رحا مدیا | جواد کاوندی، دکتری جامعهشناسی سیاسی
روزی که در مجلس خبرگان قانون اساسی بهجای صندلی بر روی زمین نشست و با لبخندی ملیح به دوربین نگاه کرد، معلوم شد که این سید خیلی خودش است.
آیتالله طالقانی یک مجتهد مجاهد بود. او اسلام را در بستر رخدادهای اجتماعی درک کرده بود و نگاهش به دین بهعنوان یک برنامه اجتماعی و سیاسی بود که مؤمنین میبایست در کنار یکدیگر ملتزم به آن شوند.
اگرچه تکیه ایشان بر علم نوین در تفسیر آیات قرآن گاهی او را از اصول و چارچوب متقن تفسیر خارج میکرد؛ اما به سبب نگاهی ابزاری که به علم نوین داشتند، در راستای تبیین معارف دین بر آمدند. آیت الله طالقانی ابایی نداشت که با علم پوزیتویستی به تشریح آیات قرآن بپردازد. تفسیر پرتوی از قرآن، محصول زحمات ایشان در زمینه قرآن پژوهی است.
او در عمل نیز سعی کرد فاصله میان نخبگان دانشگاهی و دین را از میان بردارد. ایشان که از مؤسسین نهضت آزادی ایران بود، بیشترین تأثیر را بر مهندس بازرگان داشت.
تجربه کافی در زمینه کنشگری، حتی با جبهه ملی از او مردی برای تمام فصول کتاب سیاست ساختهبود. نواب صفوی هم اگر کار برایش سخت میشد به آیت الله طالقانی پناه میبرد.
آیت الله طالقانی طعم زندان را بسیار چشید و مقارن با آغاز نهضت اسلامی حضرت امام خمینی نیز به زندان افتاد. او مبارزه با ظلم را هم از متن اسلام دریافته بود و هم در عمل بهخوبی تجربه کرده بود که همانا بزرگترین خدمت به اسلام، فریاد بر سر ظالمان است.
بررسی اندیشههای بنیادین فکری او انسان را به سرزمینهای بدیعی رهنمون میسازد، که شاید کمتر کسی تجربه حضور در آنجاها را داشتهباشد. ایشان کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» میرزای نائینی را که بسیاری از متفکرین، آن را از فاخرترین پشتوانههای فکری انقلاب مشروطه میدانند، بهخوبی تشریح کرده است.
شجاعت در اندیشهورزی و آزاد فکری او نیمهپر لیوان ذهن اوست و البته گاهی نیز راه به جایی میبرد که هیچکس در آنجا نیست و ضوابط مرسوم حوزوی به حمایت از ایشان برنمیخیزند.
من به نیمهپر لیوان اهمیت میدهم. به اینکه ایشان اشتیاق داشت تا نماز جماعت را حتماً در مسجدی واقع در محله گلزار تهران اقامه کند؛ بلکه پرچم عدالتخواهیاش را از جایی برافرازد که شاید کمتر مجتهدی از آنجا حتی عبور کرده باشد!
بهترین تصویر ایشان همان سید سفید مویِ سفید پوشِ سفیدگویی است که البته اسلحهای در دست دارد و از جایگاه خطیب نماز جمعه با مردم صحبت میکند. او بهمانند شعر سفید بود، کلماتی اندک که باید جور معانی بسیار را بر دوش برگیرد و دیگر هیچ.