رحا مدیا | حجت الاسلام جواد کاوندی، پژوهشگر جامعهشناسی سیاسی
انتخابات اخیر ریاست جمهوری و شکست جریان انقلابی؛ حکایت از ضعفهایی دارد که میبایست به دقت مورد آسیبشناسی قرار بگیرد. این مسأله زمانی ضرورت بیشتر مییابد که انتظار میرفت جامعه تحت تاثیر شهادت آیتالله رئیسی اقبال بیشتری به نیروهای انقلابی داشته باشند!
از منظر افکار عمومی نیروهای انقلابی بهعنوان مدافعان اصل نظام تلقی میشوند. این مسأله موجب میشود که عمده نارضایتیهای مردم از شرایط موجود متوجه این نیروها شود. جالب این است که بواقع ناکارآمدیهای موجود، ارتباط معناداری با اصل نظام نداشته و این آسیب بیشتر ناشی از سوءمدیریت دولتهایی بوده است که از قضا عمدتا جریانات غیرانقلابی عهدهدار آنها بودهاند.
در اینجا یک جابهجایی ذهنی رخ میدهد. نیروهای انقلابی که به دادخواست ارزشهای انقلابی بهمیدان آمده و مطالبهگر حقوق مردم هستند، بهعنوان مسبّبان وضع موجود تلقی میشوند! این آسیب در اثر عملیات رسانهای دشمن که عامل نابسامانیهای کشور را متوجه اصل نظام میکند پررنگتر میشود. براین اساس افکار عمومی، نیروهای انقلابی را نه بهعنوان نویدبخش آیندهای دیگرگون، بلکه بهعنوان نماد وضع موجود تلقی کرده و صد البته تمایل کمتری در رأی دادن بدیشان درون خود احساس میکند.
بدیهی است این ذهنیت عمومی نه تنها در حکم باد موافق نبوده، بلکه پیروزی نیروهای انقلابی همواره در گرو شنا در جهت خلاف رودخانه خواهد بود. حال سؤال این است، راه برون رفت از این چالش جانکاه چیست؟
چگونه یک نیروی انقلابی میتواند برغم دفاع از چارچوب نظام، در عین حال بهعنوان مسبب معضلات موجود نیز تلقی نشود؟
بهنظر میرسد راهکار را باید از دل واژه نظام انقلابی جست. شاید بتوان گفت که آسیب کار نیروهای انقلابی در این است که برداشتی ایستا از نظام اسلامی دارند، نه برداشتی انقلابی.
نظام انقلابی مفهومی خودمتناقض به نظر میرسد، چراکه نظام، حکایت از ثبات داشته و حال آنکه انقلاب، درست در نقطه مقابل نظام، سخن از جابهجاییهای بزرگ و ریشهای دارد. با تأمل در حقیقت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی میتوان اذعان داشت که نظام انقلابی حاکی از استعداد پیشروی در اکناف نابسامانیهای موجود در کشور دارد. گویی هنوز در آنجا انقلابی رخ نداده است. آن اکناف از قضا مواضعی است که ناکارآمدیهای موجود ریشه در آنجا دارد.
آری شوریدن بر آن مواضع و شکست حصارهای آن در عین حال که دفاع از ذات جمهوری اسلامی است؛ نیز میتواند افکار عمومی را به تهییج آورده و نیروهای انقلابی را در قاموس یک اصلاحگر جلوه دهد.
با دقت در ادبیات و چارچوب معنایی نیروهای انقلابی درمییابیم که ایشان هنوز به این بلوغ نرسیدهاند که در کسوت یک مطالبهگر وارد کارزار انتخابات بشوند و در نظر مردم نیز این مسأله، جدی و باورپذیر به نظرآید. وجود چنین آسیبی موجب میشود افرادی که بیشتر منتقد وضع موجود هستند مورد اقبال مردم قرار بگیرند، حتی اگر در نقد وضع موجود، بسیاری از کارآمدیهای نظام اسلامی را نیز انکار کنند.
استمرار این روند نه تنها موجب پیروزی نیروهای انقلابی نخواهد شد، بلکه سبب استمرار مظلومیت نظام جمهوری اسلامی نیز خواهد شد.