یادداشت؛

قرائت مبهم سروش از خشونت

سروش با اشاره به‌ روایتی از نهج‌البلاغه رعایت حقوق مردم را واجب و تخطی از آن را خشونت سیاسی معرفی می‌کند. اما در همان نهج‌البلاغه حقوق هم برای مردم و هم برای حاکم موضوعیت دارد.

رحا مدیا | زهرا ابراهیمی

حجت الاسلام هادی سروش در یادداشتی با اشاره به روایتی از امام سجاد (علیه‌السلام) که شیعیان را از خشونت و افشاگری منع کرده‌اند به خشونت‌های سیاسی و اجتماعی در جامعه اشاره کرده و معتقد است افرادی که به‌دنبال گرفتن حق و حقوق خویش هستند از جانب حکومت مورد خشونت قرار می‌گیرند. علاوه بر این موضوع افشاگری‌های سیاسی را متذکر شده و آن را عملی غیراخلاقی معرفی می‌کند. اگرچه بخشی از سخنان جناب سروش بسیار عالی و ارزشمند است اما در بخشی از صحبت‌های ایشان ردپای انصاف کم‌رنگ است. آنچه به‌عنوان نقد اول بر یادداشت ایشان وارد است عبارت است از:

1. وی خشونت را به‌طور مطلق مذموم تلقی کرده و حتی دست حکومت را برای خشونت بسته‌است. این در حالی است که صرف خشونت داشتن مذموم نیست؛ به‌عنوان مثال جنگ که از حیث ظاهری خشن‌ترین رفتار تلقی می‌شود چنانچه بر کشوری تحمیل شود، لازم و واجب می‌گردد. در رابطه با مسائل سیاسی و اجتماعی نیز هیچ فرد و حکومتی بی‌دلیل حق خشونت ندارد اما چنانچه شخصی با عملکرد خویش حیثیت یک حکومت را زیر سؤال ببرد و با رفتارش خطراتی را برای اجتماع فراهم آورد برای اجرای عدالت چاره‌ای از برخورد همراه با خشونت نیست. مثل قطع کردن دست دزد به‌خاطر محقق نمودن عدالت.

2.مقایسه زیرپوستی حکومت اسلامی با حکومت بنی‌امیه از دیگر بی‌انصافی‌هایی است که در یادداشت آقای سروش دیده‌می‌شود. اساس حکومت بنی‌امیه ظلم است و راه بقایش خشونت؛ این در حالی‌ا‌ست‌که مبنای جامعه و حکومت اسلامی ما مبتنی بر عدالت است هرچند تا رسیدن به عدالت فاصله بسیار است.

3.سروش با اشاره به‌ روایتی از نهج‌البلاغه رعایت حقوق مردم را واجب و تخطی از آن را خشونت سیاسی معرفی می‌کند. اما ظاهرا فراموش کرده‌اند که در همان نهج‌البلاغه حقوق و تکالیف هم برای مردم و هم برای حاکم هر دو موضوعیت دارد. پس اگر کسی حق حاکم را به‌جا نیاورد و حکومت اسلامی را نادیده بگیرد طبیعتاً برای حفظ حکومت نیازمند برخورد است و صرف برخورد کردن لزوماً به معنی خشونت سیاسی نیست.

4.وی در بخشی از سخنانشان به روایت امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) اشاره می‌کنند که فرمودند: «لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُمْ» و از این تعبیر چنین نتیجه می‌گیرند که همان‌طور که حاکم حق برخورد با افراد را دارد پس این حق برای افراد هم نسبت به حکومت محفوظ است. گو این که اختلاف میان حکومت و مردم را یک دعوای بچه‌گانه پنداشته‌اند که اگر تو زدی من هم مجاز به زدن هستم!

حال آنکه مولای متقیان علی (علیه‌السلام) در این بخش از کلام خویش به رعایت حقوق حاکم و مردم هر دو اشاره دارد؛ اما لزوماً نحوه برخورد مردم با حاکم شبیه برخورد حاکم با مردم نخواهد بود. در حقیقت تساوی حقوق بین مردم و حاکم به معنی تشابه حقوق آنها نیست و برخورد با هر یک اقتضائات خاص خود را دارد. چه‌بسا ظلم مردم در حق یک حکومت عظیم‌تر از ظلم حکومت در برابر یک فرد باشد.

5.در بخش دیگری از صحبت‌های سروش گزارش‌نویسی سیاسی به‌عنوان پست‌ترین رفتار سیاسی قلمداد شده‌است. اگر منظور از گزارش‌نویسی دریافت اعتراف از متهم و مکتوب کردن آن است که اتفاقا این روش ابزاری برای احقاق حق فرد و اجتماع است و اگر منظور از گزارش‌نویسی به‌نوعی معرفی یا لو دادن فرد خاطی و مکتوب نمودن خطاهای اوست این امر نیز از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر به‌شمار می‌رود. در مراتب امر و نهی بعد از امر و نهی قلبی و زبانی چنانچه با امر خطیری مواجه شویم که استمرارش آسیب‌های فردی و اجتماعی به‌دنبال داشته‌باشد از حیث اخلاقی موظف به گزارش هستیم تا از آسیب‌های بزرگ‌تر جلوگیری نماییم.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خشونت

لینک کوتاه: