یادداشت؛

پدر، سالارِ زندگی

تحقیقات نشان داده است؛ در خانواده‌هایی که پدر غایب است یا نقش ضعیفی دارد، پسرها احتمالاً با بزرگ‌ترین آسیب‌ها مواجه هستند؛ زیرا یا بیش از اندازه توسط مادر حمایت می‌شوند و یا این تصور برایشان پیش می‌آید که زن‌بر تمام امور و اجتماع مسلط است و مرد هیچ نیست.

رحا مدیا | علی ملکوتی‌نیا، استاد و پژوهشگر حوزه

روز سیزدهم ماه رجب، سالروز میلاد امیرالمؤمنین امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام، به‌درستی «روز پدر» نام گرفته است. روزی که باید گرامی‌داشتِ پدر را تمرین کرد تا سرمشقی برای روزهای دیگر در طول سال باشد، زیرا در آموزه‌های اسلامی، تکریم پدر و احترام او از نخستین وظایف فرزندان قلمداد شده‌است؛ از جمله رسول خدا صلی الله علیه و اله در پاسخ فردی که از ایشان در مورد حق پدر بر فرزند پرسیده‌بود، به مواردی از تکریم پدر اشاره نموده و فرمودند: «او را به نام صدا نزند، جلوتر از او راه نرود، پیش از او ننشیند و برایش دشنام نخرد».(1) آن حضرت، در روایتی دیگر، جلب خشنودی خدا را در خشنود ساختن پدر می‌دانند.(2)

فرمان‌برداری از پدر حق دیگر او بر فرزندان است. امام علی علیه‌السلام در این خصوص فرمودند: «حقّ پدر بر فرزند این است که فرزند به‌جز در معصیت خدا، در هر امری از او اطاعت کند».(3)

این‌گونه از روایات، نشانگر آن است که تکریم پدر، مهرورزی به او و اطاعت از وی، محور اخلاق و دینداری یک انسان مسلمان است، به‌گونه‌ای که گویا پدر، نماینده خدا و سالار زندگی در خانواده است. چه اینکه خانواده، جامعه‌ای کوچک است. همان طور که جامعه به حکومت و مدیریت نیاز دارد، خانواده نیز بی‌نیاز از حاکمیت و ولایت نیست و در اسلام، این مهم (غالباً) به پدر خانواده واگذار شده‌است؛ البته پدرسالاری مطلق، مادرسالاری بی‌ضابطه و نیز فرزندسالاری بی‌مهار، مورد پذیرش و توصیه اسلام نمی‌باشد؛ بلکه اسلام، کارآمدی خانواده را در گرو ولایت و مدیریت پدر مقتدر صالح و نیز پیروی سایر اعضای خانواده از وی می‌داند. با این وجود، آنچه امروزه در میان برخی از خانواده‌ها مشاهده می‌شود، مبارزه و مسابقه نفس‌گیر زوجین برای تصاحب قدرت در کانون خانواده است که به‌عنوان سوغات زندگی غربی با هدف فروپاشی خانواده، زنان و شوهران را به این عرصه کشانده‌است، به‌گونه‌ای که هر یک از زن و شوهر می‌کوشد با استبداد رأی و تحکّم، اقتدار خود را به رخ دیگری بکشد. همین مسئله امروزه موجب ناسازگاری‌ها و تنش‌های بیهوده و دامنه‌دار در خانواده گردیده، نتیجه‌اش تربیت ناشایست فرزندان یا رهاشدگی آنها، ظهور مشکلات اخلاقی و در نهایت، خطر جدایی والدین از یکدیگر شده‌است.

وضعیت یاد شده در دنیای امروز شرایطی را به وجود آورده است که دادگاه خانواده و قانون، به پناهگاهی برای زن یا شوهر ناسازگار، بدل گردیده‌است. این بدین معنی است که آنچه معیار زندگی خانوادگی قرار می‌گیرد، قوانین به‌جای اصول اخلاقی است و به نظر می‌رسد به‌زودی با دور شدن از دین و آموزه‌های الهی، مدیریت فاشیستی(4) به‌شکل دموکراسی به کانون خانواده راه یابد و بنیان خانواده را یک‌باره متزلزل و نابود سازد،(5) در صورتی که از نگاه ادیان آسمانی، به‌ویژه آیین نجات‌بخش اسلام، «خانواده، نهادی اخلاقی و سازمانی طبیعی جهت تعالی و کمال انسان»،(6) مهد بالندگی و کانون رشد و تعالی است و باید میدان شکوفایی استعدادهای خدادادی باشد تا از این مسیر، فرزندان در سایه ولایت پدر به کمال انسانی و اخلاقی خود نائل شوند از این رو نهاد خانواده مانند تمام نهادهایی که روابط انسانی بر آن حاکم است، نیازمند الگویی برای تنظیم روابط است و بدون وجود یک نظام مشخص راهبری، تأمین اهداف و مصالح زناشویی و تربیت فرزند غیرممکن می‌نماید.

از طرف دیگر، وجود چالش‌های پیش روی خانواده‌ها در عرصه‌های گوناگون زندگی ایجاب می‌کند که مرکزیت برای تصمیم‌گیری‌ها در خانواده در نظر گرفته شود تا با شناخت کامل و اقتدار تمام از مشکلات، گره‌گشایی گردد. افزون بر آن، علت سومی نیز برای ضرورت مدیریت پدر در مناسبات خانواده وجود دارد که عبارت است از «دوام و استحکام بنیان خانواده»؛ به این معنا که اگر مسئول و مدیر خانواده به‌طور مشخص معیّن نگردد، اختلاف و کشمکش‌های روزمره موجب قهر، نارضایتی و جدایی زوجین می‌گردد؛ اما اعطای مدیریت خانواده به فردی معیّن و تمکین طرف مقابل، زمینه‌های اختلاف و تنازع را از بین می‌برد و با ایجاد انسجام و رضایت میان زوجین، دوام و استحکام بنیان خانواده را تضمین می‌کند.

 تأمّل در پرونده‌های طلاق و اختلافات خانوادگی، شاهد خوبی برای اثبات این مدعاست. البته برخی مردان جامعه امروز که بر اساس فساد اخلاق، ضعف علمی و دینی و نیز به‌دلیل نداشتن مهارت‌های زندگی، با تصمیم‌های خام و اقدامات نسنجیده، کانون خانواده را به پرتگاه تباهی می‌کشانند، نباید مطالبی را که گفته شد، ابزاری برای زورگویی تلقّی کنند؛ بلکه لازمه ولایت و مدیریت پدران در خانواده این است که آنها از گوهر ایمان، سلامت اخلاق و هنر زندگی و نیز از توانایی‌های مدیریت خانواده برخوردار باشند. چه اینکه پدر در خانواده اسلامی، نه اهل استبداد و زورگویی است و نه به‌تمام‌معنا تابع نظرات اعضای خانواده؛ بلکه در کنار همفکری با اهل خانواده در چالش‌ها، حق ولایت و اعمال قدرت در اختلاف‌ها و تصمیم نهایی با اوست، البته پدر باید در مدیریت خود از اصول «معاشرت معروف» ،(7) «عدالت»(8) و «مشورت» (9) پیروی کند تا زمینه استبداد و اجرای قوانین خودساخته از سوی وی برچیده شود و آرامش و سلامت بر محیط خانواده حاکم گردد. بر همین اساس، امام‌خمینی (ره) به صراحت می‌فرماید: «اگر مردی با زن خویش بدرفتاری کرد، در حکومت اسلام او را منع می‌کنند؛ اگر قبول نکرد، تعزیر می‌کنند و اگر قبول نکرد، مجتهد، زن وی را طلاق می‌دهد.»(10)

افزون بر موارد مزبور، اسلام کوشیده است از طریق تلفیق قدرت با ویژگی‌های اخلاقی همچون فروتنی، مهرورزی و گذشت، رابطه زن و شوهر را تا جایی که امکان دارد، تلطیف نموده، از تبدیل‌شدن آن به رابطه‌ای زورمندانه جلوگیری کند.(11)

یافته‌های علمی نیز حکایت از آن دارد که بین ساختار قدرت پدرمحور در خانواده، با تمام مؤلفه‌های کارآمدی خانواده ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد؛ یعنی هر اندازه ساختار قدرت خانواده به‌سمت پدرمحوری ارتقا یابد، دوام ازدواج‌ها، رضایتمندی و خوش‌بینی‌ها، نقش‌ها و مرزها، مدیریت‌های مالی صحیح، فرزندپروری‌ها، واقع‌بینی و اعتمادها، مسئولیت‌پذیری‌ها، جهت‌گیری‌های مذهبی و صمیمیت و همدلی افزایش می‌یابد.(12)

علت افزایش نمره این مؤلفه‌ها آن است که مدیریت و ولایت پدر در کانون خانواده، موجب پرورش فرزندان رشد یافته می‌گردد؛ چون «در خانواده‌ای که پدر نقش مادر و مادر نقش پدر را ایفا می‌کند، فرزندانی بیمار تربیت می‌شوند. مادری که سعی دارد اقتدار پدر را جبران کند، گاهی نه پدر و نه مادر است و نیز اگر پدری نقش یک مادر مهربان را به خود بگیرد؛ هم نقش مادری را تضعیف می‌کند و هم جایگاه پدری را در نظام روانشناختی فرزند متزلزل می‌سازد. بنابراین، چنین کودکانی؛ چه دختر و چه پسر، در نقش جنسی خود ضعیف عمل می‌کنند.».(13)

تحقیقات نشان داده است؛ در خانواده‌هایی که پدر غایب است یا نقش ضعیفی دارد، پسرها احتمالاً با بزرگ‌ترین آسیب‌ها مواجه هستند؛ زیرا یا بیش از اندازه توسط مادر حمایت می‌شوند و یا این تصور برایشان پیش می‌آید که زن‌بر تمام امور و اجتماع مسلط است و مرد هیچ نیست.(14) از این رو، به‌منظور پرورش صحیح فرزندان، تفکیک دو نقش اجرایی و احساسی- عاطفی (مرد در نقش رهبری اجرایی و زن در نقش رهبری عاطفی) جهت کارآمدی خانواده، ضرورت دارد.

برای تکمیل بحث، خوب است همه کتاب «آیا پدران اهمیت دارند؟»، نوشته پائول ریبرن(15) را بخوانند. نویسنده در این کتاب بر اساس مطالعه میدانی، حضور پدران در خانواده و اهمیت حضور آنان را چه برای دختران و چه برای پسران شرح می‌دهد. این کتاب شامل خبرهای خوب و بد زیادی برای پدران است و آخرین مطالعات درباره نقش پدر در خانواده و زندگی فرزندانش را در بردارد. این کتاب که برگرفته از مطالعات انجام شده روی انسان‌ها و حیوانات است، به خوانندگان نشان‌می‌دهد که آدم‌ها درباره نقش تأثیرگذار پدر در خانواده، چقدر کم می‌دانند.(16)

منابع:

1.رسول اللّه صلی اللّه علیه و اله لَمّا سُئلَ عَن حَقِّ الوالِدِ علی وَلدِهِ‌: لا یُسَمِّیهِ باسمِهِ و لا یَمشی بَینَ یَدَیهِ و لا یَجلِسُ قَبلَهُ و لا یَستَسِبُّ لَهُ (الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407، ج 2، ص 159، ص 502).

2.رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله: «رضا الرّبّ فی رِضَا الوالِد و سخطُ الرّبّ فی سخطِ الوالِد» (نهج‌الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، نشر دنیای دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382، ص 502، ح 1664).

3.الإمام علی علیه‌السلام: «إنّ لِلوَلَدِ علَی الوالِدِ حَقّاً وإنَّ لِلوالِدِ علَی الوَلَدِ حَقّاً؛ فحَقُّ الوالِدِ علَی الوَلَدِ أن یُطیعَهُ فی کُلِّ شیءٍ إلّافی مَعصیَةِ اللّهِ سبحانَهُ» (نهج‌البلاغه، سید محمد رضی، حکمت 399).

4.فاشیسم؛ نام عمومی برای هر رژیمی است که اساس آن بر دیکتاتوری، ترور، تعصبات نژادی، سانسور، اختناق و… استوار باشد. (فرهنگ فارسی معین، واژه فاشیسم).

5.برای کسب اطلاعات بیش‌تر ر. ک: جنگ علیه خانواده، ویلیام گاردنر، برگردان و تلخیص: معصومه محمدی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، قم، زمستان 1387 ش، ص 343.

6.ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، علامه سید محمدحسین طباطبایی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417 ق، ج 16، ص 166.

7.«وَ عاشر وهن بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً؛ و با آنان به نیکی معاشرت کنید، و اگر از آنها کراهت دارید (باز هم با آنان بسازید؛ زیرا) بسا هست که شما چیزی را مکروه دارید و خدا در آن خیر فراوانی قرار می‌دهد.» (نساء/19).

8.«فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنی أَلاَّ تَعُولُوا؛ و اگر بترسید از اینکه مبادا عدالت نورزید، پس به یک زن یا کنیزی که خریده‌اید، اکتفاء کنید. این کار نزدیک‌تر است به آنکه منحرف نشوید و ستم نکنید.» (نساء / 3).

9.«فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما؛ حال اگر پدر و مادر بخواهند روی توافق و مشورتشان (فرزند را قبل از موعد مقرر) از شیر بگیرند، بر آنها گناهی نیست.» (بقره / 233).

10.جایگاه زن در اندیشه امام‌خمینی (ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی (ره)، تهران، 1375 ش، ص 104.

11.اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، حسین بُستان، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چاپ اول، تابستان 1383 ش، ص 158.

12.«رابطه ساختار قدرت پدرمحور در خانواده اصلی فرد با کارآمدی خانواده»، محمد زارعی توپخانه و همکاران، مطالعات اسلام و روانشناسی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، پاییز و زمستان 1392 ش، ش 13، ص 135- 150.

13.همان

14.آدم‌سازی، ویرجینیا ستیر، ترجمه بهروز بیرشک، نشر رشد، تهران، 1391 ش، ص 120.

15.Paul Raeburn

16.به نقل از: هفته‌نامه کتاب هفته، خانه کتاب، شنبه 24 خرداد، شماره 434(پیاپی 1086).

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پدر، سالارِ زندگی

لینک کوتاه: