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، پرکننده خلأ متفکرینی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری در زمانه اخیر بودند.
استاد مصباح یزدی در قدم نخست این اقرار را از مخالفین خود گرفت که اندیشه او از اتقان کافی برخوردار است، حتی اگر اندیشه ایشان مورد قبول شخص مقابل نمیبود. البته مخالفین ایشان همین اندازه را از این جهت به زبان میآوردند تا از وجهه انصاف خود دفاع کنند، و الا ذهن سومی که گفتوگوی علمی استاد مصباح با مخالفینش را به ارزیابی مینشست؛ به وضوح قادر به تشخیص فخامت فکری استاد مصباح میبود.
آری این درس نخست استاد فکر به جوانان انقلابی بود که میبایست اندیشه انقلابی، فاخر و متقن ارائه بشود.
اینک مخالفان استاد مصباح میبایست متحمل زحمت فراوانی میشدند تا این اندیشه متقن را ناموجه معرفی نمایند. همین استحکام فکری ایشان موجب شد تا رهبری معظم انقلاب، با خیالی آسوده طی توصیههایی مکرر ذهن جوانان انقلابی را به اندیشه استاد مصباح سوق بدهند.
دورههای آموزشی مبانی اندیشه اسلامی که با عنوان «طرح ولایت» برگزار میشود، مهمترین اتفاق فکری جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است که تقریباً بسیاری از فعالان فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی در آن حضور داشتهاند.
استاد مصباح یزدی جنبههای مختلف علمی، سیاسی و مدیریتی نیز داشتند، اما بیش از اینها تأمین جنبههای فکری حرکت انقلابی کشور چشم گیر بود. همین بود که ارادههای ناسالم چشم دیدن ایشان را نداشتند. جالب بود از سویی مجبور به اعتراف عمق فکری ایشان بودند و از سویی پس از آنکه قادر به همآوردی با بنای عظیم اندیشه خالص اسلامی نمیشدند، این بار مجبور میشدند ایشان را تحریف و تخریب کنند.
اینان با وجود اینکه در مواردی موفق به تخریب چهره استاد مصباح شدند، اما هرگز نتوانستند فکر ایشان را متوقف نمایند، تا جایی که هر کجا خواستند به نظام اسلامی متلکی بگویند ترجیح دادند این متلک شامل حال استاد مصباح هم بشود!
اینگونه است که من ترجیح میدهم بهجای واژه آیتالله، علامه و مانند اینها از پیشوند «استاد» برای این متفکر بزرگ استفاده کنم، زیرا اینگونه بهتر میتوانم ویژگی بارز و متمایز ایشان را برجسته نمایم، چراکه استاد مصباح در کار خود استاد تمام بود. ایشان خود بهصورت مستمر درباره اندیشهها میاندیشید و به دیگران نیز آموزش میداد که چگونه میتوان اندیشید و حتی مخالفان خود را هم عمیقاً به فکر فرو میبرد!