لازمۀ شناخت صحیح اندیشههای حضرتامامخمینی(ره) و تنها راه جلوگیری از تحریف و استحالۀ آن اندیشهها توسط خنّاسان این است که؛ ایشان را صرفاً نه به عنوان یک شخصیت، بلکه به عنوان یک “مکتب” یعنی مجموعهای از جهانبینی، ببینیم و بشناسیم!
از شاخصههای مهم مکتب روحالله؛ نوع نگاه، اعتقاد و اعتماد امام به مردم است؛ که از جهانبینی توحیدی و نگاه “خلیفهاللهی” ایشان به انسان، نشأت گرفته است!
در مکتب امام(ره) علاوه بر آزادیهای عمومی و مدنی در چارچوب تعالیم وحیانی اسلام، آزادی ملت، یعنی استقلال از نفوذ و سیطرۀ بیگانگان نیز مدّ نظر است.
در مکتب امام(ره) مردمسالاریدینی، در سیاسیترین مشارکت همگانی که گاه رنگ فریضه نیز به خود میگیرد، تجلّی می یابد!
برای نمونه؛ تأکید ایشان بر مراجعه به آرای عمومی در مقاطع مختلف انقلاب، مثلاً برگزاری پنج انتخابات در دو سالِ ابتداییِ پیروزی انقلاباسلامی، از نتایج همین باور و نوع نگاه به مردم است.
تاکید حضرت امام(ره) بر نقش مردم در حفظ و تقویت جمهوری اسلامی، به حدّی است که در سالهای بعد از ارتحال ایشان نیز امام خامنهای(مد ظله) همواره بر استمرار این اصل تاکید کرده است؛ صیانت از آرای مردم در انتخابات، مشورتگیری از افراد مختلف با سلایق متفاوت و… بیانگر همین ادعا میباشد.
از دیگر شاخصههای مکتب امامخمینی(ره) عقلانیت است؛ عقلانیتی توأم با معنویت.
امام(ره) با تکیۀ صرف بر عوامل و ابزار مادی تصمیم و موضعی را اتخاذ نمیکردند؛ بلکه در عین حالی که به نصرت الهی ایمان و باور داشتند، با تدابیر عقلانی تصمیم میگرفتند.
ایشان همزمان که بر تقویت اعتماد به نفس مردم و خوداتکایی آنان تاکید میکنند، عدم تکیه به دشمنان را نیز هشدار میدهند!
امام(ره) هیچوقت به دشمنان ملت ایران اعتماد نکرد؛ بعد از آنکه دشمن را شناخت، در مقابل آنان ایستاد؛ برخلاف کسانی که خیال میکنند عقل اقتضاء میکند که انسان گاهی در مقابل دشمن نیز کوتاه بیاید❗️
برای نمونه؛ امام(ره) در ماجرای تسخیر لانۀ جاسوسی، از آنجا که دشمن واقعی ملت را شناخته بود، در برابر تزلزل فکری و شخصیتیِ بسیاری از کسانی که سعی میکردند با تحلیلهای غیرواقعی ایشان را منفعل و از موضعگیری مقابل دشمنان منصرفکنند یا ایمان مردم را سُست کنند، محکم ایستاد و این اقدام را “انقلاب دوم” نامید.
عقلانیت توأم با معنویت همان کلانراهبردی است که امامخامنهای(مد ظله) نیز با تیزبینی در تمام این سالها بر آن تأکید کردهاند؛ ایشان در حالی که مذاکره و دیپلماسیِ هوشمندانه را راهگشا میدانند، نسبت به دستهای چُدنی دشمن در زیر دستکشهای مخلی نیز هشدار میدهند.
امام خمینی(ره) در حالی که تمام توجّهشان معطوف به قدرت الهی بود؛ در عرصۀ حکومتداری نقش مردم را بسیار مهم میدانست؛ چرا که انقلاب57 را مرهون ارادۀ مردم می دانستند.
در جهانبینیِ توحیدی امام(ره) شاخصۀ قدرت و اقتدار مردم برخاسته از اختیارات تفویض شده از جانب خداوند میباشد؛ که در چارچوب قوانینِ برآمده از شریعت اسلام جای میگیرد.
در مکتب امام(ره) قدرتی که از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست؛ چرا که در نظام اسلامی قهر معنا ندارد.
در اسلام و در مکتب امام(ره) آن قدرتی که از انتخاب مردم بهوجود آید، محترم است و در مقابلِ آن کسی نباید سینه سپر کند، که اگر چنین کرد، کارش “فتنه” می باشد.
این شاخصه از مکتب امام(ره) در سالهای پس از ارتحال ایشان نیز همواره مورد توجه بودهاست؛ به طوری که در سال1388 و در آشوب و فتنهای که بر علیه قوانین کشور و آرای مردم به پا شد، امام خامنهای(مُد ظله) با این شاخصۀ مکتب حضرت روح الله(ره) در برابر کسانی که میخواستند آرای مردم را نمایشی جلوه دهند و انتخابات را با آن حجم از مشارکت ابطال کنند، ایستادند و چشمان فتنه را کور کردند.
از ابعاد مهم مکتب امامخمینی(ره) بُعد عدالت است؛ امام(ره) از آغاز پیروزی انقلاب، بر رسیدگی به وضعیت قشر ضعیف جامعه اصرار میکردند و تعبیر “پا برهنگان” و “کوخنشینان” جزو تعبیراتی بود که ایشان بارها تکرار کردند و به مسئولین اصرار داشتند که به طبقات محروم برسید.
امام در کنار توجه به ضُعفا، به مسئولین نیز اصرار داشتند که از اشرافیگری پرهیز کنند؛ حضرت امام(ره) و خلف صالح ایشان معتقد بوده و هستند که؛ “آفت مسئولیت در نظامی که متکی به آراء مردم و ایمان مردم است، این میباشد که مسئولین به فکر رفاه شخصی بیفتند، به فکر جمعآوری برای خودشان بیفتند و در هوس زندگی اشرافیگری به این در و آن در بزنند”
رهبر انقلاب در تشریح این بُعد از زندگی امام(ره) چنین تصریح میکنند که؛ “امام خودش از این آفت بهکلی برکنار ماند و مسئولین کشور را هم بارها توصیه میکرد که به کاخنشینی و به اشرافیگری تمایل پیدا نکنند”
ارتباط مستمر مسئولین با مردم از دیگر مقولههایی است که زیرمجموعۀ شاخصۀ عدالتی مکتب امام قرار میگیرد؛ رهبرانقلاب در تشریح این مقوله با هشدار نسبت به گرفتار نشدن در بلای “هزار فامیلی” که در دوران قاجار و پهلوی رواج یافت، میفرمایند: امام اصرار داشت که مسئولین از میان مردم انتخاب شوند، وابستگیها ملاک قبول مسئولیت ها نباشد، وابستگی به شخصیتها، به فامیلها و…