رحا مدیا | آزاده ابراهیمی فخاری، پژوهشگر دینی
تبعیض مثبت، سیاستی است که بهمنظور جبران تبعیضهای تاریخی و ساختاری علیه گروههای خاصی از جامعه اجرا میشود. این سیاست معمولاً شامل اعطای امتیازات ویژه به این گروهها، مانند اقلیتهای نژادی، زنان و افراد دارای معلولیت، در زمینههای مختلفی مانند آموزش، اشتغال و خدمات اجتماعی است.»
با تأمل در این عبارت واژه «تبعیض» هر چند بهتنهایی بار منفی دارد اما در نهایت تلاشی برای تحقق عدالت در جامعه است.
لکن تئوری «تبعیض مثبت» در ادامه مسیر، راهش را با اسلام و اهداف متعالی آن جدا میسازد و آن موضوع مهم «عدالت اجتماعی» و «مصلحت جمعی» است. در واقع تبعیض مثبت، جایی که قدم فراتر نهاده و تلاش میکند تا هر نوع اقلیتی را در هر موقعیتی با هر نوع امتیازی، در شرایط مساوی با بقیه اقشار قرار دهد، به ورطه خطرناکی گرفتار میآید.
در اسلام، عدالت اجتماعی و مصلحت جمعی از اهمیت ویژهای برخوردارند. به این معنا که جامعه اسلامی باید بر اساس اصول عدالت و برابری اداره شود و تصمیمات اتخاذ شده بهگونهای باشد که به نفع اکثریت جامعه باشد. با این حال، در برخی موارد، مصلحت جامعه ممکن است ایجاب کند که تصمیماتی گرفته شود که در ظاهر با اصل برابری فردی در تضاد باشد. بهعنوان مثال، در شرایط بحرانی مانند جنگ یا قحطی، ممکن است برخی از افراد مجبور شوند محدودیتهایی را تحمل کنند تا جامعه در مجموع بتواند به بقاء خود ادامه دهد. این بدان معنا نیست که اصل برابری نادیده گرفتهمیشود، بلکه به این معناست که در شرایط خاص، مصلحت جمعی بر مصلحت فردی ارجحیت پیدا میکند. این رویکرد در اسلام با عنوان «مصلحت» شناخته میشود و بهمعنای انتخاب بهترین گزینه برای حفظ منافع جامعه در بلندمدت است.
بهعبارت دیگر، اسلام بهدنبال ایجاد تعادلی بین حقوق فردی و منافع جمعی است. در شرایط عادی، اصل برابری فردی باید رعایت شود، اما زمانی که ایجاد برابری در افرادی از اجتماع با هدف متعالی اسلام که رساندن جامعه به مدینه فاضله است، مغایرت دارد، مصلحت اجتماعی مقدم است. این رویکرد نشانمیدهد که اسلام دینی پویا و متناسب با شرایط مختلف است و بهدنبال ایجاد جامعهای عادلانه و سعادتمند است و این مهم را در همه ابعاد زندگی بهصورت متعادل، لحاظ میکند.